•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 343
  • 344
  • 345(current)
  • 346
  • 347
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
(2014/04/07, 11:02 AM)مریم امیدوار نوشته است: سلام
با حوصله تمام حرفاتو خوندم عشقت پاکه معلومه که دوسش داری اماباید با بیماریش کنار بیایی باید قبول کنی که شاید بعضی وقتا نتونه باهت بیاد بازار ٍپارک ،کوه یا حتی خونه فامیلتون اما من به این ایمان دارم اگه عشق تو بهش ثابت کنی بفهمه قلبا دوسش داری و هیچ وقت ترکش نمیکنی بهت جواب میده نی که ام اس داره زود رنجه حساسه نیاز به توجه و محبت داره نیاز به ارامش داره اگه مپل یه کوه استوار کنارش باشی سایه سرش حداقل از نظر عاطفی و احساسی بهت قول میدم بیماریش عود نکنه هرگز با امید به خدا شاید خوبم بشه از خدا میخوام به حق زهرای مرضیه به حق محسن 6ماهش ازدواج تون سر بگیره کنارش خوشبخت باشی اما بدون داشتن یه عشق واقعی ارزش داره که بعضی چیزارو نداشته باشی برادر خوبم icon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_questionicon_question

بدون داشتن یه عشق واقعی ارزش داره که بعضی چیزارو نداشته باشی برادر خوبم ???اينو نگرفتم چي شد؟؟منظورتون گنگه يكم
حرف بدی نزده که گفته دوست باشید بعد کم کم برای کار و زندگی برنامه ریزی کنید
ببخشیدا ازدواج باید با شناخت باشه، خب تو مدت دوستی میفهمه که تحمل شرایط دخترخانم رو داره یا نه، دختر خانم هم میفهمه این آقا به دردش میخوره یا نه. حالا یک سال همدیگرو بشناسند بده؟
همین اول بسم الله الرحمن الرحیم عقد کنیم که نشد، اسمش بیفته تو دهنها خوبه!
من موافق 100 درصد دوستی هستم، چون تو این دوران اگر با عقل و علاقه به موازات پیش برن شناختشون کامل میشه، اینو همه می دانن که دو نفر که به هم حداقل حس رو دارن دیر یا زود وابستگی پیدا میکنند، پس از ترس وابستگی نباید از شناخت دور شد
بعد هم تو این مدت اسباب ازدواج رو فراهم می کنند. اتفاقاً دوستی طولانی باشه عقد کوتاه باشه بهتره، چون تو اون دوران انقدر همه بهت فشار میارن که نمی تونی درست تصمیم بگیری Huh دعواها و اختلافها هم دقیقاً تو دوران عقد و نامزدی angry3
من و همسرم 9 سال دوست بودیم، تازه تو سال سوم مطمئن شدم که به درد زندگی با من میخوره
بعد از عقد هم بیماری همسرم معلوم شد، خانواده هامون سر بیماری شوهرم طردمون کردند ولی ما از هیچی نترسیدیم تا تهش وایسادیم. همسرم قبل از خواستگاری ام آر آی کرده بود و به گفته خودش دکتر تشخیص نداده بود، خب خانواده من قبول نمیکردند میگفتند پنهان کاری کردند، ولی من یقین داشتم که شوهرم دروغ نگفته، چرا چون شناختم کامل بود.
زندگی زیر یک سقف زمین تا آسمان با دوستی و نامزدی هم تفاوت داره، ولی خب اون دوران کمکی برای شناخت اولیه و آمادگی شروع یک سفر
من اگر با شناخت ازدواج نکرده بودم تحمل شرایطی که برام پیش آمد و پیش میاد رو نداشتم و قطعاً جا میزدم
هرکه را دیدم از مجنون و عشقش قصه گفت
کاش میگفتند در این ره، چه بر لیلا گذشت sad2
 تشکر شده توسط : ساسان , elham 66 , Kamyar , برگ 7 , leili-asmaneh
تشكر از همه ممنونم واقعا
من فكر كنم يكم منظورمو بد رسوندم
مشكل من ترديد بين موندن يا نموندن نيس
من هستم هر چي بشه ميدونم هر چي بشه پاش هستم،استدلال من اينه ممكنه سال بعد همين موقع منم جز ام اسي ها بشم كدوم شما ها خواستين؟؟خواست خداست يا حتي بدتر چقدر مريض داريم كه دكترا ميگن ديگه ماه بعد تمومه...چقدر مرده داريم كه سنشون از من كمتره؟؟؟تقدير خداست دست من و شما نيس هيچ كس از فرداش خبر نداره همه هم بلا شك مريض ميشن حالا مريضي هاي مختلف پس كسر نيس عيب نيس تقديره مثل كوتاه بلندي سفيد سياهي اگه كسي به خدا بگه واي چرا من سياهم گناه نيس؟؟
مشكل من اينه
دنبال يه جمله م يه حرفي كه به دلش بشينه يه چيز كه آرامش قبلو از سمت من بهش بده
ميدونيد الان خيلي بده وضع حرف محبت آميز بزنم ميگه ترحمه حرف محبت آميز نزم ميگه سردي كلا اينجوريه
مي خوام بفهمه كه همه چيز مثل سابقه
چجوري بهش ثابت كنم؟؟؟الان من دنبال اون لفظم اون حرف متقاعد كننده اون جمله آرامش بخش،اوني كه شايد خودش دوست داره از ته دل من بشنوه
من كلا بد حرف ميزنم منظورم نميرسه ولي ميگن تو حديث روضه بخوان از اين محمل
الان اون واينميسته اونو چه كنم؟؟؟
 تشکر شده توسط : سمیرا
نمي دانم تا به حال با چند نفر صحبت كردم منتهي همه پس از اينكه موضوع بيماريم را مطرح كردم جواب رد دادند. مستاصل شدم و درمانده. من تابع اصول بودم اما به قول يكي از دوستان زهي خيال باطل. ديشب تنهايي نشستم و گريه كردم...
 تشکر شده توسط : همسر یک قهرمان , ehsan 10054 , سمیرا , موناامیدوار , ساسان
نمیدونم شاید شاید از پس ازدواج بربیام
نمیدونمconfused2
...
 تشکر شده توسط : 111reza , مریییم , سمیرا , kamal
امروز تو محل کار یه خانوم با روی خندون اومد پیشم خب منم مثل همیشه یه لبخندی به لبام دارم
گفت برادر من شما رو اینجا دیده و از شما خوشش اومده
اومدم بپرسم ببینم قصد ازدواج دارید من که بار اولم نبود اونجا ازم خواستگاری میکردن با همون لبخند بهش گفتم نه من قصد ازدواج ندارم دیدم که دیگه اون لبخندش از بین رفت گفت ندارید گفتم نخیر
وقتی رفت از اتاق بیرون پرده رو زدم کنار دیدم رفت پیش یه آقایی و باهم رفتن بعد چند دقیقه خود اون آقا به بهونه پروندش اومد پمنم که فهمیدم اون بوده با اخم کارشو راه انداختم و رفت
نمیدونم باید چیکار کنم دلم میخواد یه حلقه فورمالیته بندازم تو دستام ولی نمیدونم چجوری جواب این همه همکارا رو بدم
مجبورم همینطوری سر کنم!
 تشکر شده توسط : mahdie , ehsan 10054 , سمیرا , ساسان , kamal
چرا
چرا
میخوای تا اخر عمر مجرد بمانی باشه حرفی نیست
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آنرا از تو گرفتند. عشق بورز به آنها که دلت را شکستند. دعا کن برای آنها که نفرینت کردند. درخت باش بر غم تبرها


روزی که تونستم فرق ام اس و اس ام اس رو برای مامانم توضیح بدم، به حدی احساس غرور میکردم که کریستوف کلمپ از کشف قاره آمریکا اونقدر احساس غرور نکرد!
والا ......
 تشکر شده توسط : ساسان , مریییم , cloner
(2014/04/08, 01:33 PM)مریییم نوشته است: امروز تو محل کار یه خانوم با روی خندون اومد پیشم خب منم مثل همیشه یه لبخندی به لبام دارم
گفت برادر من شما رو اینجا دیده و از شما خوشش اومده
اومدم بپرسم ببینم قصد ازدواج دارید من که بار اولم نبود اونجا ازم خواستگاری میکردن با همون لبخند بهش گفتم نه من قصد ازدواج ندارم دیدم که دیگه اون لبخندش از بین رفت گفت ندارید گفتم نخیر
وقتی رفت از اتاق بیرون پرده رو زدم کنار دیدم رفت پیش یه آقایی و باهم رفتن بعد چند دقیقه خود اون آقا به بهونه پروندش اومد پمنم که فهمیدم اون بوده با اخم کارشو راه انداختم و رفت
نمیدونم باید چیکار کنم دلم میخواد یه حلقه فورمالیته بندازم تو دستام ولی نمیدونم چجوری جواب این همه همکارا رو بدم
مجبورم همینطوری سر کنم!
فقط میتونم بگم...
خدا هست... خدا هست...خدا هست هنوزlove28
 تشکر شده توسط : مریییم
نمیگم اول بسم الله عقد کنن "همسر یه قهرمان" عزیزم
ولی شما توی دوستی میتونین طرفتونو کامل بشناسین؟ولله که نمیتونین...تمام روانشناسا هم معتقدن که توی دوران دوستی نمیتونین طرفتونو بشناسین...
چرا؟من میدونم چرا...چون توی اون مدت شما بهترین حالت ممکنو دارین...هیچ ضعفی نشون نمیدین از خودتون...اما مگه همیشه اونطوی هستین؟مطمئنا نه!!!!
راه عاقلانش چیه؟؟ آقا پسر از خانم خوشش اومده...باخانواده مطرح میکنه...و به خانواده دختر خبر میدن..اگه اوکی دادن میان خونشون برای آشنایی...دقت کنین...آشنایی
نه عقد...یمدت بانظارت خانواده ها میتونن همدیگرو بشناسن...چه ایرادی داره؟confused2
اگه مناسب بودن که دیگه حرفی توش نیس...خیلی ساله که نمونه های دوستی رو میبینم که تو90درصد موارد ازدواج صورت نمیگیره ...
اون 10 درصدم اونی که من دارم توی اطرافم میبینم واقعا زندگیاشون وحشت ناکه...حالا اونایی که من ندیدم شاید خوشبخت شدن...که ایشالله همه همینطور باشن..
ولی فقط10 درصد...

mahdimotamedi تنها حرفی که میتونی بهش بگی اینه که "قلبم تورو انتخاب کرده برای ایندم" همین
چون میگذرد غمی نیست
 تشکر شده توسط : مریم۷۲ , ms13 , رهاورد
خوب یکجا کاملا بصورت سنتی پسر به خانواده اش میگه زن میخوام و خانواده بهش معرفی میکنن که البته کم هست

اکثریت که انتخاب ها با خودشون و بشکل رابطه دوستی هست توصیه میکنم زیاد رابطه دوستی طولانی نباشه و خود واقعی باشیم این خود واقعی خیلی خیلی مهمه

از توهمات و خیالات هست که یکی خودش رو کامل فرض کنه و عیبی نداشته باشه ،دین ادم با ازدواج کامل میشه چه برسه بقیه چیزا.......
 تشکر شده توسط : مریم۷۲
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 343
  • 344
  • 345(current)
  • 346
  • 347
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,173 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,725 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,410 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,755 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,110 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
41 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست