2011/08/16, 05:30 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/08/16, 09:56 AM، توسط h.kakavand.)
دوستان عزیز و مهربانم
سلام
اول از تاخیر چند روزه ام معذرت خواهی می کنم و نمی خوام این تاخیرم را توجیه کنم و از همه شما عذر خواهی می کنم و امیدوارم من رو ببخشید من در اثاث کشی بودم و دلیل عدم حضورم این بود.
همانطور که می دانید اصلا قرار بر حضور من در این برنامه نبود و من در ایام اثاث کشی به منزل جدیدم بودم که ساعت 12:30 شب در حالی که تازه از استخر بیرون اومده بودم به من گفتن که باید در این برنامه حضور پیدا کنی و تا اون لحظه من از ماجرا اصلا خبری نداشتم ، و حدود یک ساعت من با مسئول هماهنگی هاشون صحبت کردم تا از اصل ماجرا خبردار بشم ، من کمترین خبر رو نسبت به تمامی کاربران درباره این برنامه داشتم ، چون من در اون ایام در سایت نبودم و اصلا این تاپیک رو نخونده بودم و هیچ اطلاعاتی هم نداشتم و نمی دونستم جریان از چه قراره و فقط می دونستم قراره چند نفر تو برنامه ماه عسل شرکت کنند.
از مدیر میهمانان برنامه خواستم تا فردا فکر کنم و بعد جواب بدم ، ولی ایشان تا ساعت 2:30 نصف شب به من بیشتر وقت ندادند و شکر خدا مهدی ، سینا و علیرضا در منزل من کنارم حضور پیدا کردند و در یک تصمیم جمعی به این نتیجه رسیدیم که به شرط حضور سه نفریمان ، من هم در برنامه حضور پیدا کنم و اونها هم قبول کردند.
اون شب من تا نماز صبح بیدار بودم و بعد از نماز خوابیدم و ساعت 8 صبح برای کارهای بهزیستی چندتا از بچه ها از خونه به همراه سینا بیرون رفتم و اون روز رو من بسیار شلوغ برای خودم از قبل تنظیم کرده بودم و من فقط در کل روز تونستم به این فکر کنم که بجای کلمه بیماری برای ام اس از چه کلمه ایی استفاده کنم و توانستم به کلمه عارضه برسم و من واقعا وقتی برای تمرکز بیشتر نداشتم.
حالا اگر شما بودید با این همه گستردگی مطالب ، مشکلات و نظرات جمع ام اسی ها چه کار می کردید ؟؟؟؟؟؟
با کمبود وقت برنامه و گستردگی صحبتهایی که بود به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که بهترین کار این است که من مخاطبان برنامه رو دعوت کنم به ام اس سنتر و انجمن تا همه دوستان و اعضای سایت بتوانند دیدگاه هاشون رو توسط خودشون انتقال بدهند ، چون واقعا زمان کم بود و مطالب زیاد و هیچ جور امکان انتقال صحیح مطالب نبود و این رو بچه ها بدونیم مشکل ما تبلیغات تلویزیونی و حرفهای احسان نبود و ....
مشکل ما ، متاسفانه زیادی حرفهای نگفته ماست ،کمبود گوشهایی ست که برای شنیدن حرفهای ما نمی شنوند ، دستهایی ست که برای انجام وظیفه یشان کم کاری می کند و ذهنهای ست که فراموش کار هستند.
و در مورد اینکه چرا من اول رفتم و چرا کسی دیگه نرفت ، لازم است بدونید اصلا تا لحظه آخر معلوم نبود کی اول می ره ، کی دوم ، کی سوم در لحظه آخر به من گفتن تو اول می ری همین ، این در حالی بود که احسان داشت دعای فرج اول برنامه رو می خوند حالا شما بگید چه کاری از دست ما بر می اومد.
البته من با نظر بعضی از دوستان که می گویند زمان بندی برنامه درست نبود تا حدی موافقم ، ولی بچه ها حتی اگر زمان برنامه دو برابر می شد بازهم امکان گفتن تمام مشکلات نبود و این رو بدونیم که مشکلات فرهنگی ، اجتماعی ، ورزشی ، بهداشتی ، پزشکی ، علمی ، هنری و ... ما ها چیزی نیست که با این همه اهمال کاری گذشته مسئولین بشه در این مدت حدود یک ساعته عنوان کرد و بصورت کاملا کارشناسانه در موردش بحث کرد.
البته عوامل ماه عسل همه اش تکیه بر این داشتن که بحثهایمان در خصوص زندگی شخصی یمان باشد و من به همراه دوستان اصلا این را دوست نداشتیم چون نظرمان بر این بود که ما نماینده جامعه ام اس هستیم و زندگی شخصی ما می تونه به عنوان یک زندگی یک فرد ام اسی باشه نه در برگیرنده جامعه ام اس و در تمام لحظاتمون سعی بر فرار از این مسئله داشتم و بیشتر دوست داشتیم از دغدغه شما دوستان بگیم.
من تمام پستهای شما دوستان رو خوندم و مطمئن باشید من با اکثر نظرات شما موافقم امیدوارم اگر دوباره فرصتی به دست آوردم از تمام نظرات شما استفاده خواهم کرد.
ولی یک سوال دوست دارم از شما بپرسم :
اگر یکی از شما ها این تماس باهاش گرفته می شد و قرار بود فردا در یکی از روزهای پر بیننده یک برنامه پر مخاطب نماینده 50000 نفر باشه چه می کرد ....؟
افرادی که همه اونها انتظارات بحقی داشتن و شما باید در یک زمان کوتاه از سوالات شخصی مجری فرار می کردی و بخواسته های دوستات می رسیدی ...؟
و خیلی سوالات دیگه ....
سعیده خانم ، آقا محسن ، ناهید خانم ، آرام خانم و دیگر دوستانی که من نتونستم خواسته های شما رو خوب و شفاف بیان کنم رسماً از شما عذر می خوام و امیدوارم تا خدا این فرصت رو به من بده تا بتونم دینم رو نسبت به شما ادعا کنم.
من در زمان کوتاه و اندکی که داشتم حتی سعی کردم اسیر سوالات چالشی مجری نشم و فکر می کنم فرار کردن از سوالات مجری در یک برنامه زنده و اون هم مجری به نام احسان کار ساده ایی نباشه.
و الان من خوشبختانه من مورد انتقاد دوستان خارج از ام اس سنتر هستم که تو رفته بودی تبلیغات ام اس سنتر رو کنی یا مشکلات ام اس ها رو بیان کنی؟
من خیلی صادقانه اگر بخوام جواب شما رو بدم باید بگم من دعوت شده بودم که در مورد تراژدی زندگی خودم صحبت کنم و مقاوتی که از نظر اونها تونسته بودم بکنم رو به تصویر بکشم ولی اینکار رو نکردم و قصد تبلیغ ام اس سنتر رو هم نداشتم و فقط حق یک ام اسی دونستم که از اقصی نقاط کشور که بتونه با جمع آشنا بشه و بتونه در یک محیط آروم به دغدغه های موجودش کنار بیاد.
من نظر شخصی خودم رو گفتم و اون هم اینه یکی از اصلی ترین مشکلات ما ام اسی ها عدم درک صحیح اجتماع در مورد ام اس و فرد مبتلا هست ولی ام اس سنتر تنها جامعه ایی است که همه چیز اون با ام اس اجینه و خواستم در این محیط سالم و آرام ام اس سنتر بتونیم دوستان دیگری رو داشته باشم و در کنار هم حداقل روزهای بهتری رو تجربه کنیم.
من ام اس سنتر رو مال هیچ شخص خاصی نمی دونم و اینجا اعلام می کنم تمام ام اس سنتر برای ام اسی ها ، خانواده هاشون ، پزشکانشون و هرشخصی که یک فرد ام اسی جزدغدغه اش هست می باشد و این از اصول پایه ایی تشکیل یک انجمن و ان جی او هست و دوستان هیئت مدیره افرادی هستن که جزء قبول زحمت و قرار گرفتن در کارهای اجرایی هیچ ادعایی ندارند و برای خودشون هیچ جایگاه خواستی رو در نظر ندارند و کاملا صادقانه و عاشقانه در حال فعالیت هستند.
و برای خودم جالبه یک سری از دوستان بعد از دیدن این برنامه به نتیجه گیری شخصیتی نسبت به من رسیدن که برام جالب بود و به نظراتشون هم احترام می گذارم.
در مورد من گفته بودن فرد مغرور ، خودخواه و ....
نظر من اینه شما دوستان آزادید هر فکری رو نسبت به من انجام بدید
ضمنا این رو یادآوری می کنم که منتظر برنامه ایی از این قبیل باشید و لطف کنید نظرات خودتون رو بفرمائید.
در پایان از همه دوستانی که ابراز محبت کردند با پیامها و پست هاشون (چه کسانی که من رو تایید کردند و چه کسانی که تایید نکردند) بازهم من کوچکترین رو ببخشید
همه شما رو قلباً و صادقانه دوستون دارم
سلام
اول از تاخیر چند روزه ام معذرت خواهی می کنم و نمی خوام این تاخیرم را توجیه کنم و از همه شما عذر خواهی می کنم و امیدوارم من رو ببخشید من در اثاث کشی بودم و دلیل عدم حضورم این بود.
همانطور که می دانید اصلا قرار بر حضور من در این برنامه نبود و من در ایام اثاث کشی به منزل جدیدم بودم که ساعت 12:30 شب در حالی که تازه از استخر بیرون اومده بودم به من گفتن که باید در این برنامه حضور پیدا کنی و تا اون لحظه من از ماجرا اصلا خبری نداشتم ، و حدود یک ساعت من با مسئول هماهنگی هاشون صحبت کردم تا از اصل ماجرا خبردار بشم ، من کمترین خبر رو نسبت به تمامی کاربران درباره این برنامه داشتم ، چون من در اون ایام در سایت نبودم و اصلا این تاپیک رو نخونده بودم و هیچ اطلاعاتی هم نداشتم و نمی دونستم جریان از چه قراره و فقط می دونستم قراره چند نفر تو برنامه ماه عسل شرکت کنند.
از مدیر میهمانان برنامه خواستم تا فردا فکر کنم و بعد جواب بدم ، ولی ایشان تا ساعت 2:30 نصف شب به من بیشتر وقت ندادند و شکر خدا مهدی ، سینا و علیرضا در منزل من کنارم حضور پیدا کردند و در یک تصمیم جمعی به این نتیجه رسیدیم که به شرط حضور سه نفریمان ، من هم در برنامه حضور پیدا کنم و اونها هم قبول کردند.
اون شب من تا نماز صبح بیدار بودم و بعد از نماز خوابیدم و ساعت 8 صبح برای کارهای بهزیستی چندتا از بچه ها از خونه به همراه سینا بیرون رفتم و اون روز رو من بسیار شلوغ برای خودم از قبل تنظیم کرده بودم و من فقط در کل روز تونستم به این فکر کنم که بجای کلمه بیماری برای ام اس از چه کلمه ایی استفاده کنم و توانستم به کلمه عارضه برسم و من واقعا وقتی برای تمرکز بیشتر نداشتم.
حالا اگر شما بودید با این همه گستردگی مطالب ، مشکلات و نظرات جمع ام اسی ها چه کار می کردید ؟؟؟؟؟؟
با کمبود وقت برنامه و گستردگی صحبتهایی که بود به همین دلیل به این نتیجه رسیدم که بهترین کار این است که من مخاطبان برنامه رو دعوت کنم به ام اس سنتر و انجمن تا همه دوستان و اعضای سایت بتوانند دیدگاه هاشون رو توسط خودشون انتقال بدهند ، چون واقعا زمان کم بود و مطالب زیاد و هیچ جور امکان انتقال صحیح مطالب نبود و این رو بچه ها بدونیم مشکل ما تبلیغات تلویزیونی و حرفهای احسان نبود و ....
مشکل ما ، متاسفانه زیادی حرفهای نگفته ماست ،کمبود گوشهایی ست که برای شنیدن حرفهای ما نمی شنوند ، دستهایی ست که برای انجام وظیفه یشان کم کاری می کند و ذهنهای ست که فراموش کار هستند.
و در مورد اینکه چرا من اول رفتم و چرا کسی دیگه نرفت ، لازم است بدونید اصلا تا لحظه آخر معلوم نبود کی اول می ره ، کی دوم ، کی سوم در لحظه آخر به من گفتن تو اول می ری همین ، این در حالی بود که احسان داشت دعای فرج اول برنامه رو می خوند حالا شما بگید چه کاری از دست ما بر می اومد.
البته من با نظر بعضی از دوستان که می گویند زمان بندی برنامه درست نبود تا حدی موافقم ، ولی بچه ها حتی اگر زمان برنامه دو برابر می شد بازهم امکان گفتن تمام مشکلات نبود و این رو بدونیم که مشکلات فرهنگی ، اجتماعی ، ورزشی ، بهداشتی ، پزشکی ، علمی ، هنری و ... ما ها چیزی نیست که با این همه اهمال کاری گذشته مسئولین بشه در این مدت حدود یک ساعته عنوان کرد و بصورت کاملا کارشناسانه در موردش بحث کرد.
البته عوامل ماه عسل همه اش تکیه بر این داشتن که بحثهایمان در خصوص زندگی شخصی یمان باشد و من به همراه دوستان اصلا این را دوست نداشتیم چون نظرمان بر این بود که ما نماینده جامعه ام اس هستیم و زندگی شخصی ما می تونه به عنوان یک زندگی یک فرد ام اسی باشه نه در برگیرنده جامعه ام اس و در تمام لحظاتمون سعی بر فرار از این مسئله داشتم و بیشتر دوست داشتیم از دغدغه شما دوستان بگیم.
من تمام پستهای شما دوستان رو خوندم و مطمئن باشید من با اکثر نظرات شما موافقم امیدوارم اگر دوباره فرصتی به دست آوردم از تمام نظرات شما استفاده خواهم کرد.
ولی یک سوال دوست دارم از شما بپرسم :
اگر یکی از شما ها این تماس باهاش گرفته می شد و قرار بود فردا در یکی از روزهای پر بیننده یک برنامه پر مخاطب نماینده 50000 نفر باشه چه می کرد ....؟
افرادی که همه اونها انتظارات بحقی داشتن و شما باید در یک زمان کوتاه از سوالات شخصی مجری فرار می کردی و بخواسته های دوستات می رسیدی ...؟
و خیلی سوالات دیگه ....
سعیده خانم ، آقا محسن ، ناهید خانم ، آرام خانم و دیگر دوستانی که من نتونستم خواسته های شما رو خوب و شفاف بیان کنم رسماً از شما عذر می خوام و امیدوارم تا خدا این فرصت رو به من بده تا بتونم دینم رو نسبت به شما ادعا کنم.
من در زمان کوتاه و اندکی که داشتم حتی سعی کردم اسیر سوالات چالشی مجری نشم و فکر می کنم فرار کردن از سوالات مجری در یک برنامه زنده و اون هم مجری به نام احسان کار ساده ایی نباشه.
و الان من خوشبختانه من مورد انتقاد دوستان خارج از ام اس سنتر هستم که تو رفته بودی تبلیغات ام اس سنتر رو کنی یا مشکلات ام اس ها رو بیان کنی؟
من خیلی صادقانه اگر بخوام جواب شما رو بدم باید بگم من دعوت شده بودم که در مورد تراژدی زندگی خودم صحبت کنم و مقاوتی که از نظر اونها تونسته بودم بکنم رو به تصویر بکشم ولی اینکار رو نکردم و قصد تبلیغ ام اس سنتر رو هم نداشتم و فقط حق یک ام اسی دونستم که از اقصی نقاط کشور که بتونه با جمع آشنا بشه و بتونه در یک محیط آروم به دغدغه های موجودش کنار بیاد.
من نظر شخصی خودم رو گفتم و اون هم اینه یکی از اصلی ترین مشکلات ما ام اسی ها عدم درک صحیح اجتماع در مورد ام اس و فرد مبتلا هست ولی ام اس سنتر تنها جامعه ایی است که همه چیز اون با ام اس اجینه و خواستم در این محیط سالم و آرام ام اس سنتر بتونیم دوستان دیگری رو داشته باشم و در کنار هم حداقل روزهای بهتری رو تجربه کنیم.
من ام اس سنتر رو مال هیچ شخص خاصی نمی دونم و اینجا اعلام می کنم تمام ام اس سنتر برای ام اسی ها ، خانواده هاشون ، پزشکانشون و هرشخصی که یک فرد ام اسی جزدغدغه اش هست می باشد و این از اصول پایه ایی تشکیل یک انجمن و ان جی او هست و دوستان هیئت مدیره افرادی هستن که جزء قبول زحمت و قرار گرفتن در کارهای اجرایی هیچ ادعایی ندارند و برای خودشون هیچ جایگاه خواستی رو در نظر ندارند و کاملا صادقانه و عاشقانه در حال فعالیت هستند.
و برای خودم جالبه یک سری از دوستان بعد از دیدن این برنامه به نتیجه گیری شخصیتی نسبت به من رسیدن که برام جالب بود و به نظراتشون هم احترام می گذارم.
در مورد من گفته بودن فرد مغرور ، خودخواه و ....
نظر من اینه شما دوستان آزادید هر فکری رو نسبت به من انجام بدید
ضمنا این رو یادآوری می کنم که منتظر برنامه ایی از این قبیل باشید و لطف کنید نظرات خودتون رو بفرمائید.
در پایان از همه دوستانی که ابراز محبت کردند با پیامها و پست هاشون (چه کسانی که من رو تایید کردند و چه کسانی که تایید نکردند) بازهم من کوچکترین رو ببخشید
همه شما رو قلباً و صادقانه دوستون دارم
یادت باشد گاهی اوقات بدست نیاوردن آنچه می خواهی نوعی شانس و اقبال است.
در روز تولدت درختی بکار،که در سبزی دنیا تو هم سهیم باشی .
طوری زندگی کن که هر وقت اطرافیانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.
در روز تولدت درختی بکار،که در سبزی دنیا تو هم سهیم باشی .
طوری زندگی کن که هر وقت اطرافیانت خوبی، مهربانی و بزرگواری دیدند، به یاد تو بیفتند.