وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

Faghat andaze yek donya khastam.kheily

به قول دکتر لطفی این بیماری مثل یک سگ هار می مونه اگه هی بخوای بهش پیله کنی و سنگ برداری دنبالش کنی اونم بهت حمله می کنه و پاچت و می گیره اما اگه نه نصبت بهش بی تفاوت باشی و اروم از کنارش رد شی بهت کاری نداره !
و به قول دکتر صحراییان نمونه های بد این بیماری مال غربه نه منطقه ایران،ایرانیهایی که به این بیماری مبتلا می شن اکثرا سیر بیماری درشون خوبه.
و به قول خواهرم که پزشکه می گه مگه دیابت یا خیلی از بیماریهای دیگه درمان قطعی دارن ؟
من فکر میکنم دوستانی که از این بیماری می ترسن به خاطر اینه که ازش اطلاعی ندارن و بیشتر ذهنیت عامه ی مردم (یا بهتر بگم خاله خان باجیهای خاله زنک) که در هر موردی اظهار نظر می کنن تو ذهنشونه،خوب واقعیت اینه که جامعه ی ما از نظر سطح اگاهی و مطالعه در سطح بسیار پایینی قرار داره و نمیشه از مردم عادی انتظاری داشت.ولی ما که بیماری افراد تحصیل کرده و ثروتمند رو داریم و در موردش اطلاعات جامعی داریم برای چی باید ازش بترسیم؟؟؟
دوستانی مثل sara.i عزیز که تازه این بیماری براشون تشخیص داده شده اگر از پزشکشون (که ظاهرا دکتر صحراییان هستن که بسیار برای بیمارشون وقت میگذارن) اطلاعات بیشتری بخوان حتما از نگرانیشون کم میشه.

من همیشه به خودم میگم از فردای خودمون اطلاع نداریم..هیچکس از فرداش اطلاع نداره اید همین فردا داروی جدیدی برای همه ما تولید بشه که خوب خوب بشیم...نباید ازش بترسیم همیشه گفتن از چیزی که بترسی سرت میاد باید باهاش زندگی کنیم و لذت ببریم نباید به خودمون سخت بگیریم ...

همه این حرفهاروحفظم.ولی اره اعتراف میکنم میترسم

همه حرفاتون درست.میدونم همه میگن که ادم از هر چیزی بترسه سرش میاد ولی امیدوارم این جوری نشه.من فقط از معلولیتش می ترسم.البته خدا رو شکر الان هیچ مشکل و علامت خاصی ندارم.امیدوارم همین جوری بمونه و همین جا متوقف شه

من از ام اس میترسم!
با اینکه تنها دوست همیشه همراهمه و بی معرفت نیست اما از همه ی این حرفا که بگذریم از یهویی و بدون در زدن اومدنش میترسم
همیشه این ترس توو دلمه که یهو با اومدنش غافلگیرم نکنه
ام اس باعث شده حتی یه فکر کوچولو یا تصمیم گیری واسه آیندم نکنم

ميدونم كه نبايد بترسم و اينو هميشه خودم به خودم ميگم ولى از روزى كه ناتوانيام بيشتر بشه ونتونم كارامو خودم انجام بدم و محتاج كمك ديگران بشم خيلى ميترسم

(2012/01/09, 03:09 PM)parastoo joon نوشته است: [ -> ]من از ام اس میترسم!
با اینکه تنها دوست همیشه همراهمه و بی معرفت نیست اما از همه ی این حرفا که بگذریم از یهویی و بدون در زدن اومدنش میترسم
همیشه این ترس توو دلمه که یهو با اومدنش غافلگیرم نکنه
ام اس باعث شده حتی یه فکر کوچولو یا تصمیم گیری واسه آیندم نکنم

اندیشه خداوند بالاتر از تفکر کوتاه ماست
به اندیشه قشنگ خدا می سپارمت
عزیزم این جمله قشنگت و نوشتم گذاشتم کنار آینه.....هر روز صب پا میشم ببینمش..........قبلا می ترسیدم ولی الان خیلی امیدوارم

هر کی میگه نمیترسم بدونید که دروغ گفته بهر حال آدم میترسه
اما خودم حاظرم این ترسی که همیشه با من هست باشه و تا آخر عمر با ترس زندگی کنم اما محتاج کسی نشم و همینطور سالم بمونم

دیگه نمیترسم مگه اون بالا سری نیست؟هر چی اون بخواد اون که همیشه هوامو داشته میسپرم دست خودش