وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

وااااای این حرفارو از فرشته هایی مثل شما نمیتونم بشنوم
چرا قایم میکنید بابار مگه ام اس چیه اخه؟
به قران این حرفو از دهن6تاپسر شنیدم بگم:میگفتن ما فقط دختر باحال ومحکم وشیطون و همه کار بلد وسرسخت میخوایم باعرضه باشه نه شل و وارفته حالا میخواد اون دختر شاهزاده باشه یا دختری از پایین ترین سطححالا ام اس هم داشته باشه.
دختری که ام اس نداشته باشه اما اون فاکتورایی که گفتمو نداشته باشه به چه درد مامیخوره؟ماترجیح میدیم نون این ادمو بدیم نه اون دختری که.............
پس بچه ها این ما هستیم که تعیین کننده شرایط برای خودمون هستیم تا بشینیمو بگیم ام اس دارم اینجورمو اونجور دیگه ببخشیدا من که دخترم ازت زده میشم چه برسه به اقایون که چیزاای اساسی دیگه ازمون میخوان نه حوصله شنیدن حال ندارم حال ندارم های ما!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

منم دلیلی واسه نا امیدی نمی بینم!!!
مطمینم ازدواج میکنم ...اونم ازدواجی که همه انگشت به دهن بمونن!!!!
چرا که نه!!!!
ما هم مثل بقیه هستیم..تنها فرقمون تزریق کردنموه!!!

من اسمم بابک هستش 20 سالمه و 3 سال ام اس دارم.ساکن اصفهانم.یه سوال خیلی خیلی خصوصی راجع به ازدواج دارم.چطوری باهاتون مطرح کنم و جواب بگیرم؟؟؟؟؟این ای دی منه فقط کمکم کنید.مرسی
WWW.nightbabak@yahoo.com:

سلام من هم پارمیس هستم و 10 ساله که ازدواج کردم و از همان اول موضوع بیماریم را به همسرم گفتم و اون قبول کرد و خداروشکر در این مورد مشکلی ندارم به نظرم همه باید اول از همه این موضوع را باید با طرف مقابل در میان بزارن

بگردید و پیدا کنید که این جمله ها از کیست؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!


من خودم می دونم ولی نمی تونم بگم





آخه این چیز ها هم گفتن داره



پس ما هم می توانیم

خب خواسته اظهار فضل کنه.

(2011/07/31, 11:45 AM)بابک نوشته است: [ -> ]من اسمم بابک هستش 20 سالمه و 3 سال ام اس دارم.ساکن اصفهانم.یه سوال خیلی خیلی خصوصی راجع به ازدواج دارم.چطوری باهاتون مطرح کنم و جواب بگیرم؟؟؟؟؟این ای دی منه فقط کمکم کنید.مرسی
WWW.nightbabak@yahoo.com:

سلام بابك جان.من چكامه هستم.36سالمه 10ساله ازدواج كردم.دقيقاباشروع ام اس.ضمنا پزشك عمومي هستم.سوالتو بپرس.خوشحال ميشم كمكت كنم.راحت باش!

(2011/08/01, 09:08 AM)maryamm نوشته است: [ -> ]









بگردید و پیدا کنید که این جمله ها از کیست؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!


من خودم می دونم ولی نمی تونم بگم

الان يادم نيست که چند خواستگار داشتم. اما يادم هست که خيلي زياد بودند و حتي باهم دعوا مي کردند.

يک بار دو تا از خواستگار هايم با هم به منزل ما رسيدند. اين دو بيرون در حسابي باهم دعوا کردند.

اين قدر دعواي آن دو بالا گرفت که خانواده من را به هيچ کدام از آنها نداد.

آخه این چیز ها هم گفتن داره



پس ما هم می توانیم

خیلی باحال بود احتمالا طرف فیلم زیاد دیده بوده اونم از نوع کمدی
مریم گلی بیا در گوشم بگو این جملات گوهربار ازکی هست/

اوه اوه خدا به فریادمون برسه!!!!!!!!!
این چه طرز فکریه دوست من؟
تنهایی؟!!! خدا هیچ وقت برای هیشکی تنهایی نخواسته و نمی خواد!!!!!!!!
این طرز فکرت نشون دهنده حساس بودنته!
سعی کن بیماریتو قبول کنی و بپذیریش نه اینکه بخوای باهاش بجنگی!!!!
تکامل هر انسانس تو ازدواجه حتی من ام اسی!!!
خدایی نکرده ماها که سرطان نداریم که بخواییم اینقدر از زندگیمون نا امید باشیم!!!
ما هم آدمیم مثل همه آدما، هیچ کسی هم نمیتونه حق حیات و امید و ازمون بگیره!!!
رو افکارت تجدید نظر کن دوست من!!!!!