وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: ام اس را برای طرف مقابل (برای ازدواج) چگونه مطرح کنم ؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
خب من به عنوان کسی که تجربه م تازه ی تازه س خدمتتون عرض کنم کـــــــــــــه:
1.شما باید اول سعی کنی از لحاظ احساسی به طرف مقابل نزدیک بشی .
2.بعد سعی کنی یکم مخشو بکشونی به سمتی که یه جورایی بفهمه که یه مشکلی داری امانباید مستقیما بگی که ام اس داری
3.وقتی احساسش و مغزشو همزمان درگیر کردی بگو راستش من یه مشکلی دارم واسه این تا حالا نگفتم که نمیخواستم ناراحتت کنم.
4.بعد اون میگه حق من بود که بدونم.تو میگی راستش این بیماری اونقدر که همه فکر میکنن وحشتناک نیس و یه سری توضیحات راجع به بیماری و شرایط خودت میدی
5.اون تصمیم میگیره
6.وقتی این مراحل رو انجام دادی بیا ردیف 6 رو کامل کنagreement2
اما من اینا رو جدی گفتمااااا.انجام دادم و جواب دادSmile (16)
(2012/05/01, 01:27 PM)yas نوشته است: [ -> ]معمولا دیدشون منفیه و خیلی راحت میگن اول فکر میکنیم بعدم جواب میدیم و میرن پشت سرشون نگاه نمیکنن یا اینقد اطارفیانش میترسوندش که بنده خدا تا سکته میره
پس همون بهتر بهش بگی اگه خواست که هیچی نخواست از همون اول میفهمی چند مرده حلاجه ولی برای خانمها خیلی سختره ازدواج تا اقایون اگه زنی مردی رو دوست داشته باشه ام اس اقا رو قبول میکنه و به هیشکی نمیگه ولی اگه خانم داشته باشه تا اقا شنید جا خورد به بقیه هم میگه البته در همه نه در اکثرا و بعد منصرف میشه و دوست ندارن عروسشون یا خانمشون بیمار باشه پس شنما نگران نباش دختره اگه دوست داشته باشه خیلی راحت قبول میکنه و ککشم نمیگزه
چرا فکر کردین من پسرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


(2012/05/01, 01:40 PM)ساغر نوشته است: [ -> ]خب من به عنوان کسی که تجربه م تازه ی تازه س خدمتتون عرض کنم کـــــــــــــه:
1.شما باید اول سعی کنی از لحاظ احساسی به طرف مقابل نزدیک بشی .
2.بعد سعی کنی یکم مخشو بکشونی به سمتی که یه جورایی بفهمه که یه مشکلی داری امانباید مستقیما بگی که ام اس داری
3.وقتی احساسش و مغزشو همزمان درگیر کردی بگو راستش من یه مشکلی دارم واسه این تا حالا نگفتم که نمیخواستم ناراحتت کنم.
4.بعد اون میگه حق من بود که بدونم.تو میگی راستش این بیماری اونقدر که همه فکر میکنن وحشتناک نیس و یه سری توضیحات راجع به بیماری و شرایط خودت میدی
5.اون تصمیم میگیره
6.وقتی این مراحل رو انجام دادی بیا ردیف 6 رو کامل کنagreement2
اما من اینا رو جدی گفتمااااا.انجام دادم و جواب دادSmile (16)



ممنون ساغر عزیز.به نظرم این راه خیلی خوبه.بنظرم دید تو خیلی واقع بینانه ست. icon_question حتما امتحانش میکنم و بهت خبرشو میدم.
به نظرم اگه همون اول بگم هر کی باشه میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه اونطوری احتمالا باید کلا قید ازدواجو بزنم.


(2012/05/01, 03:05 PM)dr.dentist نوشته است: [ -> ]چرا فکر کردین من پسرم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


(2012/05/01, 01:40 PM)ساغر نوشته است: [ -> ]خب من به عنوان کسی که تجربه م تازه ی تازه س خدمتتون عرض کنم کـــــــــــــه:
1.شما باید اول سعی کنی از لحاظ احساسی به طرف مقابل نزدیک بشی .
2.بعد سعی کنی یکم مخشو بکشونی به سمتی که یه جورایی بفهمه که یه مشکلی داری امانباید مستقیما بگی که ام اس داری
3.وقتی احساسش و مغزشو همزمان درگیر کردی بگو راستش من یه مشکلی دارم واسه این تا حالا نگفتم که نمیخواستم ناراحتت کنم.
4.بعد اون میگه حق من بود که بدونم.تو میگی راستش این بیماری اونقدر که همه فکر میکنن وحشتناک نیس و یه سری توضیحات راجع به بیماری و شرایط خودت میدی
5.اون تصمیم میگیره
6.وقتی این مراحل رو انجام دادی بیا ردیف 6 رو کامل کنagreement2
اما من اینا رو جدی گفتمااااا.انجام دادم و جواب دادSmile (16)



ممنون ساغر عزیز.به نظرم این راه خیلی خوبه.بنظرم دید تو خیلی واقع بینانه ست. icon_question حتما امتحانش میکنم و بهت خبرشو میدم.
به نظرم اگه همون اول بگم هر کی باشه میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه اونطوری احتمالا باید کلا قید ازدواجو بزنم.

فقط یه سوال دقیقا کی مرحله 3 رو انجام بدم؟ قبل نامزدی یا بعدش؟ آخه میدونی به دلایلی ما خیلی وقت محدودی داریم

فردا شب خونمون خبره یه پسر قراره باicon_questionبیاد من چی جوری بگم ام اس دارم تا بگم که فرار میکنه؟؟؟؟ashamed0006.gif
شما اصلا نباید در مرحله ی اول بیماریتون رو بیان کنید اول نقاط قوتتون رو بگید ببینید انتخاب طرف مقابلتون برای کدوم یکی از خصوصیات شما بوده نقاط قوتون رو کاملا پررنگ کنید که جای کمتری برای ترس یا حتی مخالفت با ام اس باشه تو دیدارهای بعدتون هم راهی که آقا سینا گفت فکر کنم جواب بده.
(2012/05/01, 11:20 AM)ارزو نوشته است: [ -> ]دوست عزیز بهتر نیست این کمک رو تو قسمت ازدواج مطرح می کردی چون ممکنه همه این قسمت رو نبینن!
راهی که آقا سینا گفتن بهترین راهه
یه نفرو میشناسم که اینطور مطرح کرده بود:
یکی از دوستام جدیدا یه مساله ای پیدا کرده به نام ام اس.شما آشنایی داری ؟ و خلاصه طرف رو به عنوان کمک گرفتن وادار کرده بود به تحقیق در مورد ام اس.

اين طرف احيانا من نبودم ؟؟Smile



ممنون ساغر عزیز.به نظرم این راه خیلی خوبه.بنظرم دید تو خیلی واقع بینانه ست. icon_question حتما امتحانش میکنم و بهت خبرشو میدم.
به نظرم اگه همون اول بگم هر کی باشه میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه اونطوری احتمالا باید کلا قید ازدواجو بزنم.


(2012/05/01, 03:05 PM)dr.dentist نوشته است: [ -> ]



ممنون ساغر عزیز.به نظرم این راه خیلی خوبه.بنظرم دید تو خیلی واقع بینانه ست. icon_question حتما امتحانش میکنم و بهت خبرشو میدم.
به نظرم اگه همون اول بگم هر کی باشه میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه اونطوری احتمالا باید کلا قید ازدواجو بزنم.

فقط یه سوال دقیقا کی مرحله 3 رو انجام بدم؟ قبل نامزدی یا بعدش؟ آخه میدونی به دلایلی ما خیلی وقت محدودی داریم


[/quote]

عزیزم قبل از نامزدی باید بگی که بعدا خدای نکرده مشکلی پیش نیاد.امیدوارم همه چی به خوبی پیش برهlove51
به نظر من اول باید ببینی نقاط مشترک وجود داره یا نه و شناخت اولیه حاصل بشه
تو مرحله بعد حتما این موضوع مطرح بشه قبل از اینکه دلبستگی بوجود بیاد که اگه خدای نکرده با این مسئله کنار نیومد برا هیچ کدوم مشکلی از نظر عاطفی بوجود نیاد
اگه طرفت دوستت داشته باشه . ام اس رو هم قبول میکنه.چون عشق بر همه چیز پیروز است ، که به ندرت عاشق واقعی پیدا میشه......... اما پیدا میشه....... به امید اول سلامتیت بعد شانس...........
به نظر من تو این امور منطقی باشین و احساسی برخورد نکنین بهتره.اگه از اول راست بگین بهتره.مشکلات خانوادگی بعد از ازدواج رو هم در نظر بگیرین.به نظر من هم راه حل ساغر مناسبه.agreement2
اول که شوهرم متوجه شد تا چند وقت حالش بدبود چون نمی تونس بجز من دراین مورد باکسی صحبت کنه بنابراین تصمیم گرفتم باهم بریم پیش یه مشاور و وقتی اون باهاش صحبت کرد و دید کسی که نه طرف منه نه طرفه اون داره راجع به این بیماری اینطوری نظر میده و میگه که چیز خاصی نیست خیالش راحت شد
شماهم بهتره باهم برید پیش مشاور همون کاری که همه قبل از ازدواج میکنن و بعد از مشاور بخواین در یک جلسه باحضور هردوتون موضوع رو مطرح کنه و البته مدت مشاوره در حدی باشه که اون بتونه سوالاتش رو بپرسه و بعد هم برید پیش متخصص خودتون تا از لحاظ تخصصی هم اون براش توضیح بده و مهمترین اصل اینه که باید خودتون کاملا عادی با قضیه برخورد کنید و اون باید بدونه که شما خودتون خیالتون راحته اون موقع راحت تر میتونه با قضیه کنار بیاد و این مورد رو هم در نظر بگیرید که باید کاملا به طرف مقابلتون حق بدید که اولش شوکه بشه و شما نباید از اولین برخوردش ناراحت بشید باید بهش حق بدید و بهش فرصت کافی بدید که تحقیق کنه و البته در جریان تحقیق تنهاش نذارید و بهش کمک کنید
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16