2011/09/04, 12:54 AM
2011/09/04, 09:38 AM
من دراین زمینه تجربه زیادی دارم باید بگم که تنها توصیه ای که بهت میکنم اینه که کاملا خونسرد باشی و آمادگی هرنوع برخوردی رو داشته باشی و ناراحت نشی
سعی کن جلسه اول نگی بهتره هرچند بضیا شاکی مشن چرا اولش نگفتی ولی تو اهمیت نده بگو من اول باید شمارو با فاکتورای مدنظر خودم بررسی می کردم
اول کل جریان بیماری رو براش توضیح بده آخرش بگو به این بیماری میگن ام اس همون موقع هم ازش بخواه که باهم برین پیش دکتر خودت یا هر دکتری که اون میخواد اما تاکید کن که دوس داری باهم برین و فقط دوتایی نذار تنها بره یا با خونوادش بره رو این قضیه تاکید دارم ازش بخواه تا شناخت کامل خودتون و بیماریت این موضو رو به خونوادش نگه بعدا اگه صلاح دونسین بگین
از الان بهت بگم آدما متفاوتن ممکنه برخوردای خیلی بد یا خیلی ترحم انگیز ببینی ناراحت نشو فک کن اینم جزیی از قضیه خاستگاریه من برخوردارو خیلی جدی میگرفتم و هنوز بعد از ازدواجم وقتی به بعضی رفتارا فک میکنم دلم میشکنه اما توصیه میکنم اشتباه منو تکرار نکن حتما بگو اما به موقع و بافکر و برنامه همینطوری سرسری یه چیزی نگو با منطق و برنامه پیش برو
سعی کن جلسه اول نگی بهتره هرچند بضیا شاکی مشن چرا اولش نگفتی ولی تو اهمیت نده بگو من اول باید شمارو با فاکتورای مدنظر خودم بررسی می کردم
اول کل جریان بیماری رو براش توضیح بده آخرش بگو به این بیماری میگن ام اس همون موقع هم ازش بخواه که باهم برین پیش دکتر خودت یا هر دکتری که اون میخواد اما تاکید کن که دوس داری باهم برین و فقط دوتایی نذار تنها بره یا با خونوادش بره رو این قضیه تاکید دارم ازش بخواه تا شناخت کامل خودتون و بیماریت این موضو رو به خونوادش نگه بعدا اگه صلاح دونسین بگین
از الان بهت بگم آدما متفاوتن ممکنه برخوردای خیلی بد یا خیلی ترحم انگیز ببینی ناراحت نشو فک کن اینم جزیی از قضیه خاستگاریه من برخوردارو خیلی جدی میگرفتم و هنوز بعد از ازدواجم وقتی به بعضی رفتارا فک میکنم دلم میشکنه اما توصیه میکنم اشتباه منو تکرار نکن حتما بگو اما به موقع و بافکر و برنامه همینطوری سرسری یه چیزی نگو با منطق و برنامه پیش برو
2011/09/04, 09:59 AM
بچه ها حالا سوال منو لطفا جواب بدین
اگه پسره با این قضیه مشکلی نداشت و خواست فقط بین 2طرف بمونه و خانوادش چیزی ندونن چی؟
اگه پسره با این قضیه مشکلی نداشت و خواست فقط بین 2طرف بمونه و خانوادش چیزی ندونن چی؟
2011/09/04, 10:09 AM
(2011/09/04, 09:59 AM)parivash نوشته است: [ -> ]بچه ها حالا سوال منو لطفا جواب بدین
اگه پسره با این قضیه مشکلی نداشت و خواست فقط بین 2طرف بمونه و خانوادش چیزی ندونن چی؟
خانواده طرف مقابل حتما و حتماً باید اطلاع داشته باشند. این خیلی مهمه و شوخیبردار نیست.
2011/09/04, 10:17 AM
(2009/11/15, 09:13 PM)kami نوشته است: [ -> ]به نظر من . لزومي نداره بگي . فوقش بعدان ميفهمه بعد دعواتون ميشه يا شايد نهايتان طلاقتون ميشه
نه انيطوري كه فكر ميكنم� تازه هيجانش بيشتره� :-X
عزیزجون اینطوری انسان هم زندگی خودش را حروم میکنههم زندگی دیگری رااصلا هم هیجان نداره ،هیچ چیز مثل صداقت دوطرف درزندگی مهم نیستیک فرد ام اسی هم باید مثل دیگران مبنای زندگیش را با صداقت بنا گذارد هرچند به ضررش باشد
2011/09/04, 10:22 AM
(2011/09/04, 09:59 AM)parivash نوشته است: [ -> ]بچه ها حالا سوال منو لطفا جواب بدینمنم با سوسن جون موافقم باید حتماً خانواده اش بدونن در غیر این صورت در آینده مشکلات زیادی بوجود خواهد آمد.
اگه پسره با این قضیه مشکلی نداشت و خواست فقط بین 2طرف بمونه و خانوادش چیزی ندونن چی؟
2011/09/04, 10:27 AM
(2009/11/15, 11:13 PM)anaram نوشته است: [ -> ]فريبا جون آيدا ميخواد زندگي كنه. ام اسي بودن جرم كه نيست . چرا بايد نگه كه بعد واسه تزريق داروش همش مجبور به پنهون كاري باشه يا مثن بعدش دروغ بگه .راهنمایی جامع وکاملی بود برای هم آیداجان وهم دیگر ام اسی های در حال ازدواجبیان نکردن بیماری وپنهان نمودن آن نشانه این موضوع است که خودمان هنوز با بیماری کنار نیامده ایم وآن رانقص بزرگی می دانیم وتواناییهای خودمان را قبول نداریمهرچند زندگی با فرد ام اسی شرایط ویژه ای دارد که آنهم به نظر طرف مقابل برمی گردد؛زیرا اونیز به عنوان یک انسان حق انتخاب دارد که ما حق گرفتن آن رانداریم
بابا چرا اينقدر سختش ميكنين؟
اصن بنظره من حتي اين مساله امتحانش كن و اينا هم بيخوده . چرا ماجرا رو ميبرين به سمت امتحان اين استرس آدم همش با خودش فك كنه اگه يه وقت كنار كشيد و نتونست از اين امتحان من سربلند كنه چي ميشه
آيدا جون . هر آدمي تويه زندگيش قسمتهايي داره كه برايه همه عيانشون نميكنه . تو اين آدم رو چقدر ميشناسي؟ آيا رابطه عاطفي باهاش داري؟
يا اينكه ميخواي به عنوان يه كيس واسه ازدواج بررسيش كني؟
خب همونجور كه تو حق داري يواش يواش باهاش آشنا شي و قدم به قدم بيشتر ازش بدوني اونم همينطوره .
مساله اصن اين نيس كه حالا اگه پذيرفت ام اس داري مرد زندگيه يا اگه نپذيرفت همون بهتر كه بره .
مساله اينه كه تو بهش ميگي تا بتونه تو رو بشناسه و ام اس رو بعنوان يكي از خصوصيات خودت بهش معرفي ميكني . اون آدم هم بهر دليلي اين حق رو داره كه بعد نظرش عوض شه .
اين دليل نميشه ام اس رو مخفي كني يا اگه اون گفت بخاطره ام اس بات ازدوا نميكنه سرخورده شي.
تازه بعدشم كه بش گفتي و مثن اگه با اين مساله كنار اومد باز اين تويي كه بايد بيشتر اون آدم رو بررسي كني و فك كني اصن ميتوني باهاش باشي يا نه؟
يادت نره . هيچ وقت اجازه نده بقيه احساس كنن تو داري دست پايين رو ميگيري . بخصوص در اين باره
(2009/11/16, 12:56 PM)simorgh نوشته است: [ -> ]آیدا جون گفتن همانا و رفتن طرف همانا
خود دانی :-X
آیداجون اگررفتن هم مشکلی نیست ،هرچی خواست خداوندهبه خداتوکل کن آرامش وسلامتی خودتت مهم ترین چیزه
2011/09/04, 10:33 AM
(2011/09/04, 09:59 AM)parivash نوشته است: [ -> ]بچه ها حالا سوال منو لطفا جواب بدینبه نظر من اصلا خونواده طرف نباید متوجه بشن ولی یک نفر درجریان موضوع بیماری و اطلاع داشتن هردوتون باشه مثل یه دوست مشترکتون یا یه مشاور که هردوبش اعتماد دارین
اگه پسره با این قضیه مشکلی نداشت و خواست فقط بین 2طرف بمونه و خانوادش چیزی ندونن چی؟
2011/09/04, 10:47 AM
(2011/09/04, 10:09 AM)havaars نوشته است: [ -> ]خانواده طرف مقابل حتما و حتماً باید اطلاع داشته باشند. این خیلی مهمه و شوخیبردار نیست.درسته که در ازدواج دوطرف مهم هستند،امادر فرهنگهای مختلف به خصوص ویژگیهای خانواده های ایرانی(به خصوص شهرهای خیلی سنتی)دانستن خانواده بسیار مهم است.زیرا دراثر ندانستن باعث بروز مشکلات عدیده ای در زندگی خواهدشد.
2011/09/04, 12:00 PM
اول که یک چیزی بگم این خانمه سال 2009 سوال پرسیده الآن 2011 هم داره تموم میشه رفته ماه 9 امروز 4 سپتامبر هست داریم میرسیم به 2012 به نظرم یا ازدواجج سر گرفته الآن هم داره بچه داری می کنه یا سر نگرفته دیگه کلن یکی دیگه آمده و ...
اما یک چیزی می خوام بگم به خانم پریوش : ببین دوست جان خوبه من شما فرض بفرمایید با خانواده طرف می خواهید برید سفر ! کیف حمل داروتون را که می برید و بعد هم میرید تزریق می کنید ازتون نمی پرسن اینا چیه ؟ این کیف چیه ؟ این آمپولا چیه ؟ و....
پس نه که خانواده طرف بلکه به نظر من کل جهان هم باید بدونن ام اس داریم چون به نفع خودمونه خداییش من که به همه گفتم .
فقط یک چیزی که هست اینه که آدم اگر طرف مقابلش گاگول باشه اگرم با وجود ام اس دلش بخواد با شما ازدواج کنه بدترین شانس در زندگی هست چون مخ آدم رو سالاد می کنه کلن دیگه می فهمید منظورم رو ؟
یعنی دارم می گم :
خدایــــــــــــــا آدم رو گیر آدم های احمق ننداز ... الهی آمین
اما یک چیزی می خوام بگم به خانم پریوش : ببین دوست جان خوبه من شما فرض بفرمایید با خانواده طرف می خواهید برید سفر ! کیف حمل داروتون را که می برید و بعد هم میرید تزریق می کنید ازتون نمی پرسن اینا چیه ؟ این کیف چیه ؟ این آمپولا چیه ؟ و....
پس نه که خانواده طرف بلکه به نظر من کل جهان هم باید بدونن ام اس داریم چون به نفع خودمونه خداییش من که به همه گفتم .
فقط یک چیزی که هست اینه که آدم اگر طرف مقابلش گاگول باشه اگرم با وجود ام اس دلش بخواد با شما ازدواج کنه بدترین شانس در زندگی هست چون مخ آدم رو سالاد می کنه کلن دیگه می فهمید منظورم رو ؟
یعنی دارم می گم :
خدایــــــــــــــا آدم رو گیر آدم های احمق ننداز ... الهی آمین