وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: ام اس را برای طرف مقابل (برای ازدواج) چگونه مطرح کنم ؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
هر طوری که عنوان بشه فرقی نداره مهم درک افراد از این مسئله هستش خود من گفتم اما یک سال بعدش بازم بهونش ام اس شد و رفت پس ربطی نداره چطوری بگی طرف باید انسان باشه
بچه ها من یه پسرم و بنظر
من این خود شما هستین که موضوع و نوع بیماریتون رو سخت میگیرین
مثلا مریم خانم میخواد جواب نه بده ولی نگه ام اس داره
خب شما اگر نه بگی یک شانس رو از دست دادی
ولی اگر این مطلب رو خیلی عادی مطرح کنی
و به فکر این باشی که ام اس اگر 1 نقطه ضعف برای شما داره
ولی چه چیزای خوبی به شما داده
و این که یک مرد بالغ دنبال مسائل اصلی زندگی هست
و شما در زندگی چه محسناتی داری
رفع خیلی از نگرانی ها میشه
اگر هم فرد مورد نظر(خواستگار کچل) قوه ادراکش به
این مطالب نرسه که همون بهتر نباشه چون
اگر شما عارضه ام اس هم نداشتی باز در زندگی
به مشگل میخوردی و گور بابای این ادم نفهم icon_biggrin
من الله توفیقhappy0065.gifhappy0065.gif
اینجا اصلاً بحث سخت گرفتن نیست بحث نحوه ی گفتنه
دیدن عکس العمل اطرافیان حتی خانواده ی خودمون باعث میشه رو ما هم تاثیر بزاره
باید اینم در نظر بگیری که وقتی به طرفت بگی ام اس داری و اون کم بیاره بزاره بره ضربه ای که به ماها وارد میشه خیلی بیشتره
یه مرد بالغ هم می تونه از ام اس فرار کنه
...................
این سوال رو باید از یه مشاور پرسید!
من وقتی خود طرف شروع کرد در مورد وضعیت سلامتی ش بگه قضیه رو بهش گفتم اونم پشیمون نشد چون ازش خواسته بودم به خونواده ش نگه و فقط با آدمای مطلغ مثل مشاور یا پزشک خودم صحبت کنه
تازه طرف فیلم طلا و مس رو دیده بود و تصورش از بیماری ام اس در اون حد بودicon_biggrin
مریم جون به نظر من باید طرف مقابلمون رو از بیماریمون اگاه کنیم. ولی نه در همون جلسه اول. اجازه بدیم اشنایی اولیه پیش بره و زمانی که از همه نظر(اخلاقی ،خانواده،...) مورد پسند دو طرف واقع شد گفته بشه. قرار نیست برای اینکه ازدواج کنیم به صرف صادق بودن مسئله بیماریمون رو جار بزنیم.
در رابطه با اینکه چه جوری گفته بشه و یا اینکه چه کسی این موضوع رو مطرح کنه بهتره اول به خودمون نگاه کنیم. در وهله اول ببینیم قدرت گفتنش رو برای گفتن داریم خودمون بگیم و اگر نه توسط پدر بازگو بشه. ولی اگر برای طرفتون شرکت در جلسه مشاوره مسئله ای نداشت بهتره با یه مشاور مسئله رو در جریان بگذارید و در یک جلسه که با حضور مشاورتون و دو طرف(دختر و پسر) تشکیل میشه ایشون موضوع رو برای طرفتون تشریح کنن.
.............
درکت می کنم مریم جانlove51
چه آدمایی پیدا میشنا ما بریم یقه ی کی رو بگیریم که مجبوریم روو احساساتمون پا بذاریم؟confused2
همراز جان، موافقم که جلسه ی اول نگیم بهتره چون طرف کپ می کنه ولی دیگه از جلسه ی 2 و 3 هم نمیشه بیشتر طولش داد چون شاید یه جور وابستگی عاطفی پیش بیاد که اگه طرف بخواد به خاطر بیماری بهم بزنه هم خودمون ضربه می خوریم همون طرف!
(2014/06/01, 09:58 PM)OMG! نوشته است: [ -> ]درکت می کنم مریم جانlove51
چه آدمایی پیدا میشنا ما بریم یقه ی کی رو بگیریم که مجبوریم روو احساساتمون پا بذاریم؟confused2
همراز جان، موافقم که جلسه ی اول نگیم بهتره چون طرف کپ می کنه ولی دیگه از جلسه ی 2 و 3 هم نمیشه بیشتر طولش داد چون شاید یه جور وابستگی عاطفی پیش بیاد که اگه طرف بخواد به خاطر بیماری بهم بزنه هم خودمون ضربه می خوریم همون طرف!

کلا در هر صورتی به هم بخوره دختر بیشتر بهم میریزه!
من که فعلا گریزونم از این مسئله ولی تنها باری که گفتم از اول اولش گفتم اگه من یه بیماری داشته باشم که درمان نداشته باشه ولی کنترل داشته باشه نظرت چیه؟ گفت قبول نمیکنم! گفتم به سلامتsmiling
بعد مجدد مصر شد که تو اصلا بهت نمیاد مشکلی داشته باشی و اینا بهانه هستconfused
بهد با شرط اولیه اینکه من یه بیماری غیر قابل در مان و خوش خیم دارم با هم آشنا شدیم مرحله آشنایی چند ماه طول کشید و اصلا حرفی از بیماری زده نشد آخرش دیدم حدودا معیار های منو داره بهش گفتم این عارضه ی منه!
کلا فرار کرد!laughing3laughing3
فدای سرم

نتیجه اخلاقی
- در گیر احساسات نشین ! اگه از همون اول مغزتون تشخیص داد که آدمش نیست به حرف قلبتون که میگه آشنا شو ، حالا شاید این همون باشه! گوش ندین
-وقتتون رو پای آدمای بی ارزش ندارین! آدمای بی ارش کسایی هستند که ظاهر بینن و دورترین جایی رو که دیدن نوک بینی شو ن بوده
-احساساتی نشین
-احساساتی نشین
-احساساتی نشینsmilingconfused

پایدار باشید.
بچه ها اشتباه شما اینجاس تعریف اشتباه
این یه بیماری نیست یه عارضه هست و قابل کنترل
پس شما هم باید بعد از شناخت سطحی با توجه به شناختی
که پیدا میکنید از طرف اونو اول اشنا کنید با این اتفاق و بد کاملا در میون بزارینTonguewink2
فراموش نکنید همه ی انسانها با شرایط فعلی
زندگی ها بیشتر از 65 تا زنده70 نیستن حساب کنید چقدرش رفته
میبینید خیلی و حالا از این خیلی چقدر لذت بردین؟کم نه چون قافل بودیم ازش یا تو گذشته گیر بودیم یا به اینده فکر کردیم.
حیف نیست از این ناچیز باقی مونده لذت نبریم ؟
حتی از نه شنیدن ها استفاده کنیم برای خندیدن به طرف
خندم داره چون اون یچیزی مثل یکی از شمارو از دست داده Blush
اگر ما به مشکلاتمون و روزگاری که گذشت فکر کنیم و مشکلاتش
میبینیم اینم میگذره و ما هنوز هستیم پس بیایم ما با روزگار بازی کنیم
نه روزگار با ما !
روزگار باقی و ما فانی هستیم!!
این حرفا اصن به من میاد چه عاغا شدماااااbaybay
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16