(گزارش روز اول-قسمت اول)
مسیر صعود : روز اول : رشت – امام زاده هاشم – شهر بیجار -رود سرا
استارت برنامه -پیمایش به سمت آلوکله – خر سرا – سی سرا- تی تی سرا- برپایی کمپ و شب مانی
روز دوم : حرکت به سمت شکار پشت – کاسه درفک و قله درفک
مسیر برگشت: از مسیر رفت
سطح برنامه : متوسط (یا به قراری سطح3، که البته در سطح 3 بودن برنامه جای تردید وجود داشت!!! و به همین خاطر ما در همون سطح نگهش داشتیم )
حاضرین در برنامه : مهدی خیری (سرپرست - گروه هم گام)
فربود (مسئول پشتیبانی (به ویژه پشتیبانی از بچه های ام اس سنتر!)) ، شهرزاد، مریم، متین ، ودوستان گروه هم گام (منیره، ندا،شهرزاد، شهرام، مرتضی، مصطفی، پویا، سعید و... )
زمان و مکان آغاز برنامه : 1:30 بامداد روز 5شنبه نوزدهم اردیبهشت ماه نود و دو ، میدان آزادی، رو به روی هواپیمایی معراج!
زمان و مکان پایان برنامه : بامداد روز شنبه بیست ویک اردیبهشت ماه نود و دو ،......
در ابتدای نوشتن این گزارش، باید بگم که در این برنامه جای ندا وحمید خیلی خیلی خالی بود و در لحظه لحظه برنامه یادشون بودیم، وهمینطور جای دیگر دوستان عزیز ام اس سنتری که امیدوارم سعادت همگامی باهاشون رو پیدا کنیم.
شروع برنامه:برنامه در ساعت 1:50 آغاز شد وجزء معدود برنامه هایی بود که شروعش بدون تاخیر بود. در آن ساعت از نیمه شب و با توجه به برنامه کوهپیمایی که در صبحگاهان در انتظارمان بود، باید از این ساعات نهایت استفاده را برده، می خوابیدیم ،تا برای ادامه برنامه انرژی کسب می کردیم. اما خوابیدن درمسیر و در مینی بوس مشکلاتی به همراه داشت که اولینش سردی نسبی هوا بود. مورد دوم صدای بلند ضبط ماشین بود، که برای ممانعت از خواب آلودگی راننده مجبور به تحمل آن بودیم. اما مساله سوم، نور خیره کننده چراغ Exit در سقف مینی بوس بود واز عجایب آن که در صورت خاموش کردن این چراغ، چراغ های ماشین هم خاموش می شد ، که در اینجا هم برای حفاظت از جانمان ناگزیر به روشن نگه داشتن آن بودیم.
اما این مورد آخر، به شدت مانع خوابمان بود (البته نه برای همه!!!) وباید راه چاره ای پیدا می کردیم. به هر حال فکر بکر شهرام بود که یکی کاور قرمز رنگ را روی آن چراغ با مشقت تمام نصب کرده و آن نور تند را به یک نور ملایم قرمز تبدیل کرد. البته دوام این پوشش یک ساعته بود ولازم بود هر یک ساعت یکبار بازبینی ونصب مجدد شود!
اما در مورد مکان خواب مسافران، یک نفر باید روی زمین می خوابید!!! و آن یک نفر کسی نبود به جزء فربود! البته این تخت خواب زمینی به شدت مشتری داشت ودوستان نمی گذاشتند فربود تنها بماند! اما اندر حکایات خوابیدن فربود همان بس که برای عبور از وسط اتوبوس بچه ها باید از روی فرد خوابیده عبور می کردند وچه کوله هایی که از این طرف و آن طرف روی او افتاد و... وفربود تکان هم نخورد وهمچنان به خواب شیرین ادامه داد! (در ادامه در مورد خواب شیرین یکی دیگر از دوستان هم می گویم!!!)
در ادامه مسیر، در حدود ساعت 6 صبح به نزدیکی محل انشعابی از مسیر اصلی رسیدم ویک توقف طولانی تقریباً 2ساعته برای صبحانه داشتیم. طولانی شدن این توقف جهت پیوستن 2 نفر از بچهها از رشت به گروه بود. موقع صبحانه همه گرداگرد هم روی زمین نشسته وصرف صبحانه را آغاز کردیم. البته یک نفر ایستاده بود که خیلی هم به او خوش می گذشت چون انواع اطعمه و اشربه ای بود که از دوستان برایش می رسید!!!
این توقف طولانی در آن هوای صبحگاهی بهاری، فرصتی بود تا دوستانی که در مسیر نخوابیده بودند، در هوای آزاد استراحت کرده و گروهی دیگر نیز به پیاده روی وعکاسی بپردازند.
بعد از پیوستن دیگر همگامان به گروه، به مسیر ادامه داده و به ابتدای جاده خاکی یا به تعبیر راننده شاکی جاده سنگلاخ رسیدیم. مسیری که ما را به ابتدای راه صعودمان هدایت می کرد. طی این مسیر آخرین فرصت برای خوابیدن بود و کل افراد (به جز من ومریم) این فرصت را مغتنم شمرده و در خواب فرو رفته بودند. این که می گویم کل افراد راننده را هم شامل می شد، چون او هم در حالتی ما بین خواب وبیداری بود. در مورد خواب شیرین دیگر دوستمان شهرزاد عزیز بگویم که در این مسیر در کنار پنجره نشسته بود وسراش به دفعات به شیشه پنجره اصابت می کرد و او با صبوری به خوابش ادامه میداد!
در طی این مسیر زیبا از سد بیجار گذر کردیم.
پروژه سد مخزنی شهر بیجار در فاصله 8 کیلومتری از آبادی شهر بیجار که خود در سمت راست امامزاده هاشم واقع در 35 کیلومتری شهر رشت قرار دارد و بر روی رودخانه زیلکی در حال اجرا می باشد.این سد از نوع سنگریزه ای با رویه بتنی می باشد. هدف از ساختمان سد ، تأمین آب مورد نیاز شهرستان های استان گیلان میباشد. دسترسی به ساختگاه از جاده اصلی تهران است که از روبروی امامزاده هاشم و از طریق پل احداث شده بر روی سفیدرود و سپس از جاده آسفالته واقع در شرق رودخانه سفیدرود و جاده آسفالته موجود که از آبادیهای شهر بیجار، موبش بیجار و سداب عبور مینماید، تأمین میگردد.
در ادامه مسیر با گذشتن از روستای کوه کنه و روستای بیجار به منطقه رودسرا ( ابتدای مسیر پیاده روی ) رسیدیم.
در اینجا از مینی بوس پیاده شده، کوله ها را مرتب کردیم. که البته زحمت کوله چینی بچه های ما را فربود کشید. بطری های آبمان را پر کرده وبرای آغاز مسیرکوهپیمایی آماده شدیم.
(گزارش ادامه پیمایش را در ارسال های بعد می خوانیم!)
مسیر صعود : روز اول : رشت – امام زاده هاشم – شهر بیجار -رود سرا
استارت برنامه -پیمایش به سمت آلوکله – خر سرا – سی سرا- تی تی سرا- برپایی کمپ و شب مانی
روز دوم : حرکت به سمت شکار پشت – کاسه درفک و قله درفک
مسیر برگشت: از مسیر رفت
سطح برنامه : متوسط (یا به قراری سطح3، که البته در سطح 3 بودن برنامه جای تردید وجود داشت!!! و به همین خاطر ما در همون سطح نگهش داشتیم )
حاضرین در برنامه : مهدی خیری (سرپرست - گروه هم گام)
فربود (مسئول پشتیبانی (به ویژه پشتیبانی از بچه های ام اس سنتر!)) ، شهرزاد، مریم، متین ، ودوستان گروه هم گام (منیره، ندا،شهرزاد، شهرام، مرتضی، مصطفی، پویا، سعید و... )
زمان و مکان آغاز برنامه : 1:30 بامداد روز 5شنبه نوزدهم اردیبهشت ماه نود و دو ، میدان آزادی، رو به روی هواپیمایی معراج!
زمان و مکان پایان برنامه : بامداد روز شنبه بیست ویک اردیبهشت ماه نود و دو ،......
در ابتدای نوشتن این گزارش، باید بگم که در این برنامه جای ندا وحمید خیلی خیلی خالی بود و در لحظه لحظه برنامه یادشون بودیم، وهمینطور جای دیگر دوستان عزیز ام اس سنتری که امیدوارم سعادت همگامی باهاشون رو پیدا کنیم.
شروع برنامه:برنامه در ساعت 1:50 آغاز شد وجزء معدود برنامه هایی بود که شروعش بدون تاخیر بود. در آن ساعت از نیمه شب و با توجه به برنامه کوهپیمایی که در صبحگاهان در انتظارمان بود، باید از این ساعات نهایت استفاده را برده، می خوابیدیم ،تا برای ادامه برنامه انرژی کسب می کردیم. اما خوابیدن درمسیر و در مینی بوس مشکلاتی به همراه داشت که اولینش سردی نسبی هوا بود. مورد دوم صدای بلند ضبط ماشین بود، که برای ممانعت از خواب آلودگی راننده مجبور به تحمل آن بودیم. اما مساله سوم، نور خیره کننده چراغ Exit در سقف مینی بوس بود واز عجایب آن که در صورت خاموش کردن این چراغ، چراغ های ماشین هم خاموش می شد ، که در اینجا هم برای حفاظت از جانمان ناگزیر به روشن نگه داشتن آن بودیم.
اما این مورد آخر، به شدت مانع خوابمان بود (البته نه برای همه!!!) وباید راه چاره ای پیدا می کردیم. به هر حال فکر بکر شهرام بود که یکی کاور قرمز رنگ را روی آن چراغ با مشقت تمام نصب کرده و آن نور تند را به یک نور ملایم قرمز تبدیل کرد. البته دوام این پوشش یک ساعته بود ولازم بود هر یک ساعت یکبار بازبینی ونصب مجدد شود!
اما در مورد مکان خواب مسافران، یک نفر باید روی زمین می خوابید!!! و آن یک نفر کسی نبود به جزء فربود! البته این تخت خواب زمینی به شدت مشتری داشت ودوستان نمی گذاشتند فربود تنها بماند! اما اندر حکایات خوابیدن فربود همان بس که برای عبور از وسط اتوبوس بچه ها باید از روی فرد خوابیده عبور می کردند وچه کوله هایی که از این طرف و آن طرف روی او افتاد و... وفربود تکان هم نخورد وهمچنان به خواب شیرین ادامه داد! (در ادامه در مورد خواب شیرین یکی دیگر از دوستان هم می گویم!!!)
در ادامه مسیر، در حدود ساعت 6 صبح به نزدیکی محل انشعابی از مسیر اصلی رسیدم ویک توقف طولانی تقریباً 2ساعته برای صبحانه داشتیم. طولانی شدن این توقف جهت پیوستن 2 نفر از بچهها از رشت به گروه بود. موقع صبحانه همه گرداگرد هم روی زمین نشسته وصرف صبحانه را آغاز کردیم. البته یک نفر ایستاده بود که خیلی هم به او خوش می گذشت چون انواع اطعمه و اشربه ای بود که از دوستان برایش می رسید!!!
این توقف طولانی در آن هوای صبحگاهی بهاری، فرصتی بود تا دوستانی که در مسیر نخوابیده بودند، در هوای آزاد استراحت کرده و گروهی دیگر نیز به پیاده روی وعکاسی بپردازند.
بعد از پیوستن دیگر همگامان به گروه، به مسیر ادامه داده و به ابتدای جاده خاکی یا به تعبیر راننده شاکی جاده سنگلاخ رسیدیم. مسیری که ما را به ابتدای راه صعودمان هدایت می کرد. طی این مسیر آخرین فرصت برای خوابیدن بود و کل افراد (به جز من ومریم) این فرصت را مغتنم شمرده و در خواب فرو رفته بودند. این که می گویم کل افراد راننده را هم شامل می شد، چون او هم در حالتی ما بین خواب وبیداری بود. در مورد خواب شیرین دیگر دوستمان شهرزاد عزیز بگویم که در این مسیر در کنار پنجره نشسته بود وسراش به دفعات به شیشه پنجره اصابت می کرد و او با صبوری به خوابش ادامه میداد!
در طی این مسیر زیبا از سد بیجار گذر کردیم.
پروژه سد مخزنی شهر بیجار در فاصله 8 کیلومتری از آبادی شهر بیجار که خود در سمت راست امامزاده هاشم واقع در 35 کیلومتری شهر رشت قرار دارد و بر روی رودخانه زیلکی در حال اجرا می باشد.این سد از نوع سنگریزه ای با رویه بتنی می باشد. هدف از ساختمان سد ، تأمین آب مورد نیاز شهرستان های استان گیلان میباشد. دسترسی به ساختگاه از جاده اصلی تهران است که از روبروی امامزاده هاشم و از طریق پل احداث شده بر روی سفیدرود و سپس از جاده آسفالته واقع در شرق رودخانه سفیدرود و جاده آسفالته موجود که از آبادیهای شهر بیجار، موبش بیجار و سداب عبور مینماید، تأمین میگردد.
در ادامه مسیر با گذشتن از روستای کوه کنه و روستای بیجار به منطقه رودسرا ( ابتدای مسیر پیاده روی ) رسیدیم.
در اینجا از مینی بوس پیاده شده، کوله ها را مرتب کردیم. که البته زحمت کوله چینی بچه های ما را فربود کشید. بطری های آبمان را پر کرده وبرای آغاز مسیرکوهپیمایی آماده شدیم.
(گزارش ادامه پیمایش را در ارسال های بعد می خوانیم!)
چقدر شعـــــــر نوشتیم برای باران
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود