من وقتي براي بار دوم دچار دوبيني شدم با پرس و جو كردن و گشتن توي سايتاي مختلف در مورد دوبيني تا حدي آمادگي شنيدن اينكه ام اس دارمو داشتم ،ولي وقتي جواب ام آر آيو گرفتم و دكترمم تائيدش كرد و گفت سريع بايد فردا بيمارستان بستري شي ،شوكه شدم اصلاً ديگه هرچي در مورد تزريق آمپولام توضيح مي داد چيزي نميفهميدم ،كلاً تا چند روزي اوضاع بقول دكترم قاطي پاتي شده بود ولي بعدش كم كم بخودم اومدم يه نگاهي به دو رو برم كردم ديدم ام اس مثل خيلي از بيماريهاي ديگه مثل ديابت تا آخر عمر همراهت هستش حالا اگه ديابتو كنترل نكني چشمو كور ميكنه به كليه و كبد و پا وآسيب ميرسونه كه بيشتر از ام اس هستش فقط متاسفانه جامعه اينو خيلي بزرگش كرده
من ازآینده اش میترسم. از گزگزو بی حسی زیاد ترسی ندارم. اما خیلی امید دارم که خوب میشم و بالاخره یه درمان قطعی واسش پیدا میشه... فقط باید به خدا توکل کنیم
بچه ها من بیخیالترین فرد جمع هستم
وقتی تو بیمارستان خوابیدم نذاشتم حتی یه نفر واسه 10 دقیقه کنارم بمونه
خواستم مشکلم رو خودم حل کنم و این بیشترین کمک رو بهم کرد
هر کسی هم تازه مبتلا شده باید یکم با خودش خلوت کنه تا بتونه بیماری رو تو وجود خودش حل کنه
اینطوری عاشق ام اس میشه
من الان به هیچ وجه دوست ندارم خوب بشم چون ام اس به زندگی من رنگ داد
دوست دارم ام اس
از ام اس نمی ترسم ! از مسئولین زیربط می ترسم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من وقتی خودم را برای مسابقات تکواندو انتخابی اماده میکردم پام اسیب دید و حدود یک ماه تقریبا توی گچ بود . وقتی دوباره شروع به راه رفتن کردم بعد چند روز حس کردم پام خیلی داره گرم میشه . خلاصه رفتم پیش متخصص و بعدش هم ام ار ای بعدش هم وقتی جواب را (حدودا)روز بیست و پنجم اسفندماه گرفتم غروب بود رفتم تنهایی پیش دکتر .اونم لطف کرد گفت :ام اس دارم !!!!!!
تصور کنید یه ورزشکار حرفه ای با کلی ارزو بهش بگن اقا ام اس داری دیگه ورزش مورد علاقت را بزار کنار!!! تازه من برا کنکور هم درس میخوندم و باید 4 ماه بعد کنکور میدادم.
خلاصه کنکور همون مکانیک که دوست داشتم قبول شدم . ورزشم هم با ام اس اخرین دان کمربندم را گرفتم !!!
شاید ام اس بگه این عجب بچه پر رویی !! اگر می ترسیدم نه کنکور نه ورزشم نه شغلم همه را تباه می کردم !!! فقط کاره خدا بود !!من هنوز باورم نیست این کارها را کردم!!!
الیس الله بکاف عبده ایا خداوند برای (یاری و هدایت) بنده ی خویش کافی نیست؟؟؟؟؟؟؟ (قران کریم)
ببخشید طولانی شد
(2010/06/14, 07:41 AM)Sina نوشته است: [ -> ]بعضيها ميگويند اماس يعني ناتواني، اما برخلاف اين شايعات خيلي از آدمهاي موفق دنيا به اين بيماري مبتلا هستند، يك پزشك يا پژوهشگري ماهر، دانشجويي ممتاز، استادي دلسوز، همسري وظيفهشناس و.... ممكن است هريك از همه اين آدمها در مجموعه بيماران مبتلا به اماس پيدا شوند چون آنها برخلاف منفينگرها، بيماريشان را بخوبي شناختهاند و با اين شناخت كامل، آن را به زانو درآوردهاند!
پيش از شروع اين گزارش ما ميخواهيم اعتراف بكنيم. يكي از صفات خوب آدمهاي موفق اين است كه هميشه جرات دارند به اشتباهاتشان اعتراف كنند و آنها را جبران كنند. روزنامهها هم مثل آدمها هستند و اگر بخواهند موفق باشند بايد با شجاعت به خطاهاي غيرعمديشان اعتراف كنند.
امروز، روز اعتراف ماست. در جامجم چندي پيش خبري را درباره اماس به نقل از بخش پزشكي يكي از سايتهاي خبري چاپ كرديم كه در قسمت پاياني آن، ادعا شده بود بيماران مبتلا به اماس سرانجام ناتوان ميشوند و ميميرند، اما اين ادعا به هيچ وجه واقعيت ندارد و همين موضوع امروز دستمايه تهيه گزارشي براي جبران اشتباه ما شده است در صفحهاي كه شما دوستش داريد.
اماس يعني چي؟
اماس نوعي بيماري شايع در سيستم عصبي انسانهاست كه معمولا مغز و نخاع را تحريك ميكند و در آن لايه حفاظتي سلولهاي عصبي (ميلين) آسيب ميبيند. دكتر مژگان طباطبايي، متخصص مغز و اعصاب در گفتگو با «جامجم» درباره اين كه بيماري اماس دقيقا چگونه به وجود ميآيد، توضيح ميدهد: در اين بيماري آنتيباديهايي در بدن توليد ميشوند كه به غشاء سلولهاي عصبي حمله ميكنند.
بسته به اين كه هر بار اين گلبولهاي سفيد ديوانه شده، به اعصاب كدام يكي از اندامهاي بدن شما حمله كنند، نوع اندامي كه در هر حمله اماسي دچار مشكل ميشود متفاوت است يعني ممكن است آنها زماني تصميم بگيرند به اعصاب بينايي شما حملهور شوند، روزي ديگر به اعصاب حركتيتان و...
اين كه آنها در هر حمله، كدام اندام را انتخاب ميكنند هم هنوز غيرقابل پيشبيني است و به همين دليل تظاهرات بيماري اماس در هر فرد با فرد ديگر متفاوت است و اين موضوع باعث ميشود هيچ وقت نتوانيد دو بيمار اماسي را پيدا كنيد كه در شروع و پيشرفت بيماري كاملا به هم شبيه باشند.
دكتر طباطبايي درباره دليل بيماري اماس ميگويد: دليل اين بيماري هنوز كاملا ناشناخته است، البته بيماراني بودهاند كه با هم نسبتهاي فاميلي داشتهاند اما احتمال منشاء ژنتيكي اماس هنوز صد درصد نيست.
ايرانيهاي خوششانس
اماس 4 نوع دارد و اگر به انجمن اماس سري بزنيد، آنجا جزوههايي در اختيارتان قرار ميگيرد كه در آنها به شكلي كامل درباره انواع اماس از ديدگاه پژوهشگران صحبت شده است، اگرچه بررسي كامل اين 4 نوع از حوصله اين گزارش خارج است با اينحال اگر بخواهيم خلاصهاي از آن را برايتان بگوييم ميشود گفت بيشتر انواع اماس حملههايي همراه با بهبودي دارند و فقط يك نوع از آن بهبودي ندارد و باعث ناتوان شدن بيمار تا پايان عمر ميشود.
دكتر طباطبايي درباره نوع رايج اماس در ايران ميگويد: بيشتر بيماران اماسي در ايران به اماس خوشخيم مبتلا هستند و حملههاي بيماري در آنها با پسرفت و بهبودي همراه است.
به گفته اين متخصص مغز و اعصاب بيماري اماس معمولا در سنين 20 تا 30 سالگي شيوع بيشتري دارد با اينحال كودكان يا ميانسالاني هم وجود دارند كه به آن مبتلا ميشوند.
اين علائم را جدي بگيريد
در بسياري از بيماران مبتلا به اماس، بيماري با ايجاد مشكل در بينايي آغاز ميشود، اما همانطور كه گفتيم اين يك اصل هميشگي نيست.
دكتر طباطبايي هشدار ميدهد: بيماري ممكن است با علائمي چون تاري ديد، دو بيني، سرگيجه، عدم تعادل، اختلال در حركت و بياختياري يا بندآمدن يا تكرر ادرار ظاهر شود. او بار ديگر تاكيد ميكند: احتمال دارد بيماران با حمله اماس دچار ناتوانيهايي شوند، اما اين كه اماس باعث مرگ شود بههيچ وجه صحت ندارد.
به گفته اين متخصص، اماس بيماري عادي است، بسياري از مردم دنيا به اماس مبتلا هستند و به زندگي طبيعيشان ادامه ميدهند، اما بهتر است بيماران مبتلا به اماس هميشه زير نظر پزشك و زير پوشش انجمن اماس باشند تا درباره بيماريشان آگاهي كافي و به روز كسب كنند.
او درباره شيوه زندگي مبتلايان به اماس ميگويد: در كشورهايي مانند ژاپن كه از غذاهاي دريايي استفاده ميكنند، ابتلا به اين بيماري كمتر است. مبتلايان به اماس بايد زندگي بدون فشارهاي روحي، همراه با ورزش، تفريح، پيادهروي و موسيقي داشته باشند.
هواي گرم براي اين بيماران مناسب نيست. فيزيوتراپي هم به شرطي كه خستهشان نكند براي آنها مفيد است. با اين حال، هنوز خيلي چيزها درباره اماس ناشناخته است براي مثال چند سالي است پژوهشگران اروپايي درباره رابطه اماس و زيبايي مشكوك شدهاند تا بفهمند دليل اين كه زيبارويان بيشتر به اماس دچار ميشوند، چيست البته آنها هنوز به نتيجه قطعي نرسيدهاند و احتمال ميدهند اين مساله تصادفي باشد.
برخي از پژوهشهاي علمي نيز به نتايج اميدواركنندهاي رسيدهاند براي مثال دانشمندان وعده ميدهند كه در سالهاي آينده از طريق سلولهاي بنيادي ، تحولي عظيم در درمان اين بيماري ايجاد كنند اما تا زماني كه همه رازها درباره اماس فاش شوند،
يك حقيقت را فراموش نكنيد:
اماس نميتواند ما را ناتوان كند، مگر وقتي كه در ناخودآگاه تسليمش شده باشيم!
منبع: ام اس لینک
جز خدا از هيچ چيزي نميترسم. چون اين چيزا تقدير ادمه و حكمت و خيري توش هست. بيماريهايي وجود داره كه ادم وقتي ام اس داره ميگه خدارو شكر. خدارو شاكرم كه ام اس دارم چون با وجودش من به خيلي چيزا رسيدم و معني زندگي و خدارو فهميدم. از همه ي همكاران و دوستان سپاسگزارم.
من اوایل که دچار این بیماری شده بودم خیلی گریه میکردم وکلا خودمو باخته بودم تعداد حملاتم خیلی نزدیک شده بود و ترس ازآینده بیماری داشت منو دیوانه میکرد مدت 2 ماهه که دچار سرطان سینه شدم طبیعتا بایدباتوجه به روحیه داغونم از بین میرفتم ولی به خودم گفتم دیگه بسه باید محکم باشی و هردوشونو از بین ببری فقط خودم میتونم به خودم کمک کنم اول باید ذهنم و درست کنم هزار تا چیز مهمتر توی زندگیم هست که به خاطر اونها هم که شده باید محکم باشم الان عمل کردم وتوی این مدت اصلا حمله نداشتم تادوهفته آینده باید شیمی درمانی روشروع کنم واصلا ازاین مساله ناراحت نیستم درصورتیکه با مدرسه رفتن پسرم هم همزمان میشه ولی میدونم که من میتونم واز پسش برمیام
اي ولللللل به استقامت و مبارزتون.......
اوایل خیلی می ترسیدم ولی الان به لطف خدا اصلا ولی از اینکه قراره به بعضی از آرزوهام نرسم نگرانم و باز توکل به خدامن خیلی دوسش دارم می دونم اونم منو خیلی دوست داره
(2011/08/25, 10:28 AM)nazanin نوشته است: [ -> ]man enghad ke az ampolash mitarsam az ms nemitarsam
عزییییییییییزمی آخه آمپولاش که ترس نداره عزیزم! تو ان شالله قراره مامان بشی قوی باش......