آقای dvd
راست میگه واسه 1مرد سخته!!چون ام اس هم جز داشته هاش محسوب میشه و باید بگه بعد دختر تصمیم بگیره ولی اگه دخترا ام اس داشته باشن و نخوان ازدواج کنن می تونن بدون بیان دلیل طرف رو رد کنن!!!
بزن دست قشنگ رو به افتخاره دخترا که همیشه تصمیم گیرندن
(2012/04/16, 11:34 PM)پروانه نوشته است: [ -> ]سلام
اگه منظورتون و درست متوجه شدم که میگیدنمیتونیداسترس ازدواج و تحمل کنید و غیره فقط بگم خیلی ها هستن که سالم و سرحال هستن و شرایط مناسب هم دارن از لحاظ شغلی و خانواده گی اما جرات ازدواج کردن و ندارن و فقط میگن نمیدونم یا نمیتونم و غیره مسله بیماری و سالمی نیست مشکل همین کلمه نمیتونم هستش هر تغیر موقعیت و شرایطی استرس خودش و داره هر شروعی سخته اگه بگیدتحمل استرس قبل ازدواج و ندارید بدونید دیگه تحمل هیچی و نخواهید داشت استرس خونه و زندگی ...استرس بچه دار شدن ...استرس فراد و فرداهااااا
هیچ اهنی بی ضربه و ذوب شدن ارزشمند نشده و جایگاهش تغییر نکرده پس اگه میخوایید تا زنده اید جایگاه لایق خودتون و داشته باشید و زندگی کنید تحملتون و بالا ببرید....ازدواج هم یکی از پیچ های جاده زندگی هستش از عهده اینهم برمیاییم
پروانه جون درست ميگي يه جورايي به نظر مياد دارم جا ميزنم
اما به محض اينكه چهره ي آدما رو تصور ميكنم وقتي ميشنون ام اس دارم
يا جاروجنجالاي بعد از اولين جلسه ي آشنايي رو كه تصور ميكنم
عقب نشيني ميكنم و ميبينم حاضر نيستم بهيچ وجه.
پس ترجيح ميدم انرژيم و تلاشم و مقاومتم رو بذارم رو كاراي ديگه كه يه فايده اي داشته باشه بدرد جامعه بزرگي از آدما بخورم
نه براي توجيه كردن كسي كه فك ميكنه.......
اصلا" ممکنه طرف بگه همه جوره باهاتم ولی 2روز که سختی هارو دید جا بزنه اون وقت تکلیف چیه؟؟؟
اون موقع تکلیف اینکه هیچ وقت به کسی اعتماد نکنی و قدر خودت رو بهتر بدونی
معمولا کسانی این حرف رو میزنن که کلشون هنوز گرمه و واقعیت رو هنوز نمیدونن و درک نمیکنن ولی کسیکه بدونه و بدترین شرایط رو در نظر بگیره شاید بشه بهش یه کوچولو اعتماد کرد بهرحال خیلی مراقب باش
یاس عزیز دقیقا" همینطوره اونا فقط اسم ام اس و قبول میکنن چیزی ازش نمیدونن
من هیچ وقت نمی تونم اعتماد کنم چون با احساس خودم بازی میشه
اون موقع تکلیف اینکه هیچ وقت به کسی اعتماد نکنی و قدر خودت رو بهتر بدونی
معمولا کسانی این حرف رو میزنن که کلشون هنوز گرمه و واقعیت رو هنوز نمیدونن و درک نمیکنن ولی کسیکه بدونه و بدترین شرایط رو در نظر بگیره شاید بشه بهش یه کوچولو اعتماد کرد بهرحال خیلی مراقب باش
[/quote]
سلام به همه من سه سال بعد از این که ام اس گرفتم ازدواج کردم همسرمم همه چیز و میدونست اما بعد از چند وقت.................................دو سال بعد از ازدواجم ام ار ای دادم تعداد پلاکام خیلی بیشتر شده بود زندگی مشترک سختی های زیادی داره که بنظرم نتونستم از پسش بر بیام
بله الان میتونیم همه چیزو تحمل کنیم و دم نزنیم و پدر و مادر همه چیزو تحمل میکنن ولی کسیکه خوب ما رو نشناخته چطوری میتونه با این بیماری و روحیات ما کنار بیاد الله اعلم
من که اصلا دوست ندارم مزدوج شم واقعا از اخر و عاقبتش میترسم
به نظر من درست كه جامعه ما به آن سطح فرهنگي نرسيده كه در قبال اين موضوع خانواده ها درست تصميم بگيرند يا لااقل اين زحمت را به خودشون بدند كه برند اون قدر كه در مورد مسائل ديگه تحقيق ميكنند در خصوص بيماري و سطح بيماري طرف تحقيق كنند تا بعد. ولي اينو مطمئنم كه نگفتن علاوه بر ايجاد مشكلات حادتر در زندگي باعث بروز استرس هاي شديد ميشود كه حتما براي دوستان خوب نيست در اين سطح استرس داشته باشند اون وقت ازدواج بجاي اينكه آرامش و آسايش با خود بياورد عذاب و جنجال با خود دارد
(2012/04/17, 06:56 PM)علي نوشته است: [ -> ]به نظر من درست كه جامعه ما به آن سطح فرهنگي نرسيده كه در قبال اين موضوع خانواده ها درست تصميم بگيرند يا لااقل اين زحمت را به خودشون بدند كه برند اون قدر كه در مورد مسائل ديگه تحقيق ميكنند در خصوص بيماري و سطح بيماري طرف تحقيق كنند تا بعد. ولي اينو مطمئنم كه نگفتن علاوه بر ايجاد مشكلات حادتر در زندگي باعث بروز استرس هاي شديد ميشود كه حتما براي دوستان خوب نيست در اين سطح استرس داشته باشند اون وقت ازدواج بجاي اينكه آرامش و آسايش با خود بياورد عذاب و جنجال با خود دارد
دقیقا حق با علی است.مشکل ما کمبود اطلاعات درباره ام اس و نبوده فرهنگ مناسبه.من خودم هنوز به سن ازدواج نرسیدم ولی از الان این ترسو دارم که طرف تا بشنوه بزاره بره