•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8(current)
  • 9
  • 10
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 2 رأی - میانگین امیتازات : 4.5
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تاثير تشخيص ام اس در زندگي افراد
#71
Rainbow 
(2011/07/04, 07:09 PM)sara.i نوشته است: mamnoon az hafaye ghashanget azizam hameye hafaye shoma doroste vali amal kardan behesh sakhte man roozaye badi dashtam roohiyamo kheyli bakhtam dige taghatam mesle ghabl nist hame chi too zendegim avaz shode dooste mehraboonam baram 2a kon zoodtar az in vaziat rahat sham khaste shodam az afsordegi say mikonam mosbat basham vali in marizi ba in alaemesh nemizare

سلام سارا جون

آگهي ويژه
ما به قاط زدن هاي شما پايان مي دهيم!
تا حالا خودت رو توي آينه ديدي؟
چرا افسرده اي؟ چرا رنگت پريده؟از چي ترسيدي؟ از ام اس؟
نگران نباش، همين حالا برامون يه پيام بفرست. مطمئن باش ظرف 15 دقيقه، زندگيت عوض ميشه!
100 درصد تضميني! با شش ماه گارانتي
wink2wink2wink2


 تشکر شده توسط : sara.i
#72
وااای الان که یاد اون 4/5سال پیش میفتم خندم میگیره
اخه بعد 2ماه این دکتر و اون دکتر رفتنو ام آر آی باتزریق و بدون تزریق
خلاصه شده بودیم موش ازمایشگاهی
منم کاملا متوجه بودم خانوادم دارن یه چیزیو از من پنهان میکنن
یعنی از دلشون نمیاد بگن
اخر خودم باتمام لحن و زبان بچه گانم
وسط خونه وایسادم و دادزدم و گفتم
اخه بابا این چه مرضی معصومتون گرفته
بازم نتونستن بگن
منوبردن پیش دکترم اونم برگشت گفت :ببین دخترم تو یه بیماری خاص داری که بهش میگن ام اس
منم پاشدم سرپا گفتم خوب اینو از اول بگین تا ادم بدونه خدا چه نعمتی بهش داده و بخاطرش شکر کنه
گفتم هرچی هست خدارو شکر که بمن داده از مرگ که بدتر نیست
فقط مرگه که چاره نداره
خدا دردو داده درمونشم میده
یعنی همه دهنشون باز مونده بود
چون همه توقع داشتن اون معصومه ی لوس و شیطون بزنه زیر گریه
ولی باید بگم اون روز و اون خبر یکی از بهترینای زندگیم بود
 تشکر شده توسط : naser_m , sara.i , nahid , fmaki70 , mari
#73

تو دیگه کی هستی نفس


تو میرقصی و من عاشق شدن رو یاد میگیرم
تو میخندی حواست نیست من آروم میمیرم
 تشکر شده توسط : hamnafas
#74
من کسی نیستم
فقط همش لطف خداست به همه ما لطف داره
همه بنده هاشو دوس داره
تو که از بنده های عزیزشی........................................
 تشکر شده توسط : hanie
#75
خیلی چیزایی رو فهمیدم که خیلی کسا نمیدونن!icon_biggrin
انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت
بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته
*بنگر به طرف کدام یک می روی!؟*
#76
(2010/01/28, 09:19 PM)sara نوشته است: افراد مختلف وقتي كه مي شنوند دچار بيماري ام اس شده اند وكنش هاي متفاوتي را ارائه مي كنند. بعضي از بيماران در چنين مواقعي براي خودشان احساس تاسف مي كنند، بعضي ها با عصبانيت از كوره در مي روند ، بعضي ها ترس سراسر وجودشان را فرامي گيرد و بعضي ها نيز دچار افسردگي شديد مي شوند زيرا مي پندارند كه دچار يك بيماري خطرناك شده اند كه تا آخر عمر همراه آنان خواهد بود.
گاهي اوقات استرس هايي كه در هنگام تشخيص اين بيماري وجود دارد بقدري شديد مي باشد كه افراد اصلا ابتلابه چنين بيماري را انكار مي كنند. از نظر متخصصين ، انكار بيماري از طرف بيمار روش خوبي براي مقابله با بيماري نمي باشد ودر واقع مي تواند بسيارخطرناك هم باشد زيرا باعث مي شود كه بيمار به دنبال درمان بيماري اش نرود.
بعضي از بيماران بعد از اين كه تشخيص داده شد كه مبتلا به ام اس هستند احساس راحت تري مي كنند زيرا بعد از مدت ها كه به دنبال علت وجود مشكلاتشان مي گردند بالاخره مي فهمند كه چه بيماري دارند. آن ها از اين كه به مدت طولاني از اين دكتر به آن دكتر بروند و هيچ كدام نيز به تشخيص نرسند خسته مي شوند و كه حالا مي دانند به چه بيماري مبتلا شده اند بطور عجيبي خيالشان راحت مي شود.
پزشكام و گروههاي حمايتي ام اس تلاش خود را مي كنند تا به بيماران كمك نمايند تا افكار منفي را از خود دور نموده و يك زندگي خوب را درپيش بگيرند. ايجاد روحيه مثبت ، عامل مهمي در كنار آمدن با ام اس مي باشد. به غير از اين كه ارتباط بين پزشك و بيمار بايد ارتباط خوبي باشد. متخصصين مي گويند كه تقويت ارتباطات شخصي بيمار مي تواند به كنار آمدن راحت تر با بيماري كمك نمايد. اين ارتباطات شامل ارتباط با والدين ، همسر، فرزندان، ساير افراد خانواده و دوستان باعث مي شود كه بيمار در وضعيت بهتري قرار بگيرد.

متشکر از مطالبتون
 تشکر شده توسط : najva
#77
من بعد از 5 سال همين 1 ماه پيش فهميدم كه ام اس دارم......باورتون نميشه اگه mriها و ازمايشامو ببينين(انواع ازمايشا و تصوير برداري ها تا دلتون بخواد)........اولش خوشحال شدم كه چه مرضي دارم ولي بعد از اون خيلي افسرده شدم...................................................SadSadSadSadSadSadSadSadSadSadSadconfused2
#78
اولین بار مربوط به14سال پیشه اصلا یادم نیست !!اماقبل ازعیدامسال که دکتر نوارعصب گرفت وگفت متاسفانه دیگه عصب ازبین رفته ودیگه نمیتونی راه بری دلم برای بابام سوخت که سرش روبین دستاش گرفته بودوچشماش خیس شده بودوگرنه خودم که عادت کرده بودمangry340:laughing3
 تشکر شده توسط : warrior , najva , kian , mari , sina gt
#79
رویا واقعا از اون روز دیگه راه نرفتی؟
دارم دلشوره میگیرم
چقدر دنیات ازم دوره
پس چرا هیچ بارونی
تورو از من نمیشورهsad2sad2
#80
من که دارم توی وبلاگم مینویسم چه اتفاقی افتاد که تشخیص ام اس رو برام دادن مال من با بقیه فرق میکنه چرا ؟ confused2

www.sokooteyas.blogfa.com
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8(current)
  • 9
  • 10
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  مهارت های زندگي با ام.اس - مراقبت از خود Majid 41 29,535 2014/01/22, 03:32 PM
آخرین ارسال: یوسفی نازنین
  تاثير زغال اخته و ميوه هاي بنفش در ام اس nazaninn 15 9,164 2010/12/14, 11:00 PM
آخرین ارسال: mehdi.abdn
  تشخيص مراحل اوليه ام.اس با معاينه چشم fereshteh 0 2,196 2009/09/17, 02:35 PM
آخرین ارسال: fereshteh



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان