وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: ام اس را برای طرف مقابل (برای ازدواج) چگونه مطرح کنم ؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16
من با سالومه موافقم
چون اگه احساسات بیاد وسط و اون طرف به هر دلیلی خودش یا خانوادش بخاطر ام اس قبول نکنن اونوقت ضربه ای که یه ام اسی میخوره در مقابسه با ضربه ای که ادمهای دیگه میخورن فرق داره
با توجه به اینکه استرس و ناراحتی زیاد برای ما خوب نیست به نظر منم از همون روزهای اول ادم بگه بهتره
فرض کنید ادم یکی رو دوست داشته باشه و اون بخاطر ام اس بگه نمیتونه باهات بمونه
کاری ندارم که همون بهتر که بره یا حقشه اگه نخواد یا هر چیزه دیگه من فقط دارم میگم ما حق نداریم خودمونو توی شرایطی قرار بدیم که خومون به خومون اسیب بزنیم
همین....
این نظر منه و خودمم همین کارو میکنم
در ضمن فکر نکنید اگه از همون اول بگید همه میذاره میرن
بعضی ها صداقت ادمو تحسین میکنن و از اینکه انقدر راحت درباره ی مریضی حرف زدید و باهاش کنار اومدید براشون ارزشمنده
این فقط نظر منه البته icon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question
به نظر منم قبل از اینکه وابسته بشی،بگو..اینو با تجربه 7 ساله خودم دارم میگماااا :-)
مرسی از همتون که تجاربتونو گفتید icon_questionicon_questionicon_question
من هنوز سردرگمم .. نه میخوام آخر که کاملا شناختم طرفمو بگم بهش ...
و نه الان که هنوز کامل نشناختم و نمیدونم واقعا دوستم داره .. و واقعا از این می ترسم که وابسته بشم
و ببینم ایشون همونیه که من میخوام و بعد مساله رو بگم و اون بگه چرا از اول نگفتی و ترکم کنه... confused2confused
شاید فرصتش پیش بیاد ... شاید باید صبر کنم که زمان بهم نشون بده چه موقعی
برای گفتن این راز مناسب تره Huhwink2
به نظرمن این درست نیست که ادم جلسه اول دوم این موضوعو بگه اینم خوب نیست که اخر کار بگه بهترین حالتش اینه که اواسط کار بگه اونوقت اینجوری اگه طرف از همه لحاظ طرفشو پسندیده باشه به خودش فرصت فکر کردن میدهmenmen
ولی در کل اگه واقعا قرار باشه یکی با یکی ازدواج کنه نه ام اس نه هیچ چیز دیگه نمیتونه جلو این اتفاقو بگیرهhappy0065.gifhappy0065.gif
به نظر من اول مطمئن شو که طرف مقابلت اینقدر صادق و رو راست هست باهات که اگه خودش این بیماری رو داشت بهت می گفت ....
در کل جوری رفتار کن که خودت راحتی .... !!!! فقط اصلا عجله نکن ...
به نظر من نباید خیلی طول بکشه گفتن این موضوع .چون وقتی کوچکترین وابستگی و علاقه بین دو طرف به وجود بیاد به هردو علی الخصوص ماها که در رابطه با این عارضه حساس تریم خیلی صدمه وارد میشه
من نطری ندارم اما دکترم گفت از همون اول بایدبه طرف بگیدبیمارهستیدچون اونجوری امتحانش میکنیدکه شمارو میخوایدیانه!واقعاراست گفت چون من امتحان کردم.
...................
چه فرقی میکنه چه جوری بگیم؟؟؟ در هر حال نتیجه یه چیز بیشتر نیست هر چقدرم توضیح بدی وقتی آدما دید منفی به این موضوع دارن نتیجه فرقی نمیکنه نمی خوام انرژی منفی بدم ولی خودم تجربشو داشتم و خیلی از اونایی که اینجا هستن همین تجربه رو داشتن
(2009/11/15, 02:01 PM)AIDA نوشته است: [ -> ]سلام به همه دوستان ام اسي� 8)يك سوال داشتم كمكم كنيد ممنون� :-[
يك پسر خوب وخوش تيپ از آشنايان ازم خواستگاري كرده البته توسط خواهرش پيش مامان� :-[
از بيماري من خبر نداره ميترسم� :-\
چه كار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
واضحه خودتم خوب میدونی.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16