(2013/02/01, 02:44 PM)shokolat نوشته است: [ -> ]خوشبختی اونه که تو در کنار یه نفر فقط به ارامش واطمینان برسی
با سارا و سجاد موافقم!!!ولی بیایم تعریف خوشبختی رو یه مقدار کش و قوسش بدیم .اینکه خوشبختی صرفا تو ازدواج نهفته نشده.درسته ازدواج خوبه ولی نباید تو ذهنمون این باشه که فقط و فقط با یه نفر قراره به آرامش برسیم و باید بگردیم هر چه زودتر اونو پیدا کنیم...
ازدواج یه کاناله برای رفع خیلی از نیاز ها به صورت کاملا منطقی درست و عرفی!!!از حرفام اینطور برداشت نشه کسی که یه نفر مورده نظرش رو پیدا نکرد حالا بیاد کانال رو عوض کنه ....نه!
ضمن اینکه تو این زمینه خاص, ما جدای از ام اس یک انسانیم با معیار ها و ملاک های خودمون نیایم اول بسم ا... خودمون رو با ام اس معرفی کنیم.نظر من اینه اول یه سری شرایط اولیه چک بشه اگه فکر میکنید وقتی ام اس نباشه این فرد مناسبه براتون بعد براش توضیح بدید که این مسئله(ببینید مسئله نه مشکل) وجود داره.
شدیدا هم توصیه میکنم تو این مرحله وارد فاز احساسات نشن و از قبل هم دو طرف کاملا آمادگی این رو داشته باشن که ممکنه به موردی بربخورن که دیگه نشه ادامه داد.این سنگا رو همون اول باید وا کند تا بعد از مطرح کردن ام اس طرف شاکی نشه که من باید از اول میدونستم.ضمن اینکه غیر مستقیم هم میشه پرسید یا میشه متوجه شد که طرف مقابل آمادگی زندگی با یه فردی که بیماری مزمنی داره رو داره یا نه!!این آخری رو من تجربه کردم حالا نتایج یافته هام رو بعدا در اختیارتون میزارم
نهههههههههههههه آقا سجااااااااااااد
مهریه بحث شیرینی ی ی ی است مثل شکلات
سلام
حتما باید این موضوع گفته بشه به دو دلیل:
1-باید خودتان را جای طرف مقابل بگذارید..صداقت اصلی ترین شرط برای شروع یک زندگی مشترکه..همانطور که انتظار دارید طرف مقابل صداقت داشته باشد و شرایط غیر واقعی را برای شما ترسیم نکند ما هم نباید از گفتن این موضوع سربازبزنیم ..نگفتن این مورد همان دروغگویی و فریبکاریست
2-همانطور که میدانید این بیماری با استرس تشدید میشود..پنهان کردن این بیماری باعث مشغول شدن ذهن و ایجاد استرس میگردد و بیماری را تشدید میکند و دیر یا زود طرف مقابل متوجه این موضوع میشود
به خاطر دلایلی که ذکر کردم حتما این موضوع باید عنوان شود و پرنه عواقب خیلی بدی خواهد داشت..امیدوارم همه بتوانیم شریک زندگی ایده المان را پیدا کنیم..هیچگاه نا امید نباشید..زندگی ما همان میشود که تصور میکنیم..
شاد باشید
زندگی ما همان میشود که تصور میکنیم..
منا جان از این جمله ات لذت بردم شدیداً بهش معتقدم
میشه خواهش کنم کمتر به این موضوع که بگیم یا نگیم بپردازیم؟!!!!
همه اینجایی ها اینو قبول دارن ومشکلی با نگفتن قضیه ندارن بابا این تاپیک باید توش پر از خبرهای شادی ومهم ازدواج باشه
تازشم خبرای شیرین مثل مهریه
(2013/02/01, 11:59 AM)chipchip نوشته است: [ -> ]اجازه ما یه چی بگیم
چرا از اون زاویه به قضیه نگاه نمیکنین
اون آقا پسری که هفته دیگه نامزدیشه چند درصد مطمئنِ که عروس خانوم تا آخر عمر هـــیـــــــچ بیماری نمیگیره ، حالا اگه اون دختر خدای نکرده تو زندگی به یه بیماری مبتلا بشه، که نیاز باشه به یکی تکیه کنه، به نظرتون اون آقا پسر میتونه همون شخص باشه،
یکی از آشنایان دور ما (دختر) بعد از چند سال دوستی با یه پسری همین پارسال ازدواج کردن ، خیلی هم عاشق و معشوق و از صوبتا بودن ، هنوز یکسال هم نگذشته از هم جدا شدن ، دختر بنده خدا هم خیلی از لحاظ روحی داغون شده ، فقط هم یه دلیل میتونه داشته باشه اونم اینه که تو این چند سال دوستی همدیگرو خوب نشناخته بودن چون وارد زندگی نشده بودن وقتی رفتن زیر یه سقف و تو شرایط مختلف قرار گرفتن تازه متوجه شدن طرف مقابل چجوریه که دیگه خیلی دیر شده بود
من دقیقا متوجم منظور شما چیه ، ولی از این نظرم نگاه کنیم که :
این قضیه میتونه یه اتفاق بُرد بُرد باشه ، یعنی اگه طرف مقابل اونقدر قوی النفس بود و درکش بالا بود که قبول کنه که خیلی خیلی موردِ عالی میتونه باشه ، از طرف دیگه اگه طرف نتونست یه همچین توانایی و در خودش ببینه و پاپس بگشه بازم حداقل یه کِیسهِ نا مناسب خودشو به موقع نشون داد نه تو زندگی
چیپ چیپ عزیز کاملا حق با توست!من و همسرم سال 86 ازدواج کردیم و کمتر از دو ماه پس از تشخیص ام اس برای من(پارسال)همسرم ماهیت واقعی خودش رو نشون داد.اون کم آورد و الان هم جدا می شیم البته اطرافیان و خانوادش خیلی نقش داشتن.من تصمیم خودم رو گرقتم و امیدم به خداست.چنین آدمی قابل اعتماد نیست چه تضمینی وجود داره که در طول زندگی برای خود اونها مشکلات بدتری پیش نیاد.ما ام اسی ها که چیزیمون نیس