[paeazan]

مثل اين جمله رو"" ون دلیل اسیدی شدن خون هست که با تغذیه صحیح میشه پیشگیری کرد."" من توي جزوه ي خدادادي ديدم

اين رژيم و اثرگذاريش براي همه ي بيمارهاي ام اس ثابت نشده.( البته من نميدونم شما دقيقا چه رژيمي رو دنبال ميكنين )


بعضي ها هستن فقط با رژيم ساده ي غذاي سرد و گرم داروي خودشونو ( آونكس ) قطع كردن و حالشون هم خيلي خوبه اما بعضي هاي ديگه نه و تاثير چنداني بر اونا نداشته

تاييد ميكنم اين درمان ها بي تاثير نيست، مثل هميوپاتي كه من استفاده ميكنم

هميوپاتيستها هم ميگن علم هميوپاتي علم راستين بشره و همه چيز رو درمان ميكنه. اما من انقدر شفابخشي كه ميگن ازش نديدم

[nahid]

مریم جون به این سادگیا که فکر میکنی نیست ، شما که بهتر شدی مثل فربده که خوب شده و از اولشم خیلی خیلی بهتره ، شما با تغذیه ، اما فربد نه ، اگه اینطور بود و به این سادگی پس چرادوستان عزیزی که تو این سایتن و مشکل حرکتی دارن خوب نمیشن ؟ یعنی دلشون نمیخواد از اون شرایط در بیان ؟
بعضی از انواع ام اس اولاش آدمو در گیر میکنه و آسیب میزنه و بعد می ره پی کارش تا مدتها و شاید تا ابد ، ولی بعضیاشون یه جور دیگس ، ام اس مگه یه جوره که فکر میکنی فقط تغذیه عاملشه ؟

[شفا یافته]

مریم جون به این سادگیا که فکر میکنی نیست ، شما که بهتر شدی مثل فربده که خوب شده و از اولشم خیلی خیلی بهتره ، شما با تغذیه ، اما فربد نه ، اگه اینطور بود و به این سادگی پس چرادوستان عزیزی که تو این سایتن و مشکل حرکتی دارن خوب نمیشن ؟ یعنی دلشون نمیخواد از اون شرایط در بیان ؟
بعضی از انواع ام اس اولاش آدمو در گیر میکنه و آسیب میزنه و بعد می ره پی کارش تا مدتها و شاید تا ابد ، ولی بعضیاشون یه جور دیگس ، ام اس مگه یه جوره که فکر میکنی فقط تغذیه عاملشه ؟

ناهید جان، من از روی حدس و گمان نگفتم، بلکه یقین دارم. جریان من با فربد خیلی فرق داره. بیماری من از مرحله پیشرونده_پسرونده خارج شده بود و پیشرونده ثانویه شده بود که از نظر علم پزشکی برگشتی نداشت.

من وظیفه خودم میدونم که تجربیاتم را در اختیار دیگران قرار بدم. اینکه دوستان قبول نمیکنند، دلیلش این نیست که دوست ندارند خوب بشند بلکه اینه که: بقدری به در بسته خیره شدند که درهای بازی که روبروشون هست را نمی بینند...
من خیلی زحمت کشیدم تا این نتیجه را گرفتم. نابرده رنج، گنج میسر نمیشود..

ام اس هیچ فرقی نداره. ام اس بیماری ای است که در مغز بوجود میاد و مغز پیچیده ترین عضو بدنه و آسیب هایی که بهش میرسه بسته به اینکه در کدوم قسمتش باشه، فرمانهای متفاوتی صادر میکنه.

موردی هم که شما اشاره کردی در مورد بیشتر افراد صدق میکنه. چون اولش هنوز بدن داره مقاومت میکنه و علامتهایی که بوجود میاد موقتی هست. خودم هم دو حمله اول جدی داشتم که به همین صورت پیشرونده-پسرونده بود و نابینایی که بوجود اومده بود بسرعت برطرف شد. بعدش هم حمله جدی نداشتم و به مرور شروع به پیشرفت کرد تا رسیدم به ته خط....

واقعا نمیتونم دلیل مقاومتون را متوجه بشم. من حتی بنا بر توصیه یک روستایی، گوشت سمور هم خوردم.

اگر دوست داشته باشید خوب بشید از کوچکترین علامتی هم دریغ نمیکنید.

---

مثل اين جمله رو"" ون دلیل اسیدی شدن خون هست که با تغذیه صحیح میشه پیشگیری کرد."" من توي جزوه ي خدادادي ديدم

اين رژيم و اثرگذاريش براي همه ي بيمارهاي ام اس ثابت نشده.( البته من نميدونم شما دقيقا چه رژيمي رو دنبال ميكنين )


بعضي ها هستن فقط با رژيم ساده ي غذاي سرد و گرم داروي خودشونو ( آونكس ) قطع كردن و حالشون هم خيلي خوبه اما بعضي هاي ديگه نه و تاثير چنداني بر اونا نداشته

تاييد ميكنم اين درمان ها بي تاثير نيست، مثل هميوپاتي كه من استفاده ميكنم

هميوپاتيستها هم ميگن علم هميوپاتي علم راستين بشره و همه چيز رو درمان ميكنه. اما من انقدر شفابخشي كه ميگن ازش نديدم

منهم رژیم آقای خدادادی را رعایت میکنم که البته به مرور زمان تونستم تنوعی در رژیم ایجاد کنم و غذاهای متنوع تری بخورم. به نظرم منبع خیلی خوبی هست، بخصوص دو معجونی که در رژیم هست دارای انواع ویتامینها و املاح هست و فوق العاده انرژی زا..

در مورد داروها نظری نمیدم.

البته بارها هم تاکید کردم که: من با تغذیه علت بیماری را از بین بردم ولی با داروهای گیاهی درمان شدم.

اینکه در اینجا تاکید روی داروهای گیاهی مصرفیم نمیکنم چون جنبه تبلیغاتی پیدا میکنه که در سایت مجاز نیست. از طرفی همین که علت هم از بین بره خیلی خوبه و وقتی علتی نباشه معلول هم نخواهد بود.

در مورد هامیوپاتی، منهم دنبالش رفتم اما ادامه ندادم چون با رژیم غذاییم تداخل پیدا میکرد.

اگر به هر روشی اطمینان داشته باشید از همون روش نتیجه خواهید گرفت. ایمان به کاری که انجام میدید هم خیلی مهمه.

[nahid]

ببینید من مقاومت نمیکنم . میگم به این قطعیتی که میگید نیست. من از خدامه که مثلا احسان که هرروز داره میگه تلاش میکنه برای خوب شدن و منتظره خوب بشه ، خوب شه ، خود شما از احسان و احمدرضا و..........بپرسید ،با سعید کاربر قدیمی که دیگه نمیاد و مشکل شدید حرکتی داره صحبت کنید ببینید چرا نمی خوان خوب بشن ؟ من این رو میخوام بدونم و برام خیلی عجیبه . بخصوص سعید ( اگه اشتباه نکنم SAEEDNT125 که دیگه سرنمیزنه ولی وبلاگ داره ) ایشون خوب یادمه که تو همین سایت خاطراتی را تعریف کردند که یه طبقه رو در مدت یک ساعت یا بیشتر طول کشیده بود تا بیان بالا. من از خدامه که این روشی که میگید قطعیت برای همه داشته باشه و مطمئنم اونا هم از خداشونه.

[شفا یافته]

ناهید جان فکر میکنم این تاپیک مناسب این بحث نباشه.

ولی این بار هم پاسخ میدم. من که هیچ شکی ندارم اما اگر به نظر شما و دیگران قطعیتی هم نداشته باشه، انجام دادنش هم ضرری نداره. (بحث مفصلی هست که از ادامه دادنش صرفنظر میکنم.)

در مورد دوستانی که اشاره کردی، من سعید را از نزدیک ندیدم و آشنا نشدم. اما با احسان سال گذشته همسفر بودیم (خیلی به هممون خوش گذشت). تلاش احسان ستودنی ست. روزی یکساعت با واکرش میرفت پیاده روی و در تلاش بود. اما سر میز غذا هرکس ظرف ماستش را نمیخواست، اون میخورد...
کلی من و مامانم باهاش صحبت کردیم و متقاعدش کردیم که رعایت کنه و قول داد که یک برنامه آزمایشی بمدت چندماه داشته باشه ولی روز آخرش در مورد دلایلی که نمیتونست این رژیم را رعایت کنه صحبت کرد که تا حدودی قانع کننده بود. چون شرایطش را نداشت.

البته اگر کسی باور داشته باشه میتونه به هرشکلی شرایط را ایجاد کنه. مشکل اصلی همون باور هست و تاحدود زیادی تنبلی

دوست عزیزم، من هم از خاطراتم چندتایی نوشتم. در مورد بالا و پایین رفتن از پله ها باید بگم که این کار هر روز من بود که یکساعت طول بکشه تا به بالای پله ها برسم. تازه نه به تنهایی با کلی کمک از دیگران. اما من تسلیم نشدم و مقاومت کردم. حتی تا مدتها حاضر نشدم که اتاقم را به طبقه همکف منتقل کنم تا اینکه بتونم مجبور به فعالیت بشم...
(فکرمیکم در بخش خاطرات من و ام اس، نوشته باشم.)

[paeazan]

با عرض پوزش و احترام به مريم جان ، من حرفهاي ناهيد خانم رو قبول دارم


همه بيماريشون مثل هم نيست و شايد امثال شما كه ادعا ميكنين با اين روشها بيماريتون درمان شده از نوع خفيفش باشه.


من خودم 4 سال اول بيماريم تحت كنترل بود. الان 3 ساله بيماريم در حال پيشرفته (فقط سال 84 دو تا حمله ي جدي دااشتم). انگار نوع ام اسم فرق كرد.

كسي بهم بگه ناپرهيزي كردم، ورزش نكردم؟( كه كردم) و ... . تقريبا همه چي مثل قبله.

قبلا گفتم الان هم ميگم يكي از دوستام نه ورزش ميكنه و نه فيزيوتراپي ميره و نه روحيه اي داره و نه رژيمي رو رعايت ميكنه و چندسال هم زودتر از من مريض شده ولي انقدر سرپاس كه كسي نميفهمه مريضه.
خب اون شدت بيماريش با من فرق ميكنه.

مريم جان تو و امثال تو شدت و نوع بيماريتون با امثال من فرق ميكنه.

شايد همه ي اونايي كه بيماريشون مثل شما باشه با همين رژيم درمان قطعي بشن

[sooorooosh]

اتفاقا مریم خانم ام اس خیلی پیچیده تر از اون چیزی هست که فکر میکنین....یکبار دکتر لطفی گفتن به تعداد نوع ادمهای دنیا که بیمار ام اس هستن نمونه ام اس داریم...شخصا نمونه ام اس دیدم که بیمار بعد از 6 ماه همه توانائیهاشو بصورت کامل از دست داد...نمونه هم دیدم که طرف 23 سال هست ام اس داره هنوز راه میره...فقط یخورده لنگ میزنه...اصلا ربطی به تغذیه نداره...اگر خدائی نکرده خدائی نکرده بیماری بخواد تو سیر کنترل ناپذیری بیوفته هیچ کس و هیچ داروئی نمیتونه جلوشو بگیره...دیگه چه برسه به گرمی خوردن و شیر و ماست نخوردن...هیچ چیزی روش تاثیر نخواهد داشت

[paeazan]

مریم جان من الان پروفایلتونو خوندم

نوشتی با واکر راه میری؟ پس چرا میگی خوب شدی؟

[nahid]

پاییزان جان خاطرات مریم رو بخون ، ببین در چه وضعیتی بوده ، خیلی خیلی ناتوان شده بود ولی باز سرکار می رفته و برای رفت و آمد بجز ویلچر از کمک دیگران هم استفاده میکرده و بیماریش هم خیلی شدید بوده . اما الان خدا رو صد هزار مرتبه شکر بسیار بسیار بهتر شده و تواناییهای از دست رفتش رو به دست آورده ، واکر در برابر اون چیزی که کشیده هیچه .

[paeazan]

آخه من فکر کردم کامل کامل حالش خوب شده

خب مثلا فربد که فلج شده بود با دارو حالش خوب شد
یا من کسی رو میشناسم که با همیوپاتی خیلی خیلی حالش بهتر شده

اینا که درمان صد در صد نیستن

بعضی ها با دارو بهتر میشن و بعضی ها با درمان های دیگه