2019/04/16, 08:07 AM
من زمانی میخواستم ازدواج کنم همسرم گفت نمیخوام خانوادم بدونن پدرم راضی شد ندونن به منو خانوادم گفت اصل منم ..منم موافقم ولی بعد از 5 ماه اصلا همه چیو میزد تو سرم بستری شدم بیمارستان نمیومد بیمارستان مثلا خیر سرم تازه عروسم بودم ...اخرشم خانوادش متوجه شدن گفتن چرا به ما نگفتید ..به ما گفتن اگه به ما میگفتید نمیزاشتیم این ازدواج سر بگیره نه بخاطر اینکه بیمارم بخاطر اینکه طرفم اصلا هیچی از بیماریم نمیدونست .....اخرشم جدا شدم بد داغونم کرد
میبینی مادر..؟
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...
دیگر سیگار هم غم هایم را تسکین نمیدهد ...
سلطان غم بگو مسکنت چیست ..؟
فرزندت از پای درآمده ...