•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 347
  • 348
  • 349(current)
  • 350
  • 351
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
(2014/04/09, 09:31 AM)همسر یک قهرمان نوشته است:
(2014/04/08, 03:46 PM)موناامیدوار نوشته است: نمیگم اول بسم الله عقد کنن "همسر یه قهرمان" عزیزم
ولی شما توی دوستی میتونین طرفتونو کامل بشناسین؟ولله که نمیتونین...تمام روانشناسا هم معتقدن که توی دوران دوستی نمیتونین طرفتونو بشناسین...
چرا؟من میدونم چرا...چون توی اون مدت شما بهترین حالت ممکنو دارین...هیچ ضعفی نشون نمیدین از خودتون...اما مگه همیشه اونطوی هستین؟مطمئنا نه!!!!
راه عاقلانش چیه؟؟ آقا پسر از خانم خوشش اومده...باخانواده مطرح میکنه...و به خانواده دختر خبر میدن..اگه اوکی دادن میان خونشون برای آشنایی...دقت کنین...آشنایی
نه عقد...یمدت بانظارت خانواده ها میتونن همدیگرو بشناسن...چه ایرادی داره؟confused2
اگه مناسب بودن که دیگه حرفی توش نیس...خیلی ساله که نمونه های دوستی رو میبینم که تو90درصد موارد ازدواج صورت نمیگیره ...
اون 10 درصدم اونی که من دارم توی اطرافم میبینم واقعا زندگیاشون وحشت ناکه...حالا اونایی که من ندیدم شاید خوشبخت شدن...که ایشالله همه همینطور باشن..
ولی فقط10 درصد...

mahdimotamedi تنها حرفی که میتونی بهش بگی اینه که "قلبم تورو انتخاب کرده برای ایندم" همین
سلام عزیزم
نظر من اینکه
توی دوران دوستی کاملاً می تونید طرف رو بشناسید، اتفاقاً من مشاور هم میرفتم، ایشان به شدت مخالف بودند، بعد موافق شدند، چون شناخت آدمها مثل خیلی از مسائل تدریجی هست
شما خودت آدم 4 سال پیش نیست، به تدریج دستخوش تغییر شدی
تا مدت رو چه بازه زمانی تعریف کنی! اگر کوتاه باشه قطعاً شناخت هم کامل نیست و به قول شما تظاهری هست
همسر من 6 ماه بعد از آشنایی اومد خواستگاری، می دانی نتیجه اش چی شد؟ مخالفت شدید خانواده ها، کنترل های شدید، تصمیم های عجولانه و ...
تازه خودمون دو تا هم تو کرکری عشق و عاشقی بودیم، حالیمون نمی شد بی هم نباشیم ولی کم کم پخته شدیم، اتفاقهای مختلف آزمونی برای ورود به مرحله بعد بود. مثال می زنم:
با ماشین نو همسرم تصادف بدی کردم و یک قوطی کبریت بهش تحویل دادم، می دانی چی گفت؟ فدای سرت جون خودت و بقیه سلامتِ همین کافیه، تازه گواهینامه هم نداشتم، خودش با افسر و راننده ماشینها صحبت کرد که قید نکنند من پشت رول بودم
باهم مسافرت رفتیم، تو سفر فهمیدم دیگه در انتخابم شکی نیست، به قدری به حریمم احترام گذاشت که آرزو داشتم همان موقع باهاش ازدواج کنم.
هیچ وقت تو هر جایی بودیم من رو به غیر از همسرش معرفی نمیکرد
پدرم ازش شکایت کرد که ما جواب نه دادیم ولی ول کن دختر ما نیست، بازهم نه به من و نه به خانواده ام بی احترامی نکرد، گفت پدرت حق داره منم پدر بودم شاید همین کار رو میکردم
و ...
اونم خیلی من رو امتحان کرد.
خب اگر این شناختها نبود که ما دو تایی از صفر مطلق زندگیمون رو دوتایی نمی تونستیم بسازیم، همین بیماری خدا شاهده که تو زندگی ما با اینکه باعث ایجاد خیلی از مسائل شده، ذره ای هایلایت نیست. حتی ما قبل از ازدواج راجب اینکه اگر یکی از ما مشکل داشت و نتوانستیم بچه دار بشیم صحبت کردیم
من میگم اول انتخاب درست، دو مرحله اول آشنایی ابتدایی طرفین، سه خواستگاری، چهار آشنایی توام با آزمون (به خصوص سفر رفتن) ، پنج رسمیت
باور کن الان موضوعی برای بحث کردن نداریم چون زیر و بم هم رو می دانیم و هیچ چیز پنهانی نداریم، تو چشم هم نگاه کنیم تا ته همه چیز رو خواندیم. ما هم مثل همه بودیم کم کم به اینجا رسیدیم
مشکل دوستی نیست، مشکل انتخاب نادرست دوست هست، سر یکماه اگر پسرها خیلی هم زرنگ باشند، دخترها می توانند بفهمند که طرف اهل زندگی و ازدواج هست یا نه، به دردشون میخوره یا نه. پسرها که دیگه تیزتر هستند
نباید دغدغه های دوران آشنایی ازدواج و مراسم عروسی باشه، باید مبتنی بر ارزیابی باشه. یعنی ببینی فاکتورهایی که داری رو پر میکنه یا نه
پرحرفی کردم ولی من تجربه 10 ساله خودم رو میبینم

همه مثل تو خوش شانس نیستن...همه رو مثل خودت نبین
چون میگذرد غمی نیست
 تشکر شده توسط : مریییم , مریم۷۲ , behzad mkh
امروز یکی ازم خواستگاری کرده که بخاطر آشناییتی که داریم نمیتونم همون اول ردش کنم
نمیدونم این یکی رو چیکار کنم؟

الان کل فامیل انگار بفکر شوهر دادن من هستن
نمیدونن که ازشون ناراحت هم نمیشم
منو با دخترای دیگه مقایسه میکنن که حالا پشیمون هستن چرا خواستگاراشون رو رد کردن ولی شرایط فرق میکنه
 تشکر شده توسط : mahdie , behzad mkh
(2014/04/09, 03:36 PM)حکمت خدا نوشته است:
(2014/04/08, 10:13 PM)موناامیدوار نوشته است: کلا اگه یه نگاه اجمالی بندازی میبینی همه ماها که درگیریم متولد دهه60 هستیم

نسل سوختهrolleyesrolleyesrolleyesrolleyesrolleyesrolleyes

نسل سوخته...قبلا هم این حرف رو شنیدم Undecided دهه 60 ها با همه فرق دارنSleepy
 تشکر شده توسط : موناامیدوار , behzad mkh , kamal
.
بالاخره پام به این تاپیک باز شد.
مورد اورژانسیه وگرنه الان هم نمی اومدم smiling
.
شرح ماجرای 4 ساله خیلی طولانیه نه وقت می شه و نه شاید لازم باشه کامل شرح بدم.
اصل مطلب اینه که بعد از 4 سال ماجراهای مختلف قصۀ ازدواج من با کسی که بهش علاقه دارم به اینجا رسیده که خانوادش به خاطر ام اس به شدت مخالفت می کنن. تا اینکه امشب بالاخره به شرط اینکه با چند تا دکتر مختلف مشورت کنن راضی شدن. اواخر آذر ماه 92 مشکل حسی داشتم و ام اس تشخیص داده شده ولی دکتر مشکل حسی ای رو که حدود 20 سال پیش داشتم رو حملۀ ام اس دونست و با استناد به اینکه 20 سال ام اس کاری به کارم نداشته استدلال می کرد از اون کیسهاییه که خوش خیمه و جای هیچ نگرانی نیست.
ولی مگه می شد نگران نبود. مخصوصاً اینکه تا قبل از اینکه خودم مبتلا بشم من هم مثل عوام الناس اصلاً اطلاع درستی از ام اس نداشتم و اگر بین خودمون بمونه و مسخره نکنید فکر می کردم کسی که ام اس داره بعد از چند سال می میره ! چه شاهکاریم من ! تا اینکه با گذشت زمان تا حدود زیادی خیالم راحت شد که احتمال اینکه ام اس بخواد به این زودیها مشکل حادی بوجود بیاره کمه، مخصوصاً اینکه 20 سال بین دو تا حمله فاصله بوده.
ولی ... الان دلشورۀ عجیبی به جونم افتاده. بحث تعهده.
خیلی دوست دارم بدونم کسی شرایط مشابه من رو داشته یا نه؟
یا اینکه شما اگر جای من بودید همین کار رو می کردید؟
.
 تشکر شده توسط : behzad mkh
من اگه جای شما بودم حتی لحظه ای نمی ترسیدم و شک به دلم راه نمیدادم
ترس همه چی رو نابود میکنه
 تشکر شده توسط : Kamyar , behzad mkh
(2014/04/09, 09:44 PM)Kamyar نوشته است: .
بالاخره پام به این تاپیک باز شد.
مورد اورژانسیه وگرنه الان هم نمی اومدم smiling
.
شرح ماجرای 4 ساله خیلی طولانیه نه وقت می شه و نه شاید لازم باشه کامل شرح بدم.
اصل مطلب اینه که بعد از 4 سال ماجراهای مختلف قصۀ ازدواج من با کسی که بهش علاقه دارم به اینجا رسیده که خانوادش به خاطر ام اس به شدت مخالفت می کنن. تا اینکه امشب بالاخره به شرط اینکه با چند تا دکتر مختلف مشورت کنن راضی شدن. اواخر آذر ماه 92 مشکل حسی داشتم و ام اس تشخیص داده شده ولی دکتر مشکل حسی ای رو که حدود 20 سال پیش داشتم رو حملۀ ام اس دونست و با استناد به اینکه 20 سال ام اس کاری به کارم نداشته استدلال می کرد از اون کیسهاییه که خوش خیمه و جای هیچ نگرانی نیست.
ولی مگه می شد نگران نبود. مخصوصاً اینکه تا قبل از اینکه خودم مبتلا بشم من هم مثل عوام الناس اصلاً اطلاع درستی از ام اس نداشتم و اگر بین خودمون بمونه و مسخره نکنید فکر می کردم کسی که ام اس داره بعد از چند سال می میره ! چه شاهکاریم من ! تا اینکه با گذشت زمان تا حدود زیادی خیالم راحت شد که احتمال اینکه ام اس بخواد به این زودیها مشکل حادی بوجود بیاره کمه، مخصوصاً اینکه 20 سال بین دو تا حمله فاصله بوده.
ولی ... الان دلشورۀ عجیبی به جونم افتاده. بحث تعهده.
خیلی دوست دارم بدونم کسی شرایط مشابه من رو داشته یا نه؟
یا اینکه شما اگر جای من بودید همین کار رو می کردید؟
.

4 سال بابا دمت گرم agreement2 شوالیه هم بود کنار می کشیدsmiling
عاقا من ده 60 هستم نسل سوخته منو راهنمایی کن بلاخره شما بزرگتری 4 سالم تجربه داریsmilingwink2
 تشکر شده توسط : Kamyar , behzad mkh
خب خانواده دختر حق داره نگران باشه من هم اگر ام اس نداشتم و کسی می خواست بام ازدواج کنه که ام اس داشت مطمئنا خانوادم کمی نگرانی داشتند خلاصه نگران زندگی دخترشون هستند دیگه.
اما آخرش مهم دختر خانمی هست که شما بهش علاقه داری اگر اون مشکلی نداره مهم نیست که اگر مطمئن باشید مشکلی پیش نمیاد مطمئن باشید همه چیز خوب پیش میره می تونید برید پیش دکتر حتی با هم تا خیال خونواده هم راحت بشه. این و می دونم که دکتر مقدسی برای بیماراش وقت میذاره و تو چنین شرایطی با حضور دختر و پسر شرح میده وضع بیماری رو جوری که هم واقعیت باشه هم خیال طرف راحت بشه.
امیدوارم که خوشبخت شین icon_biggrin
آرزوهاتو يه جا يادداشت کن و يکی يکی به خدا بگو. خدا يادش نميره،ولی تو يادت ميره چيزی که امروز داری، آرزوي دیروزت بود...
 تشکر شده توسط : Kamyar , behzad mkh
توکل بخدا...انشالله که هیچ اتفاقی نمیوفته و خانواده دختره قبول میکنن...
کاش اقایونم یذره مثل خانما بودن...شاید امیدی بود
چون میگذرد غمی نیست
 تشکر شده توسط : Kamyar , behzad mkh
آقا رضا شواليه باش تا كامروا باشيevilgrin0039.gif
به هر ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺁﺳﯿﺒﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﻥ ﭼﯿﺰ ﺟﺎﻥ ﮔﯿﺮﺩ ، ﭼﻨﺎﻥ ﮔﺮﺩﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﺸﻘﺶ ﺑﺨﯿﺰﺩ ﺻﺪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ،
ﻣﺮﻭﺡ ﮐﻦ ﺩﻝ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﻝ ﺗﻨﮓ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ، ﮔﻠﺴﺘﺎﻥ ساز زندان را بر اين ارواح زنداني،
 تشکر شده توسط : مریییم , behzad mkh
(2014/04/09, 09:44 PM)Kamyar نوشته است: .
بالاخره پام به این تاپیک باز شد.
مورد اورژانسیه وگرنه الان هم نمی اومدم smiling
.
شرح ماجرای 4 ساله خیلی طولانیه نه وقت می شه و نه شاید لازم باشه کامل شرح بدم.
اصل مطلب اینه که بعد از 4 سال ماجراهای مختلف قصۀ ازدواج من با کسی که بهش علاقه دارم به اینجا رسیده که خانوادش به خاطر ام اس به شدت مخالفت می کنن. تا اینکه امشب بالاخره به شرط اینکه با چند تا دکتر مختلف مشورت کنن راضی شدن. اواخر آذر ماه 92 مشکل حسی داشتم و ام اس تشخیص داده شده ولی دکتر مشکل حسی ای رو که حدود 20 سال پیش داشتم رو حملۀ ام اس دونست و با استناد به اینکه 20 سال ام اس کاری به کارم نداشته استدلال می کرد از اون کیسهاییه که خوش خیمه و جای هیچ نگرانی نیست.
ولی مگه می شد نگران نبود. مخصوصاً اینکه تا قبل از اینکه خودم مبتلا بشم من هم مثل عوام الناس اصلاً اطلاع درستی از ام اس نداشتم و اگر بین خودمون بمونه و مسخره نکنید فکر می کردم کسی که ام اس داره بعد از چند سال می میره ! چه شاهکاریم من ! تا اینکه با گذشت زمان تا حدود زیادی خیالم راحت شد که احتمال اینکه ام اس بخواد به این زودیها مشکل حادی بوجود بیاره کمه، مخصوصاً اینکه 20 سال بین دو تا حمله فاصله بوده.
ولی ... الان دلشورۀ عجیبی به جونم افتاده. بحث تعهده.
خیلی دوست دارم بدونم کسی شرایط مشابه من رو داشته یا نه؟
یا اینکه شما اگر جای من بودید همین کار رو می کردید؟
.

مشكل شما رو كه نه ولي آدم اگه واقعا به كسي علاقه منده و كنارش احساس آرامش ميكنه نبايد براي رسيدن بهش تسليم محيط و فشاراش بشه
آرامش تو زندگي ستون حساب ميشه
خيلي ها آسايشو به آرامش ترجيح ميدن ولي هيچ وقت زندگيشون راحت نيس همش دنبال گمشده پازل زندگيشون كه آرامش باشه ميگردن و حسرتشو ميخورن در صورتي كه كه همه از دور نظاره گر ميگن اااااا خوش به حال چه زندگي اي داره....اما اين ظاهر قضيه س
 تشکر شده توسط : Kamyar , behzad mkh
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 347
  • 348
  • 349(current)
  • 350
  • 351
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,197 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,753 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,435 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,896 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,115 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
8 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست