2014/01/14, 11:23 PM
موضوع تکراریه ولی خوبه هر از گاهی باز بهش فکر کنیم
من خودم جز اون دسته هستم که تا مجبور نشم ام اس داشتنم رو بیان نمیکنم و این رو دلیل بر پنهانکاری هم نمیدونم
شما اومدین دیابت رو مثال زدین
منم اینطوری تعمیم میدم:-
البته بدون درصد و آمار-
- تعداد زیادی از هموطنان ما بیماری قلبی دارند
- تعدادی مشکل کلیوی دارند
-تعدادی هم انواع و اقسام سرطان ها
-یه تعداد میگرن دارن
-یه تعداد مشکل ستون فقرات و دیسک و ...
-یه تعداد مشکل هورمونی و غدد
-یه تعداد مشکل مفصلی و آرتریت و رماتیسم و ...
-......
اکثر این موارد تا خودشون نگن کسی متوجه نمیشه و منطقی هم هست.عوض کردن دید جامعه هم کار یه قشر نیست. خوبه که ما از خودمون شروع کنیم ولی باید خیلی چیزا رو در نظر گرفت
اینکه زیاده روی نشه ,مظلوم نمایی نشه ,مبنع درآمد نشه , نقل مجلس نشه ,بزرگنمایی و از اون طرف دسته پایین گرفته نشه و ....
عنوان تاپیک شما وظیفه بیماران ام اس رو میخواد بررسی کنه
خودتون به عنوان یکی از ماها....چقدر میشه زمان و انرژی صرف کرد که اطرافیان ما نسبت به این عارضه بدبینیشون رو از دست بدن یا مثلا دید خوبی پیدا کنن؟
من ترجیح میدم یه طور دیگه عمل کنم!به جای اینکه مرتب تو فکر این بیماری باشم و اینکه بخوام دنبال یه راهی برای تغییر دید بقیه باشم به این فکر میکنم که چه کار میشه کرد با این وضعیت و من بتونم موفق باشم!
من جایی که کار میکنم موقع استخدام شرط بر این بود طرف بیمار خاص نباشه و من دلیلش رو پرسیدم گفتن" فردا روز میاد میگه اینجا باعث شد من بیماریم بدتر بشه و ما دنبال دردسر نیستیم" منم بیماریم رو پنهان کردم!
چند ماه بعد به دوتا از مدیرامون گفتم ام اس دارم و کاملا منتظر بودم که عذرم رو بخوان!!! هیچ اتفاقی نیوفتاد ضمن اینکه براشون تحسین برانگیز هم بودم
تا وقتی که ما میخوایم دور خودمون دیوار بکشیم و بیایم برای آدمای اونور دیدار اینطرفی ها رو ثابت کنیم دید جامعه با شتاب کندی رو به مثبت شدن میره.
گذر زمان با یه روند نرم همه چیز رو حل میکنه.مطمئن باشین.
من خودم جز اون دسته هستم که تا مجبور نشم ام اس داشتنم رو بیان نمیکنم و این رو دلیل بر پنهانکاری هم نمیدونم
شما اومدین دیابت رو مثال زدین
منم اینطوری تعمیم میدم:-
البته بدون درصد و آمار-
- تعداد زیادی از هموطنان ما بیماری قلبی دارند
- تعدادی مشکل کلیوی دارند
-تعدادی هم انواع و اقسام سرطان ها
-یه تعداد میگرن دارن
-یه تعداد مشکل ستون فقرات و دیسک و ...
-یه تعداد مشکل هورمونی و غدد
-یه تعداد مشکل مفصلی و آرتریت و رماتیسم و ...
-......
اکثر این موارد تا خودشون نگن کسی متوجه نمیشه و منطقی هم هست.عوض کردن دید جامعه هم کار یه قشر نیست. خوبه که ما از خودمون شروع کنیم ولی باید خیلی چیزا رو در نظر گرفت
اینکه زیاده روی نشه ,مظلوم نمایی نشه ,مبنع درآمد نشه , نقل مجلس نشه ,بزرگنمایی و از اون طرف دسته پایین گرفته نشه و ....
عنوان تاپیک شما وظیفه بیماران ام اس رو میخواد بررسی کنه
خودتون به عنوان یکی از ماها....چقدر میشه زمان و انرژی صرف کرد که اطرافیان ما نسبت به این عارضه بدبینیشون رو از دست بدن یا مثلا دید خوبی پیدا کنن؟
من ترجیح میدم یه طور دیگه عمل کنم!به جای اینکه مرتب تو فکر این بیماری باشم و اینکه بخوام دنبال یه راهی برای تغییر دید بقیه باشم به این فکر میکنم که چه کار میشه کرد با این وضعیت و من بتونم موفق باشم!
من جایی که کار میکنم موقع استخدام شرط بر این بود طرف بیمار خاص نباشه و من دلیلش رو پرسیدم گفتن" فردا روز میاد میگه اینجا باعث شد من بیماریم بدتر بشه و ما دنبال دردسر نیستیم" منم بیماریم رو پنهان کردم!
چند ماه بعد به دوتا از مدیرامون گفتم ام اس دارم و کاملا منتظر بودم که عذرم رو بخوان!!! هیچ اتفاقی نیوفتاد ضمن اینکه براشون تحسین برانگیز هم بودم
تا وقتی که ما میخوایم دور خودمون دیوار بکشیم و بیایم برای آدمای اونور دیدار اینطرفی ها رو ثابت کنیم دید جامعه با شتاب کندی رو به مثبت شدن میره.
گذر زمان با یه روند نرم همه چیز رو حل میکنه.مطمئن باشین.
به خود آی,خود تو جان جهانــــــی...