2015/08/04, 09:45 PM
خودم از ام اس نمیترسم خیلی هم دوست دارم ترس بقیه را بریزم...
باید کاری کنی، آروم بگیرم
می ترسید ؟ آیا از بیماری ام اس می ترسید ؟
|
|||||||||||||||||||||
2015/08/04, 09:45 PM
خودم از ام اس نمیترسم خیلی هم دوست دارم ترس بقیه را بریزم...
باید کاری کنی، آروم بگیرم
بله البته از آینده این بیماری میترسم الان که صحیح و سالم در خدمتتونم
نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل خوان بروم
2015/08/20, 10:46 PM
سه ساله دارم دارو مصرف می کنم یک ماهه دست و پام درد می کنه میترسم این یعنی چی؟ این یعنی دارم معلول میشم؟
2015/08/21, 10:32 AM
بله از اینده خیلی میترسم الان خداروشکر هیچگونه مشکلی ندارم ولی مطمئنم که این ترس از اینده در وجود همه هست
ساقیا امشب صدایت با صدایم سازنیست
یاکه من بسیارمستم یاکه سازت ساز نیست ساقیا امشب مخالف مینوازد تارتو یا که من مست وخرابم یا که تارت تارنیست
2015/08/21, 11:18 PM
من نمي ترسم ولي در واقع مي شه گفت هنوز بعد از نه سال نتونستم بپذيرمش كاملا مخصوصا وقتايي كه خسته و بي جونم و ناي انجام دادن كاري رو ندارم شاكي مي شم و غصه دار و عصباني كه من الان بايد خيلي فعال و پرانرژي باشم چرا نيستم!؟ شايد از خودم خيلي انتظار دارم و خيلي كمال گرا هستم ولي هر لحظه اي كه مشغول استراحتم و بي جونم و جون انجام دادن كاري رو ندارم حس مي كنم دارم زندگيمو هدر مي دم و اين اذيتم مي كنه.
نمي دونم كس ديگه اي هم مثل من هست؟
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
2015/08/22, 04:24 PM
من به غیر از خدا و ماشین (که اونم به لطف قرص سرتالین کمتر شده) از هیچی ترس ندارم
ام اس که جوجه اس
تاریک ترین ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشید است
پس همیشه امید به روشنایی داشته باش
2015/08/22, 04:49 PM
نه والاااا.
اون موقع که فهمیدم ام اس دارم...نمیدونستم اصلا چیه برای همین نترسیدم... الان هم که دیگه میدونم ام اس چیه ...و درواقع چیزی نیست... نمیترسم
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...
2015/08/22, 08:36 PM
من اولش میترسیدم ولی الان فهمیدم که الکی میترسیدم ترس نداره ام اس فقط ی درس بزرگ ب آدم میده که زندگی درگذره ونباید
برای هرچیزخودت روناراحت کنی
آنچیز که مرا قویتر نمیکند، نمیتواند مرا نیز از پای درآورد
2015/08/22, 08:37 PM
اولش که نمی دونستم چیه و به لطف طلا و مس به شدت میترسیدم و وحشت داشتم.
تا اومدم ام اس سنتر و مهدیه عزیزم بهم پیام خصوصی داد و فهمیدم ام اس ترس نداره.
2015/08/22, 09:01 PM
ترسیدن ما همه از بیم بلا بود
اینک زچه ترسیم که خود عین بلاییم صبر کن عاطفه دلگیر شود بعد برو یاکمی از تو دلم سیر شود بعد برو باش تامرگ که درهجرتومشتاق وی ام بهر من قسمت و تقدیر شود بعد برو
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
16 مهمان |