با اینکه به نظر خودم و اطرافیانم غیر ممکن میاد که کسی حاضر بشه با یه ام اسی ازدواج کنه و حتی خیلی رک بهم گفتن بی خیال ازدواج بشو ولی من امیدوارم که این اتفاق برام بیفته و مطمئنم خدا تنهام نمیزاره و کمکم می کنه ازدواج کنم . شایدم خودمو گول بزنم ولی همه چی دست خداست نه بنده هاش
اسم ازدواج میاد بدنم میلرزه چون میدونم کسی منو قبول نمیکنه مگر علاقه ای باشه.
ادم هنیشه که خانواده دوست اشنا تداره تنهاییی خیلی سخته..البته الانشم هر کسی زندگی خودشو داره .....
(2009/07/16, 01:53 PM)fariba نوشته است: [ -> ]سلام .منم معتقدم که باید قبل از ازدواج به طرف این مساله رو گفت.و این رو هم میدونم گفتنش به قیمت این تموم میشه که طرف بره و پشت سرشو هم نگاه نکنه. به نظر من تنها در صورتی طرف این مساله رو میپذیره که به خاطر رابطه دوستی قبلی با دختر خانمه و به خاطر شناختی که از اون پیدا کرده متوجه بشه که ام اس مشکل بزرگی نیست.در غیر اینصورت میره سراغ یه مورد ایده التر.
وخلاصه کلام اینکه من خودم رو مساله ازدواج خط کشیدم.
سلام
هنیشه که ادم همه پیشش نیستن خانواده و دوستان اشناهااا.الانم هر کسی به فکر زندگی خودش هیچ کس نمیاد بگه تو چه مرگته
بعد فکر کنیم من هی سنم بره بالاتر و ازدواج هم نکنم بیماریم بهتر نمیشه بدترم میشه چون همین تنهایییی و ... باعث غصه خوردن بدتر شدن بیماری میشه.
من که خسته شدم درسته میدونم کسی منو نمیخواد چون حسش هم کردم تو این یکسال. ولی خب دوست دارم که بشه یعنی امید دارم. من دوست دارم مادر شدنو حس کنم
نزارید دخترا قدرت بگیرن بیاید کاری کنیم که قدرت خدا آشکارتر بشه
خدا بزرگه
جدیدا خااستگاری دختری رفتم به خاطر بیماریم جوابشون منفی بود ضد حال درستی خوردم
عجب رسم تلخی داره دنیا
پنج سال پبش بود که تو همین تاپیک داشتم در مورد ازدواجم مشاوره میگرفتم بگم یا نگم؟؟ اما الان چیز دیگه ایی زندگیمو بهم ریخت ام اس توش نقشی نداشت
دوستان ما ام اسی ها چه بخوایم چه نخوایم یه سری کمبودها تو زندگی مشترک خواهیم داشت مثلا خستگی بیمورد بی حوصلگی و این چیزها خیلی اثر منفی تو زندگی میزاره
فقط یه معجزه تو زندگی میتونه ماها رو نجات بده فقط یه معجزه!! معجزه ایی که خودمون باید بوجود بیاریم
من عاشقانه جلو رفتم تو زندگی عاشقانه زندگی کردم منتها سرنوشتم منو به باتلاق کشوند امیدوارم هیچکدوم از شما به روز من نیافتید
سلام.ببخشید اینجا کسی قبله ازدواجش ام اس داشته؟میشه اگه کسی بوده پیام خصوصی بهم بده.من قبل از ازدواجم ام اس گرفتم والان دوساله عقد هستم وبتافرون مصرف میکنم مادرم هزینه داروما تقبل کرد وگفت آیتده دخترما تامین می کنم حتی موقعی که داشتم خانه هم براش می خرم.الان بهم میگه مامانت بهم قول داده.یا میخواسته با دروغ پیش ببره یا می خواسته منا به تو غالب کنه.ولی من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم.
البته قبله ازدواج مشاوره رفتیم و مشاوره بهش گفته بود این کارا نکن.ولی دکتره خودم گفت این خانم مشکلی نداره.مامانششم میگه خودتا بزار جای آن .اگه خودت همچین مشکلی داشتی کلی شرط و شروط برایش میگذاشتی.مامانت یا بادروغ پیش برده یا میخواسته دختره شا بهمقالب کرده.درخواسته راهنمایی دارم
(2016/09/29, 09:30 AM)مارییا نوشته است: [ -> ]سلام.ببخشید اینجا کسی قبله ازدواجش ام اس داشته؟میشه اگه کسی بوده پیام خصوصی بهم بده.من قبل از ازدواجم ام اس گرفتم والان دوساله عقد هستم وبتافرون مصرف میکنم مادرم هزینه داروما تقبل کرد وگفت آیتده دخترما تامین می کنم حتی موقعی که داشتم خانه هم براش می خرم.الان بهم میگه مامانت بهم قول داده.یا میخواسته با دروغ پیش ببره یا می خواسته منا به تو غالب کنه.ولی من با شوهرم هیچ مشکلی ندارم.
البته قبله ازدواج مشاوره رفتیم و مشاوره بهش گفته بود این کارا نکن.ولی دکتره خودم گفت این خانم مشکلی نداره.مامانششم میگه خودتا بزار جای آن .اگه خودت همچین مشکلی داشتی کلی شرط و شروط برایش میگذاشتی.مامانت یا بادروغ پیش برده یا میخواسته دختره شا بهمقالب کرده.درخواسته راهنمایی دارم
عزیزم من اصلا نفهمیدم مشکل شما چیه؟!یعنی الان از شما انتظار دارن خونه بگیرید؟یا مامانتون کمک هزینه بدن یا کلا پشیمون شدن؟
نه پشیمان نشده.انتظار داره خانه بگیره.چون مامانم قول داده.نمیدانم چیکار کنم.کمک هزینه دارو جدا از خانه هست.دارو را مادرم تقبل کرده.ولی برا خرید خانه پول کم داریم
(2016/09/29, 01:12 PM)مارییا نوشته است: [ -> ]نه پشیمان نشده.انتظار داره خانه بگیره.چون مامانم قول داده.نمیدانم چیکار کنم.کمک هزینه دارو جدا از خانه هست.دارو را مادرم تقبل کرده.ولی برا خرید خانه پول کم داریم
عجب...خب مادرتون گفتند هر وقت تونستن...شمام بهشون بگید هر وقت پولشو داشت میگیره ولی اگه هم گرفت حتما به اسم شما بگیره. خواهش میکنم خودتونو دست کم نگیرید. بعد ازدواج هزار جور مشکل جدید ایجاد میشه که آسیب اصلیشو شما میبینید...به طرفتون اجازه ندید اینقدر طلبکار باشه.
(2016/09/29, 01:12 PM)مارییا نوشته است: [ -> ]نه پشیمان نشده.انتظار داره خانه بگیره.چون مامانم قول داده.نمیدانم چیکار کنم.کمک هزینه دارو جدا از خانه هست.دارو را مادرم تقبل کرده.ولی برا خرید خانه پول کم داریم
عجب آدمهای بیمعرفتی پیدا میشن.این طرف ام اس شما رو تبدیل کرده به ی نقطه صعف و هرموقع بخواد دست میزاره رو نقطه ضف شما و هر لحظه تو زندگی شما احتمال هست دست رو نقطه ضعف شما بزاره