• 1(current)
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 8
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 2.67
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج
#1
سلام دوستان
درصورت تمایل در مورد نحوه برخورد خانواده همسر با توجه به نوع بیماری پس از ازدواج توضیحات مختصر مفیدی مطرح شود تا از آن تجربه دوستان دیگر استفاده نمایند
البته با فرض اینکه خود همسر آینده از بیماری شما مطلع باشد مثلآ
1: آیا به خانواده همسر موضوع را میگویید ؟
2:البته صداقت حرف اول را میزند آنها که این تجربه را دارند از اینکه به خانواده همسر خود اعلام بیماری را کرده اند آیا پشیمان نیستند ؟
.
.
.
یا هرآنچه مهم است
تشکر icon_questionicon_questionicon_questionicon_question
 تشکر شده توسط : yummy , شیرین , Pooya.N , parisa2011 , نازی ی , ورپریده , paeeze , شفا یافته , hamid t , مرجان مولایی نژاد
#2
من همسرم از بیماری اطلاع داشت ولی به خانواده ش چیزی نگفتیم.
به نظر من ندونن بهتـره. مهم اینه که با اونی که زندگی میکنه صداقت داشته باشه، و اون بدونه.
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
 تشکر شده توسط : Hasty , یه غریبه , شیرین , parisa2011 , عمومهربان , نازی ی , شفا یافته , ورپریده , sama , zenith , sepideh61k , مرجان مولایی نژاد
#3
بعد ازدواج مبتلا شدم البته بگم مبتلا..... شاید اشتباه باشه
عود کرد و تشخیص دادن....
ولی همسرم خیلی منطقی باهاش کنار اومد
البته مشکلاتی که ام اس برام ایجاد کرد بعد عملهای جراحی مکرر بود و چند تا تصادف
که باز هم همسرم خیلی منطقی باهاش کنار اومد و شکر خدا با هم مشکلی نداریم....
!.........The world is full of nice peaple, if u can't find one, Be One
دنيا پُر از آدم هاى خوبه ولى اگه نتونستى حتى يكى از اونها رو پيدا كنى، لااقل خودت خوب باش!.........




 تشکر شده توسط : Hasty , یه غریبه , شیرین , parisa2011 , عمومهربان , نازی ی , mehdi4888 , شفا یافته , Yanis , ورپریده , sama , zenith , مرجان مولایی نژاد
#4
اوهوم اوهومicon_question
بنده هم به عنوان تازه عروس سایتمون عرض کنم که:confused
من 1 سال پیش ام اس برام تشخیص داده شد...سال 90
سال 91 با همسرم آشنا شدم...(باید بگم که ما قبلن هیچ آشنایی با هم نداشتیم و ایشون فقط یه خواستگار بودن...این رو گفتم فقط از این بابت که بعضی از بچه ها میگن که باید به دل طرف نشست و یه مدت دوست بود بعد بهش ام اس رو گفت اگه قبله به دل نشستن بگین طرف میپرهangry2)
جلسه ی دوم آشناییمون قبل اینکه پای خونواده ها بیاد وسط و بحث جدی بشه به همسرم(یعنی طرف مقابل) ام اس رو گفتم...
کامل براش توضیح دادم بدون کوچکترین پنهان کاری...ولی طوری نگفتم که فک کنه خبریه و هول بشه...
(اشتباهم فقط این بود که حساس بودنم رو یادم رفت بگمconfused)
بعد همسرم همون جا گفت که مشکلی نیست...ما با کمک هم میتونیم ام اس رو خاموش کنیم...فقط من نمیخوام هیچ کدوم از اعضای خونوادم چیزی از این مسئله بدونن...منم قبول کردم
الان تقریبا 4 ماهه نامزدیم...17 فروردین 92 عروسیمونه به امید خدا...angel
راضیم از همسرم...و خوشحالم از اینکه به خونوادش چیزی نگفتیم
چون به اندازه ی کافی مسئله پیش میاد برا اینکه گیر بدن و ایناconfusedconfusedconfusedدیگه ام اس هم میومد وسط نور علی نور میشد...confused
والسلامicon_question
زنـــــــــــــــــــــده ام با نفـــــــــــــــــــس تو...!
 تشکر شده توسط : yummy , Pooya.N , parisa2011 , یه غریبه , عمومهربان , نازی ی , mehdi4888 , Hasty , ابراهیم , شفا یافته , Yanis , ورپریده , sama , سمانه میم , edarzi , zenith , mandana18 , آنا , sepideh61k , مرجان مولایی نژاد
#5
تشکر لطفآ نظر بدهید
#6
من به خانواده همسرم نگفتم و نخواهم گفت چون هیچ سودی نداره اگه موضوع رو به همسرک گفتم بخاطر این که بهتر بتونه درکم کنه و مشکلی برامون بوجود نیاد اما هیچ دلیل منطقی برای اینکه به بقیه بگم پیدا نمی کنم
آخه هفته ای یبار همدیگه رو میبینیم نمی خوام نصف وقتمون به این جمله ی "بهتر شدی؟!" بگذره و بقیه وقتمون هم به شک و تردیدای بیخود من که دارن راجع به من چی فکر می کنن و ...
ندونن هم من راحت ترم هم همسرم
 تشکر شده توسط : یه غریبه , عمومهربان , ابراهیم , sama , شفا یافته , pinkrose
#7
من هنوز ازدواج نکردم اما بهترین پیشنهادها را زمانی داشتم که بیماریم خیلی پیشرفت کرده بود و کامل ناتوان بودم. به تنها چیزی که فکر نمی کردم ازدواج بود.

این پیشنهادها خیلی برام ارزشمند بود. چون متوجه شدم فقط بعد انسانی و شخصیتی مدنظر قرار گرفته..

البته ناگفته نمونه که درکش حتی برای خودم هم خیلی سخته! اگر من بجای اونها بودم شاید طور دیگری فکر می کردم و بیشتر واقع بین بودم.icon_question

به نظر من ام اس باعث میشه خیلی از گزینه ها که مناسب نیستند خودبه خود حذف بشند و انتخابی بین بهترینها انجام می گیره...

باید حقیقت را به طرف مقابل گفت و تصمیم اینکه به خانواده ی اون شخص هم گفته بشه یا نه، بعهده خود طرف باشه. چون هرکس خصوصیات اخلاقی خانواده خودش را بهتر از دیگران میدونه.

من هم ام اس داشتم.
 تشکر شده توسط : عمومهربان , parisa2011 , yummy , maya , mandana18 , زیبا*
#8
بالا امدن تابپک
#9
من هم ازدواج نکردم اما به اندازه ی یه زن 60ساله در این مورد تجربه دارم.دوستانی که میگن فقط به همسرشون گفتن ودلیلی نمیبینن که این موضوعو به خانواده همسرشون بگن،شاید شرایط ظاهریشون اونقد خوب وبه راهه که انشااله همیشه همینطور باشه وهیچوقت مشکلی واسشون پیش نیاد،اما اگر شرایط منو داشتن که حتی وقتی روی صندلی هم میشینم همه میفهمن من یه چیزیم هست،اونموقع بطور داوطلبانه مجبور میشدن که همه چیزو از روز اول تا همون لحظه ای که توش قرار داشتنو ازسیر تا پیاز بگن!!!!!ودر نهایت پس از تخلیه ی اطلاعاتی شدن توسط خانواده طرف مقابل،جواب نه رو با تمام وجود بشنون،دیگه نمیگفتن دلیلی واسه گفتن به خانواده طرف نمیبینن!!!!!
 تشکر شده توسط : yummy , عمومهربان , paeeze , شفا یافته
#10
(2013/02/24, 01:19 PM)شفا یافته نوشته است: من هنوز ازدواج نکردم اما بهترین پیشنهادها را زمانی داشتم که بیماریم خیلی پیشرفت کرده بود و کامل ناتوان بودم. به تنها چیزی که فکر نمی کردم ازدواج بود.

این پیشنهادها خیلی برام ارزشمند بود. چون متوجه شدم فقط بعد انسانی و شخصیتی مدنظر قرار گرفته..

البته ناگفته نمونه که درکش حتی برای خودم هم خیلی سخته! اگر من بجای اونها بودم شاید طور دیگری فکر می کردم و بیشتر واقع بین بودم.icon_question

به نظر من ام اس باعث میشه خیلی از گزینه ها که مناسب نیستند خودبه خود حذف بشند و انتخابی بین بهترینها انجام می گیره...

باید حقیقت را به طرف مقابل گفت و تصمیم اینکه به خانواده ی اون شخص هم گفته بشه یا نه، بعهده خود طرف باشه. چون هرکس خصوصیات اخلاقی خانواده خودش را بهتر از دیگران میدونه.


البته که منم گذاشتم به عهده ی خودش، اونم گفت ندونن بهتره. به خاطر همین هیچی نگفتیم. فقط گاهی که حمله ای چیزی داشتم میدیدن ناخوشم (حمله هام چشمی بودن و بیشتر خودم متوجه میشدم) بهشون گفتیم میگرن دارم و سردرد و ... الان با این دید که میگرن دارم و به آفتاب حساسم بهم نگاه میکنن.

دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
 تشکر شده توسط : عمومهربان , شفا یافته , آنا
  
  • 1(current)
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 8
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  ازدواج و ام اس sima 4,292 2,679,880 2024/06/17, 03:29 PM
آخرین ارسال: mj.ny-luise
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 28,251 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 13,541 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  آيا از برخورد و رفتار پزشك مغزواعصاب خود راضي هستيد؟ Prime 430 304,991 2019/11/19, 01:25 PM
آخرین ارسال: ارزو ش
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 103,398 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  نحوه تهیه دارو برای بیماران خاص (ام اسی ها) با دفترچه بیمه ... mohammadreza1369 10 16,955 2016/12/08, 03:21 PM
آخرین ارسال: Aydanima
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,366 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
1 مهمان