[lili66]

حتی کسی که ادعا کرده خیلی دوستم داره با دونستن موضوع بیماریم .....آدما اطلاعات کافی راجع به این بیماری ندارن...


متاسفانه.....

[پروانه]

بايد صادقانه اعتراف کرد که ما بيشتر از ديگران نياز داريم که مورد عشق و محبت قرار بگيريم چون خوشحالي و ارامش وعشق واقعا تو بهبودي تاثير داره
اما...يک روز مجبور شدم براي تسکين خودم حسابي فکر کنم شايد اين به درد شما هم بخوره ،اگه زمان به عقب بر ميگشت ومن ام اس نداشتم و درباره اش هيچي نميدونستم و براي ازدواج کلي ارزو و برنامه تو ذهنم داشتم اگه با کسي که قرار بود ازدواج کنم ميفهميدم بيماري و مشکلي داره أگه دوستشم داشتم ،باز دودل ميشدم چون زندگي ومسئوليت ،خانواده ها و جامعه همه و همه دست به دست هم ميدن تا ادم بترسه نه از بيماري طرف بلکه از ظرفيت و تحمل خودش براي اينکه بتونه علاوه بر يه عاشق يه پشتوانه باشه.
توعصرامروز حمايت خانواده ها از کسهايي که تازه صاحب زندگي شدن کم شده از طرفي جوانها هم دوس دارن ازکسي کمک نخوان و خودشون نگهدار اسرار زندگيشون باشن پس ترس و دودل شدن و ميشه درک کرد،
ودرک کردن براي ماها سخت نيست چون بنظرم همين ادمهايي که درک بالايي داشتن و غير خودشون به همه فکر کردم ام اس گرفتن.

[movahedi]

سايت خانو دكتر نعضت فرنودي ي سري بزنيد درباره ازواج مطلب هاي خوبي هستش
و جناب دكتر فرهنگ هلا كويي .....................................................همينطور

[negarrrr]

سلام منم از سال 86 فکر کنم ام اس دارم و 3 ساله دارو نمیزنم 1 سال هم هست که ازدواج کردم و تصمیم دارم چند ماه دیگه باردار شم و دکترم بهم چیزی نگفه که مثلا بچه دار نشو و یا فعلا بی خیال شو فقط گفته ممکنه بعد از زایمان وضعیتت بدتر بشه .منم واقعا نمیدونم چی کار کنمو جی میشه

[sayeh.66]

به نظر من باید به رف گفت و حتی یه جلسه پیش دکتر خودت یا هر کی اون میگه رفت تا کامل روشن شه و تصمیم بگیره.به هر حال هر تصمیمی بگیره محترمه چون خودمونو باید جای طرف بگداریم

[paeazan]

سلام منم از سال 86 فکر کنم ام اس دارم و 3 ساله دارو نمیزنم 1 سال هم هست که ازدواج کردم و تصمیم دارم چند ماه دیگه باردار شم و دکترم بهم چیزی نگفه که مثلا بچه دار نشو و یا فعلا بی خیال شو فقط گفته ممکنه بعد از زایمان وضعیتت بدتر بشه .منم واقعا نمیدونم چی کار کنمو جی میشه

سلام
آیا سرخود سه ساله که دارو نزدی یا دگترت گفته؟
اول و آخر من بهت میگم یه دکتر انتخاب کن که با سواد باشه و بهش اطمینان داشته باشی که هر چی میگه برات حجت باشه
در مورد قبل و بعد از زایمان بیماران ام اس بیشتر مطالعه کن و اطلاعاتت رو ببر بالا
بارداری برای بیماران ام اس رد نشده.از سه ماه قبل از اقدام برای بارداری باید داروشونو قطع کنن و اکثرا در زمان حاملگی حالشون بهتره.بعد از زایمان احتمال اینکه حال بیمار بد شه کم نیست
اینی که دکتر شما گفته یه مطلب در مورد همه ی بیماران ام اسه و نه فقط شما که بخوای نگران بشی
خانمهایی از همین سایت هم هستن که ازدواج کردن و بچه دار شدن

[farda20032020]

ازدواج حداقل واسه من این تجربه رو داشت که آدما میتونن پست تر و کثیف تر از اونچه که ما فکر می کنیم باشن که یک نفر دیگه رو بیارن تو حریم شخصی

[negarrrr]

مرسی پائیزان جان . نه دکترم نگفته رفتم طب سنتی که الان فقط داروی گیاههی میخورم و داره بیماریمم کنترل میشه دکتر سنتی ام هم خیلی مطرح و شناخته شده نیس و دوست هم نداره شناخته شده بشه و کلا ترجیح میده روی ام اس کار نکنه چون به گفته خودش خیلی کار دشواری هست کلا روی 3 - 4 تا ام اس کار میکنه که یکیشونم به کل دکترش گفته که دیگه داروهاشم مصرف نکنه و خدارو شکر درمان شده.به هر حال خیلی دوس دارم بچه دار شم فقط میترسم

[paeazan]

مرسی پائیزان جان . نه دکترم نگفته رفتم طب سنتی که الان فقط داروی گیاههی میخورم و داره بیماریمم کنترل میشه دکتر سنتی ام هم خیلی مطرح و شناخته شده نیس و دوست هم نداره شناخته شده بشه و کلا ترجیح میده روی ام اس کار نکنه چون به گفته خودش خیلی کار دشواری هست کلا روی 3 - 4 تا ام اس کار میکنه که یکیشونم به کل دکترش گفته که دیگه داروهاشم مصرف نکنه و خدارو شکر درمان شده.به هر حال خیلی دوس دارم بچه دار شم فقط میترسم

خواهش میکنم نگار جان
اینو بدون که بیماریه همه مثه هم نیست.اولِ بیماریم ده سال پیش رفتم تهران طب سنتی.کمی کمک کرد و من بعد از چند ماه ولش کردم.یکی از آشناهامون همین موسسه رو قبل از من میرفت و با این طب، سینوکسشو قطع کرده بود اما حالش خوب بود (البته چندین ساله ازش بیخبرم)
من همون اول بیماریم هم وضعیتم مثل قبل از بیماریم نبود
...
طب سنتی مغایرتی با داروهای ام اس نداره.برین پیش یه دکتر صاحب نظر براتون ام آر آی بنویسه.ببینین بهتر شدین نسبت به ام آر آی قبلی یا چی؟ اون دکتره بهتون میگه چیکار کنین

کسی رو میشناسم حالش خوبه میتونه از کوه بره بالا مقداری، و خیلی پیاده روی کنه.الان من با اصرار فرستادمش پیش یه فلوشیپ ام اس و اون برای این بیمار ربیف نوشت!
یه دکتر باسواد و مطمئن انتخاب کن و حرفشو گوش بده

الان که مهم نیست، آیندت مهمه.الان باید با احتیاط حرکت کنید و به ضرر خودت کاری نکنی نگار خانم

[0MID]

ازدواج برای من مث یه فیلم غمناک شده که با تحمل تحقیر و تحمل فشارمضاعف شریک زندگیم همراهه........
بارها با خودم فک میکنم که ایکاش ازدواج نکرده بودم تا بیماریم نسبت به قبل پیشرفت نمی کرد......اما اشتباه من انتخاب نادرستم بود.......
بی فکری وتعجیل خودم بود........انتخابی که نتوانست ونخواهد توانست که منو درک کنه.......
انتخاب کسی که بتونه درکت کنه خیلی هم دور از واقعیت نیست.........