امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 3.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
گزارش برنامه پیمایش به پناهگاه شیرپلا"برنامه 8"
#1
گزارش صعود به پناهگاه شیر پلا
با تشکر از فربود برای عکسهای این برنامه
مسیر صعود : میدان دربند ، مسیر دره اوسون به شیرپلا
مسیر بازگشت : همان مسیر رفت
سطح برنامه : متوسط
حاضرین در برنامه : فربود ( سرپرست / عکاس ) ، حمید( مسئول پشتیبانی ) ، متین ، ندا
زمان و مکان آغاز برنامه : هشت صبح روز جمعه : ۲۳ فروردین ۱۳۹۲، میدان دربند ، مجسمه مرد کوهنورد ( امیر شاه قدمی )
زمان و مکان پایان برنامه : شش عصر همان روز ، بازگشت از مسیر رفت تا پای مجسمه

اطلاعات مسیر :
مجسمه مرد کوهنورد ( میدان دربند ) :
در سال ۱۳۳۷ ، به پیشنهاد حسن وجدان بخش ، از کوهنوردان با سابقه کشور ، نصب یک مجسمه کوهنوردی مورد تایید قرار گرفت . این پیشنهاد تایید شد و شهردار وقت هزینه ساخت آن را به مبلغ ۱۰۰۰۰ تومان پذیرفت . در سال ۱۳۳۸ ، مدل گچی مجسمه آماده و در میدان سربند نصب و پرده برداری شد . متاسفانه در زمستان همان سال ، به علت بارندگی و یخ زدگی ، دست و قسمتی از بدنه مجسمه خرد شد . این قسمت تا مدتها با پرچم ایران پوشیده میشد تا اینکه در سال ۱۳۴۱ ، با پیگیری استاد رحمتی افشار ،‌رییس وقت فدراسیون ،‌مجسمه سیمانی ماده و نصب شد . در آبان ماه ۱۳۵۰ ، نام میدان سربند به میدان کوهنوردان تغییر یافت . مجسمه کوهنورد با ارتفاع حدود سه متر ، نماد کوهنوردان است .

[تصویر:  111.jpg]
عکس آرشیوی

مجسمه مرد کوهنورد کیست ؟
عکسش در کنار مجسمه اش همان اقتذار سابق را نشان می دهد . تا همین چند وقت پیش همچنان بین ما بود . اسمش امیر شاه قدمی و ملقب به شاه باباست . متولد ۱۳۰۹ و عضو مربیگری کوهنوردی ، مربیگری ممتاز اسکی و چتر بازی است . حالا چیزی حدود چهل و هشت سال است که مجسمه اش محل قرار گروههای کوهنوردی در مسیر توچال و در میدان دربند است . او یک دلگرمی برای همه کوهنوردان محسوب میشود .
شاه بابا علاوه بر فتح قله های مختلف به دلیل همکاری در عملیات مربوط به نجات یک فروند هواپیمای سقوط کرده در قله زردکوه به ارتفاع ۳۸۷۰ متر و در سرمای ۳۰ درجه زیر صفر در سال ۱۳۴۰ ، و به دلیل نجات خدمه آمریکایی آن هواپیما از طرف رییس جمهور وقت آمریکا مدال لیاقت دریافت کرد .
امیر شاه قدمی یازده اردیبهشت ۱۳۹۱ به دلیل بیماری شدید در سن هشتاد و دو سالگی ، دار فانی را وداع گفت .

دره اوسون :
از ابتدای مسیر دربند ، پس از حدود یک ساعت کوه پیمایی در مسیر عمومی به دو راهی اوسون می توان رسید . مسیر دره اوسون مسیری نسبتا راحت و بسیار زیبا برای صعود به پناهگاه شیر پلاست . دره اوسون یعنی عبور از یک طبیعت زیبا و جذاب . مسیر این دره کمی بالاتر از محله پس قلعه آغاز شده و در جهت شمال و شمال غرب ارتفاع می گیرد . پس از عبور از کوچه باغهای زیبا ، چشمه و آبشار ،‌هتل اوسون و طبیعتی مملو از سنگ و درخت ، انتهای مسیر به پاکوبی میرسد که پناهگاه شیر پلا را به ایستگاه پنج توچال میرساند . دره اوسون همچنین یکی از مسیرهای صعود به قله توچال است که با گذر از پناهگاه اسپید کمر آغاز میشود . در گزارش صعود با تفصیل بیشتری از دره اوسون عبور می کنیم .

هتل اوسون :
این هتل ، حاصل تلاقی اراده کوهنوردان با دامن بکر طبیعت زیبای منطقه اوسون است . هتل اوسون در ارتفاع ۲۳۰۰ متری ارتفاعات دربند واقع شده است . هتل اوسون دارای ۱۶ اتاق بوده و با اتاق های شش تخت با بالکن ،‌هفت تخت ، پنچ ،‌چهار ، سه و دو تخت پذیرای مهمانان خود است . همچنین رستوران هتل با غذاهایی چون چلو کباب ، جوجه ،‌کشک بادمجان ،‌ خوراک سوسیس ، انواع کنسرو و انواع نوشیدنی گرم و سرد از مهمانان پذیرایی می کند .برای صبحانه نیز در این هتل می توانید نیمرو ،‌عدسی ،‌صبحانه متداول ایرانی ها یعنی چای و نان و پنیر و … دسترسی داشته باشید . قیمت اتاقها بر اساس امکانات و تعداد تخت بین ۴۵ تا ۱۴۰ هزار تومان متغییر است . بنای هتل اوسون در سال ۱۳۵۰ گذارده و در سال ۱۳۵۷ به بهره برداری رسید . شماره رزرو اتاق ۰۹۱۲۱۱۵۵۱۷۰ و مدیریت هتل آقای سعید پهلوان هستند .

تله سیژ دربند :
ایستگاه تله سیژ دربند در ضلع غربی میدان سربند ( میدان کوهنوردان ) واقع شده است . تله سی یژ صندلی هایی هستند که به صورت روباز و بدون کابین بین دو ایستگاه در حرکت هستند . ساعت کار تله سیژ دربند در ایام تعطیل از ساعت شش صبح و تا شش عصر است که در نیمه اول و دوم سال با توجه به تارکی هوا تغییر می کند . نرخ بلیط سه هزار تومان برای هر نفر است و شماره تماس تله سی یژ : ۲۲۷۱۹۵۷۷
کسانی که به هر دلیل می خواهند بخشی از مسیر صعود را کوتاه کنند می توانند از تله سیژ استفاده نمایند .

پناهگاه شیرپلا :
نام شیر پلا در گویش مازندرانی به معنای شیر برنج بوده که غذای مورد استفاده گاوداران مازندران در بلندیهای البرز است . همچنین کیقباد ،‌پادشاه اساطیری ،‌پیش از رسیدن به سلطنت ،‌در دژ کیقباد که در شیر پلای امروزی قرار داشته ، زندگی می کرده است . در مورد نام شیر پلا ،‌بعضی کوهنوردان بر این عقیده اند که این واژه ابتدا شیب پناه بوده و به مرور زمان به شیر پلا تغییر یافته است . پناهگاه شیر پلا سال ۱۳۴۲ ساخته شده است .
ارتفاع پناهگاه شیر پلا از سطح دریا ۲۷۵۰ متر و نزدیک ترین روستا به آن پس قلعه است . قله های قابل دسترس از پناهگاه قله توچال ،‌پیاز چال ،‌شاه نشین و ارتفاعات اطراف تهران است. فاصله وناهکاه تا روستا ۲و نیم الی ۳ ساعت و فاصله تا قله توچال بین سه و نیم الی ۴ ساعت است . در شیر پلا امکانات رفاهی کافی برای شب مانی وجود داشته و پناهگاه دارای آب و برق است . موبایل همراه اول داری آنتن دهی است اما بعضی با خطوط ایرانسل در این منطقه مشکل داشتند . امکانات غذایی در رستوران پناهگاه کافی است و امکانات خواب نیز مهیاست . وسعت پناهگاه ۸۰۰ متر و ظرفیت آن ۲۵۰ نفر است ، پناهگاه کوهستانی در دو طبقه بنا شده و دارای قسمتهای خوابگاه ،‌نماز خانه ، سرویس بهداشتی و بوفه است . نگهبان پناهگاه آقای جعفری با شماره تماس ۰۹۱۲۳۲۰۳۱۲۰۹ می باشد . تلفن پناهگاه : ۰۲۱۴۲۳۸۸۰۳
ورودیه پناهگاه : ۲۰۰ تومان
هزینه خوابگاه عمومی هر شب : ۲۵۰۰ تومان
هزینه اتاق خصوصی : ۶۰۰۰ تومان
برای اتاقهای خانوادگی وجود مدارک شناسایی الزامیست .

.jpg   1.jpg (اندازه: 82.45 KB / تعداد دفعات دریافت: 16)

گزارش صعود گروه :

آغاز
ساعت کمی از هشت گذشته که از میدون سربند حرکت می کنیم ، همه مسیر یک طرف و این پله های اول مسیر دربند یه طرف . پله ها رو بالا میریم و می افتیم تو مسیر اصلی . هوا عالیه و جای همه بچه هایی که با هماهنگی قبلی یا نیومده بودن و یا برنامه های جایگزین آماده سازی داشتن خالی بود و البته جای تک تکتون . از کنار کافه های خاطره انگیز اول مسیر رد میشیم و میرسیم به تابلوی زرد رنگ دو راهی اوسون ، اینجا جاییکه باید انتخاب کنیم مسیر اصلی مستقیم میره و بعد از رد کردن کافه ها و طی مسیری نه چندان سخت میرسه به کافه رجب از اینجا صعود یه کوچولو سخت اما جذابه . چون مسیر کاملا صخره ای و طناب کشیده شده است بعدم که کمپ هلال احمر و آبشار دو قلو و در نهایت شیر پلا . مسیر دیگه دره اوسونه ، طولانی تره اما طبیعتش جذابه و صعودش هم راحت تر . اینبار سرپرست مسیر دره اوسون رو انتخاب میکنه . شاید چون برای آماده سازی گروه ترجیح میده یه مسیر پلکانی و نرم رو پیش بریم و برنامه ها یواش یواش سخت بشه . ما که از خدا خواسته تن میدیم به مسیر راحت تره . Smile)
برای ورود به دره اوسون دو راه یا به عبارتی دو تا ورودی هست که دومی مسیر راحت تریه . مسیری که ما انتخاب می کنیم همون مسیر دومه . نشونه اش هم یه منبع آب بزرگه با یه پوشش فلزی . اولش که وارد مسیر دره میشیم چندان جذاب نیست . یعنی چیزی از تعریفایی که شنیدی نمی بینی اما همینطور که جلو میری و به هتل اوسون نزدیک میشی طبیعت شروع می کنه خودی نشون دادن .

.jpg   5.JPG (اندازه: 97.76 KB / تعداد دفعات دریافت: 13)

زنگ صبحانه
به هتل اوسون که میرسیم دیگه وقت صبحانه است . ساعت حالا حدود نه و نیم . بساطمون رو همون جا نزدیک هتل ولی بیرون پهن می کنیم و به به املت پزی راه می افته . کوه یعنی کار گروهی . پس هر کی یه گوشه کار رو می گیره تا املت به راه بشه . بماند که نقش اصلی رو البته حمید و متین بازی می کنند . سرگرمیمون به جز هوای خوب کوهستان و منظره جذاب شهر در دوردست ، دو تا سگ بزرگ و نژاد دار هتل هستند که حسابی حواسشون به همه چیز هست . بعد از صرف صبحانه که البته با تنبلی ما یه کم زیادتر از حد مجاز بود و عین اینایی که اومدن پیک نیک نه کوهنوردی همچین با فراغ خاطر به صبحانه رسیدیم Smile) بساطمون رو جمع کردیم و پس از استفاده از امکانات سرویس های بهداشتی هتل به راهمون ادامه دادیم .

.jpg   2.JPG (اندازه: 158.12 KB / تعداد دفعات دریافت: 9)

و طبیعت زیبا
از اینجا یواش یواش مسیر انقدر زیبا میشه که می تونی اوج بهار ر حس کنی . کوچه باغ زیبا با عبور یه رود کوچیک از کنارش . با درختای تو دل هم رفته طوری که انگار مسیر سقف داره . درختی پر از شکوفه و پرنده ها که لای شاخه های درختها می خونن . انگار رفتی تو بهشت . بچه ها با هم حرف نمی زنن تو این تیکه . انگار آدم دلش نمی خواد هیچ صدایی اضافه باشه روی این طبیعت زیبا . این تیکه از مسیر رو اسمش رو میذارم تمدید آرامش . و سعی می کنم حس رو به خصوص تو راه برگشت یه جوری تو خودم حس کنم که تا مدتها هیچ صدای بوقی تو زندگی شهری آزارم نده . Smile
بعد از عبور از کنار باغها ، رفته رفته می رسیم به پل روی رودخونه و بعد از عبور از اون کم کم یال اصلی خودنمایی میکنه . از اینجا با افتادن در یک مسیر حرکتیه زیگزال یواش یواش ارتفاع می گیریم .

.jpg   11.JPG (اندازه: 237.56 KB / تعداد دفعات دریافت: 29)

حرکت بر یال اصلی
وقتی داریم مسیر زیگزالی رو میریم بالا ،‌کنارمون رودخونه رو داریم و ته دره سیمهای تلفن و برق تله کابین توچال رو در دور دست . این یکی تو دل طبیعت چنگی به دل نمیزنه اما اگه به کوهنوردی فکر کنی که مصدوم یا به هر دلیل توانش تموم شده یا راه گم کرده است یا تو بوران گیر افتاده ،‌حتما قدرش رو میدونی !
جلوتر که میریم بعد از یه پیچ تند ،‌از زیر تخته سنگا یه چشمه بیرون اومده . یه چشمه با آب زلال و گوارا . اگه اشتباه نکنم این آخرین آب مطمئن و قابل خوردن تا انتهای مسیر ماست . پس وقتشه که ظرفای آبمون رو پر کنیم . از اینجا به بعد شیب تنده و اگه دلمون بخواد می تونیم یه کم غر بزنیم و هی به لیدر گیر بدیم که یه کم وایستا استراحت کنیم و اونم هی گوش نده و الکی بگه یه ربع دیگه بیشتر نمونده الان میرسیم Smile)
ارتفاع ۲۶۹۰ متری جاییه که میرسیم به یه سه راهی . مسیر سمت راست میره به سمت شیر پلا یعنی همون جایی که ما میریم و مسیر سمت چپ میره به سمت ایستگاه پنج . اینجا وارد یه یال دیگه میشیم و دیگه مسیر همواره و خستگیمون تو مسیر هموار کاملا بیرون میاد . راستی این وسطا از یه آبشارم رد میشیم که حالا تو راه برگشتن ازش براتون تعریف می کنم .

.jpg   9.JPG (اندازه: 224.87 KB / تعداد دفعات دریافت: 29)

.jpg   8.JPG (اندازه: 233.67 KB / تعداد دفعات دریافت: 37)

اینجا شیر پلا
وقتی میرسیم به بالکن بزرگ شیرپلا ، انگار یادمون میره که چه مسیری رو اومدیم . میریم سمت لبه بالکن و در حالیکه آفتاب ملس بهاری همراه با یه باد ملایم میپیچه دورمون ، خیره میشیم به کوهها ، اندکی برفای هنوز به جا مونده ، آبشارای زیبا و تهران دود آلود که پایین پامون سخت در جنب و جوشه . عظمت کوه بدجوری آدم رو غافلگیر میکنه . آدم کاملا کم میاره و فکر میکنه چرا نشستیم اون پایین و چشممون رو روی واقعیتها میبندیم و هر جور که دلمون میخواد برخورد می کنیم . چرا انقدر قدرتهامون رو در جهت تخریب همنوعمون به کار میبریم و همه چیز رو به نفع و برای خودمون میخوایم . و خیلی چراهای دیگه .
زیراندازهامون رو همون جا روی بالکن پهن می کنیم و مشغول گرم و آماده کردن ناهار میشیم . بعد ناهار خیلی دلچسب و چای داغ . آفتاب دلچسب بهاری وادارمون می کنه ولو بشیم و یه کم به استراختمون زمان بیشتری بدیم . و بعد هم حرکت به سمت پایین . از همون مسیر اصلی .

.jpg   10.JPG (اندازه: 138.67 KB / تعداد دفعات دریافت: 60)

ما برمیگردیم
راه برگشت برای این صعود همون مسیر رفته . پس اتفاقا همونهایی که دیدیم . فقط سرعتمون تا حدودی بیشتر هست و بعضی مسیرها رو بیراهه میریم تا هم سریعتر برسیم و هم بعضی شکل از شیبها رو تجربه کنیم . یعضی جاها هم می ایستیم و عکس میگیریم چه از خودمون و چه از طبیعت . تنها قسمتی که بهش اشاره نکردم و گذاشتم برا مسیر برگشت آبشاره . آبشار خوزنکلا در منطقه خوزنکلاست ،‌جاییکه یه عالمه سبزی کوهی در اون پیدا میشه و کوهنوردای زیادی رو در حال چیدن والک و تره کوهی و کنگر و انواع دیگه سبزی های کوهی میشه دید . کنگر که بیشتر باهاش خورش درست می کنن خواص دارویی زیادی هم داره ،تره کوهی هم که بیشتر برای درست کردن آش استفاده میشه ،‌والک پلو هم که من تا حالا نخوردم اما اسمش رو زیاد شنیدم . وقتی این سبزی ها رو تو مسیر می بینی تازه می فهمی بازار گرم و رنگارنگ دستفروشها سر پل تجریش از کجا اومده ،و اما آبشار جذاب و زیبا که برای صعود و فرود باید از روی رودخونه جاری بر پای اون رد بشیم . از روی تخته سنگا رد میشیم و خودمون رو به اون سمت رودخونه میرسونیم . آبشار زیباییه که کنارش عکس میگیریم . علاوه بر زیبایی خود آبشار یکی دیگه از جذبه هاش تخته سنگ معروفیه که کنار اون قرار داره . اول که میبینیش یه سنگ سیاهه که به زبون فرانسه جملاتی روش نوشته شده اما این سنگ یه قصه جالب داره . قبل از گفتن قصه سنگ یادآوری میکنم آبشار خوزنکلا و این سنگ ، در مرتفع ترین نقطه دره اوسون بالاتر از بند سنگی قرار گرفته .

.jpg   6.JPG (اندازه: 192.67 KB / تعداد دفعات دریافت: 25)

قبر اروس ( ارس )
جنس سنگهای توچال ، از گرانیته . یه سنگ مقاوم در مقابل باد و بارون و آفتاب . سنگنوشته ارس هم یکی ازهمون سنگای گرانیتیه . روی این سنگ به زبان فرانسه چیزهایی نوشته شده که مفهوم اون به فارسی اینه :

هنگام وبا کنت دوسارتیژو و فرانسویان مقیم تهران در این دره سنگلاخ و کنار چشمه های پرجوش و خروش ،‌دور از بلا اردو زدند. ۲۰ اوت ۱۸۴۰
زیر اون هم اسم یه سری از صاحب منصبای فرانسوی حک شده . کنار قبر داخل گودال یه سنگ قبر به زبان فارسیه که روش نوشته شده
اینجا آ. آنتونلی دوما چرتا که از بیماری وبا درگذشته به خاک سپرده شده است . در اوت ۱۸۴۶
فکرش رو بکنین یه سنگ قبر تو دل کوه های توچال مربوط به سال ۱۸۴۶ میلادی . جالبه نه ؟
این سنگ قبر که سر ارس یا سنگ ارس خونده میشه ، بین کوهنوردان خیلی معروف و شناخته شده است .

.jpg   7.JPG (اندازه: 133.73 KB / تعداد دفعات دریافت: 14)
پایان راه
وقتی به باغهای اوسون میرسیم جو عکاسی بین بچه ها به اوج خودش میرسه . بس که زیباست این کوچه باغها . ما اما هر چند نمی تونیم دل بکنبم ولی باید رفت که به تاریکی نخورد . وقتی به مسیر اصلی دربند میرسیم و به کافه ها ، سرپرست همه امون رو به یه دوغ آبعلی مهمون می کنه . و در نهایت میرسیم به پایان قصه و باز ماییم و مجسمه کوهنورد قهرمان . این صعود خوب میسر نمیشد مگر با سر پرستی خوب فربود . و با فضای گرم و همراهی دائم حمید که با شوخیهاش خستگی ها رو به در می برد و متین که یه قهرمان صبور و مقاوم بود .


.jpg   13.JPG (اندازه: 261.56 KB / تعداد دفعات دریافت: 34)

پی نوشت : اول از همه جای بچه های گروه دماوند خالی بود که البته یا هماهنگ کرده بودن و یا با نظر سرپرستان صعودهای جایگزین داشتند که نبودشون در این صعود رو میسر می کرد و اما همیشه جای تک تکتون ، تک تک بچه های ام اس سنتر در هر جای ایران که هستن دربرنامه های کوه خالیه .
در انتظار یه صعود عمومی و دسته جمعیه ام اس سنتریها ،‌ به شیر پلا .













Peace begins with a smile
 تشکر شده توسط : fireboud , shokolat , سمانه , sooorooosh , chipchip , یه غریبه , ابراهیم , sargol , Saina , matinfard , paeazan , paeeze , nahid , kheiri.mahdi , shahrzad.s , hilda , Mehdi Marjani , Yanis , شيدا رها , م.ه , رنگین کمان , عمومهربان , hamid , parastoo joon , ashrafi , بی تـــا , nafass , shahrzad , شهرزاد , nazaninamiri70 , zohaa
#2
مرسی نداجان واقعا عالی بود گزارشت ممنونیمicon_question
چقدر خوبه همه ایناییکه گفتی،ایشالا همیشه موفق وپایدار باشیدagreement2agreement2
همیشه سختترین نمایش به بهترین بازیگر تعلق داره شاکی سختیهای دنیا نباش شاید تو بهترین بازیگر خدایی....!!!!!!!!!love28                                                        
                                         
 تشکر شده توسط : neda.n , شيدا رها , sooorooosh
#3
نداجوون دستت درد نکنه بابت گزارش قشنگت ودست عکاس دردنکندبابت عکسهای قشنگش وکلادست همگی شمادردنکنه بابت زحمتی که برای بالارفتن ازکوه کشیدید.همیشه موفق وپیروزو سالم باشید
اے دنیا کے مسافر منزل تیری قبرھیں اے کر رھا ھیں جو تو دو دن کا یہ سفرھیں موت ھیں تیرا ان دیکھا ساتھی آچانگ تجھے نگل لے گا:ای مسافر دنیا خونه ی توقبر است ای که هرکاری میکنی سفر دو روزه هست مرگ رفیق ندیده ی تو است یکهو نفست رو می گیره
 تشکر شده توسط : neda.n , شيدا رها , fireboud
#4
ندا گزارشت عالــــــــــــــــــی بود.... لحظه لحظه ش رو بازسازی کردی...
البته از یه خانم کارگردان غیر این هم انتظار نمیره عزیزم...
happy0065.gif
خیلی مرسی... و از فربود هم برای عکسهای عالیش...
چقدر شعـــــــر نوشتیم برای باران
غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود
 تشکر شده توسط : neda.n , fireboud , شيدا رها , nazaninamiri70 , sooorooosh
#5
ندا مرسی عالی بود
یه چند تا نکته رو جا انداختیا !!!
طرف دیر بیاد !!
اون یکی طرف حالش بد میشه حرف هیچ کس رو گوش نمیکنه !!!
یکی دیگه شیشه ماشینش پایین بود برگشتیم دیدیم شیشه پایینه عین خیالش نبود !! ( من بودم همه جای ماشین رو زیر و رو میکردم یه سوزن گم نشده باشه )
یکی هی عکس گرفت دهنمون رو سرویس کرد انقدر وایساد !!
یکی دیگه هی فک میزد !!
اون یکی هی وایمیساد هلش میدادیم !!!

aaaaa
چند نفر شدیم smiling
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : neda.n , fireboud , nafass , hessam , hilda , matinfard , nazaninamiri70 , sargol , sooorooosh
#6
ندا ممنون از گزارش خوبت
موفق باشید
زندگی با تمام دشواریهاش بسیار زیباست قدر انرا بدانیم.
 تشکر شده توسط : neda.n , sooorooosh
#7
هاهاهاها آقا حمید همیشه از این اتفاقا هست این اجتناب ناپذیره یکی تو عالم خودشه داره عکس میگیره یکی مثل من نفس کم میاره جا میمونه باید هلش بدین laughing3laughing3
ندا جون ممنون از گزارش خوب و کاملت فقط یه سوال اونم اینکه چند ساعت کوهنوردی کردین تا به پناهگاه برسین؟ چقدر طول کشید؟؟؟
دردهایت را دورت نچین تا دیوار شود .......
زیر پایت بگذار تا پله شود .....
 تشکر شده توسط : neda.n
#8
بچه ها مرسی از لطف همگیتون .
و اما متین : یعنی جو دادی درباره کارگردان ها confusedSmile (16) ،
حمید : عااالی بود کلی خندیدم . laughing3 . حمید البته جریان اون یکی رو که رفت مسجد رو یادت رفت Smile (16)
هیلدا جون : ماحرکتمون حدود هشت صبح بود حدود یازده و نیم دوازده شیر پلا بودیم با حتساب این که بین را ه برا صبحانه توقفمون طولانی بود . از شیر پلا ، حدود سه ربع راه افتادیم به سمت پایین و پنج و نیم رسیدیم میدون دربند . البته ما توقفهامون بیش از حد بود و یه کم گلگشتی برخورد کردیم .
Peace begins with a smile
 تشکر شده توسط : fireboud , nafass , بی تـــا , hamid , matinfard , hilda
#9
یعنی ندا توی دل آب کردن متخصص شدی هاlove51
خیلی خوب نوشتی عالی بود
چقد ذوق کردم اینا رو خوندمlove28
وقتی نیستی،همه نیستن
نه که نیستن،هستن
مثل تو نیستن
 تشکر شده توسط : neda.n , fireboud , hamid , nafass , matinfard
#10
اوه ندا به کل یادم رفته بود اونو laughing3laughing3laughing3laughing3
یه لحظه فکر کن !! چی میگفت !! آخه اونجا ؟؟؟؟ laughing3laughing3
چی بگم والا laughing3laughing3laughing3
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : neda.n , fireboud , sooorooosh
  


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  گزارش برنامه صعود به قله دماوند بام ایران "برنامه 33" گروه کوهنوردی ام اس سنتر 26 45,509 2018/07/31, 10:05 PM
آخرین ارسال: azinPHD
  گزارش صعود به الوند "برنامه 28 ام" گروه کوهنوردی ام اس سنتر 17 15,571 2014/06/25, 11:44 PM
آخرین ارسال: leili-asmaneh
  گزارش صعود به توچال"برنامه 23 ام" shahrzad 12 13,071 2013/12/07, 01:46 PM
آخرین ارسال: Maz
  گزارش برنامه صعود به قله دماوند بام ایران "برنامه 17" گروه کوهنوردی ام اس سنتر 10 18,218 2013/09/25, 10:42 AM
آخرین ارسال: hilda
  گزارش برنامه کلون بستک "برنامه 16" neda.n 17 18,036 2013/09/23, 12:58 PM
آخرین ارسال: hamid
  گزارش برنامه صعود به قله سبلان"برنامه 14" shahrzad 32 26,192 2013/08/06, 03:58 PM
آخرین ارسال: sima
  گزارش برنامه شاه البرز "برنامه 15" neda.n 15 19,461 2013/08/05, 10:46 AM
آخرین ارسال: hilda
  گزارش برنامه صعود به قله خرسنگ"برنامه 13" shahrzad 10 14,145 2013/07/20, 09:46 PM
آخرین ارسال: kheiri.mahdi
  گزارش برنامه صعود به جان پناه امیری، "برنامه12" matinfard 7 12,661 2013/06/20, 02:09 PM
آخرین ارسال: shahrzad
  گزارش برنامه پیمایش جنگل و صعود به قله درفک "برنامه؟" matinfard 35 28,255 2013/05/25, 10:30 PM
آخرین ارسال: م.ه



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست