ارسالها: 1,206
موضوعها: 49
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 20554
تشکر های دریافت شده :17704 بار در 3980 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر طیبه عباسیون
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : تهران
آیناز خانوم الان به نظرتون راه مناسبی رو انتخاب کردید که ایشون رو از خودتون دور کردید و احتمالا یک دید منفی هم نسبت بشما بگیره ، اتفاقا شما همین الان باید موضوع رو با ایشون در میان بگذارید و اینکه این خود شمایی که آینده رو میسازه اگر بخوای استرس آینده رو داشته باشی مسلما آینده ات همون چیزی میشه که ازش تصور داری
gone out
follow the white rabbit
[/b]
ارسالها: 165
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2010
تشکر های اهدا شده: 687
تشکر های دریافت شده :940 بار در 438 پست
سال تشخيص بيماري : --
دكتر معالج : --
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
آیناز جان هرکسی باید به جای خودش تصمیم بگیره، حالا چرا شما برای ایشون تصمیم گرفتی.
اگر ارتباط قوی با هم دارید ، بهش بگید و بذارید خودش راهش و انتخاب کنه
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران، خیس می شوم
ارسالها: 83
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Oct 2010
تشکر های اهدا شده: 482
تشکر های دریافت شده :397 بار در 181 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : دکترمجدی
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
سینووکس
محل سکونت :
2011/04/11, 05:08 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/04/11, 05:44 PM، توسط Aynaz.)
راستش نه کارم درست نبود ولی ازاون استرس خلاص شدم دلم خیلی براش سوخت ولی دیگه نمیتونم باهاش صحبت کنم صادقانه بگم حس میکنم خردمیشم میدونیدبرای یه دختر خیلی سخته .بایدفراموشش کنم سخته ولی به خاطرخودشم که شده بایداینکار رو میکردم
برای بیان کردن این موضوع به طرف مقابلت باید امادگی شنیدن هرحرفی روداشته باشی بایددرک کرده باشی که اگرطرف مقابلت نتونست با بیماریت کناربیاد نه اون مشکل داره نه تو-بلکه شمابرای زندگی مشترک وباهم بودن مناسب هم نبودید .مثل دستگاه برقی ای تویه کشوردیگه عالی کار میکنه ولی وقتی که از اون کشور وارد میشه باولتاژبرق اینجاکار نمیکنه نه وسیله مشکل داره نه برق اینجا..
اره من اینارو میگم ولی هنوز باورشون ندارم من هنوز امادگی شنیدن هر حرفی رو ندارم!من نمیتونم بابت بیماریم ازخدا تشکرکنم.باید اول خودم بااین مسئله کناربیام.شاید برای اونم اینجوری بهترباشه
ارسالها: 165
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2010
تشکر های اهدا شده: 687
تشکر های دریافت شده :940 بار در 438 پست
سال تشخيص بيماري : --
دكتر معالج : --
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
عجبا؟!!!
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران، خیس می شوم
ارسالها: 83
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Oct 2010
تشکر های اهدا شده: 482
تشکر های دریافت شده :397 بار در 181 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : دکترمجدی
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
سینووکس
محل سکونت :
2011/04/11, 05:49 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/04/11, 06:01 PM، توسط Aynaz.)
(2011/04/11, 05:28 PM)leila نوشته است: عجبا؟!!!
gdgh[,k لیلاجان تاحالا چنین موردی واسه شما پیش اومده؟دوست دارم عکس العمل شما به این موضوع رو هم بدونم
بذارید یه سوال بپرسیم هرکسی دلش خواست جواب بده حالت مشاوره هم داره وبقیه هم میتونن ازتجربه های همدیگه استفاده کنند(من جمله خود من):
_آیاشما به طرف مقابلتون میگیدکه بیمارید؟اگه میگید کی وچه جوری؟_
ارسالها: 165
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2010
تشکر های اهدا شده: 687
تشکر های دریافت شده :940 بار در 438 پست
سال تشخيص بيماري : --
دكتر معالج : --
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
آیناز جون چه مدتی با ایشون هستی؟
چقدر هم و دوست دارید؟
چقدر به هم وابسته اید؟
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران، خیس می شوم
ارسالها: 83
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Oct 2010
تشکر های اهدا شده: 482
تشکر های دریافت شده :397 بار در 181 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : دکترمجدی
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
سینووکس
محل سکونت :
2011/04/11, 06:17 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/04/11, 06:34 PM، توسط Aynaz.)
شایدمدتش خیلی زیادنبود 1سالم نبودولی تواین مدت به این نتیجه رسیدم که اگه مریضیم مطرح نبود میتونست انتخابم باشه-دیگه نمی خوام به گذشته برگردم به خودم قول دادم هر تصمیمی گرفتم پشیمون نشم-نمیخواست یه لحظه هم ناراحتیموببینه منم نمی خوام ازارش بدم اینجوری براش بهتره
فقط میخواستم ببینم عکس العمل بقیه به این موضوع چی میتونه باشه وباطرزفکراوناهم اشنابشم.ممنون از راهنماییتون لیلاجان
ارسالها: 165
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jun 2010
تشکر های اهدا شده: 687
تشکر های دریافت شده :940 بار در 438 پست
سال تشخيص بيماري : --
دكتر معالج : --
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
آیناز جون حق داری شرایط آسونی نیست.
برای من پیش نیومده. اما فکر میکنم اگر همچین شرایطی برام پیش میومد اونوقت به طرفم میگفتم. و اونوقت عکس العملش همه چیز و به من نشون میداد.
آنقدر باورت دارم که وقتی میگویی باران، خیس می شوم
ارسالها: 15
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 12
تشکر های دریافت شده :14 بار در 9 پست
سال تشخيص بيماري :
دكتر معالج :
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
سلام
اولا عید همگیتون مبارک
آیناز خانم من خودم بیمار نیستم ولی دختری رو دوست داشتم که بیماری ام اس داشت و متاسفانه طرز فکرش مثل تو بود و واسه همین ترکم کرد، فکر میکرد اگه با من بمونه باعث بدبختی من میشه، هرچقدر سعی کردم بهش ثابت کنم اشتباه میکنه نتونستم، اصلا درک نکرد، که منم بهش نیاز دارم!!
آیناز خانم فقط به فکر خودتون نباشین، اونم دل داره، خودتون بیماریتون رو بزرگ کردید
ارسالها: 33
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 69
تشکر های دریافت شده :30 بار در 14 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : صحراییان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام
منم اگه قبل از ازدواج متوجه بیماریم میشدم شاید ازدواج نمی کردم صد در صد به سر باری فکر میکردم
اما الا همسرم خیلی بهم کمک میکنه شاید اگه ازدواج نکرده بودم نمی تونستم با بیماریم به این راحتی کنار بیام یا روحیم به این خوبی باشه

بالاخره ازدواج مثل یه هندونه سر بستس بستگی به ادمش داره