•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 351
  • 352
  • 353(current)
  • 354
  • 355
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
(2014/05/06, 08:25 PM)مریم۷۲ نوشته است: دلم میخواد دیگه نیام تو این تاپیک و این آخرین بارم باشه!!!
خدای من بهتر میدونه چقدر دلم آزرده میشه از حرفای بی اساس و بی سرو ته آدمای کم دانِ !!! اطرافم..
کسایی که در مورد ام اس بدترینشو میدونن و وقتی از ام اس من با خبر میشن میگن آدمای عادی وسالم نمیتونن با این قضیه کنار بیان چون ممکنه تو چند وقت دیگه فلج شی!!
من قید ازدواج رو زدم فعلا
اما فقط میخوام بگم ای کاش این همه ادعاو این همه منم منم ها یه کم فقط یه کم عملی میشد..

اگه قرار باشه به حرف های این اون باشه که..... به هیچ وجه به حرفهاشون توجه نکن این افراد چون خودشون به هیچی نرسیدن دوس دارن دیگرانم مثل خودشون فرض کنن Dodgy
 تشکر شده توسط : مریم۷۲ , کارون , اميدوار , behzad mkh , behzad mkh , fariba 68 , omid_nejad , ehsan 10054 , مریم امیدوار , علی ۶۵
من یه همکلاسی دارم بنده خدا فلجه ولی بااین اوصاف زن وبچه داره واین مشکلش هم از بچه گیش باهاش بوده.

اینا همه بازیه زندگیه. یکی دیگه رو می شناسم هردوتا چشماش نابینا بود اما ازدواج کرد . خدا مواظبمونه . بچه ها امیدمون به خدا باشه حل می شه
 تشکر شده توسط : hadisss , omid_nejad , ostad2000 , همسر یک قهرمان , سها , behzad mkh , paeazan , حکمت خدا , اميدوار , arezooo82 , ehsan 10054 , M.Mobin , مریم امیدوار
ازدواج؟؟؟؟ icon_cry
اصلاً نميتونم دركش كنمconfused
هر جورى حساب ميكنم به نظرم اشتباه angry3
از ترحم و منت گذاشتن بدم ميادangry3angry3angry3

 تشکر شده توسط : mahdiye1989 , همسر یک قهرمان , behzad mkh , اميدوار , ehsan 10054 , مریم۷۲ , مریم امیدوار , fariba 68
هرچی هی میخوام نیام این تاپیک بازم نمیتونمangry
اشتباهه ازدواج ماها...همین
چون میگذرد غمی نیست
 تشکر شده توسط : مریم۷۲ , اميدوار , ehsan 10054 , مریم امیدوار , ehsank
به نظر من اشتباه نیست ازدواج خیلی هم خوبه و لازمهSmile
منتها اصلا شرایطش جور نمیشه
مخصوصا واسه من الآن بحث ms مطرح نیست چون خودم میدونم خوبم و هیچ مشکلی با مریزم ندارم,بحث اوضاع اقتصادی مطرحه باوجود اینکه چندساله کار میکنم ولی..., جرات نمیکنم قدمی از قدم بردارم چون یه طرف بحث خرج زندگی یه طرف msهست
داستان خرج اولیه عروسی هم که خودش یه کتابه,وگرنه من خیییییییییلی هم خوبم سالمم حالمم عالیه هرکی هم بهم بگه نه میگم شکرخداحتما شخص بهتری توراههevilgrin0039.gif
خدا مرا مورد لطفش قرارداده...
 تشکر شده توسط : مریم۷۲ , ms13 , اميدوار , arezooo82 , ehsan 10054 , hadisss , leili-asmaneh , عسل راد , liliyam , fariba 68
به نظر من مشکل ام اس نیست مشکل کمبود اعتماد به نفس ماست که میندازیم گردن ام اس ولی خیالتون راحت بت این طرز تفکر اونی که می بازه ماییم نه کس دیگه
پیشنهاد می کنم به همه کتاب شفای زندگی مال لوییز هی رو بخونین فوق العاده عالیه
دوستون دارم
love51RolleyesRolleyeslove51icon_biggrin]
مرگ و زندگی در قدرت زبان است.
 تشکر شده توسط : موناامیدوار , همسر یک قهرمان , fariba 68 , مریم امیدوار
من هروقت میرم دکتر میگه چرا ازدواج نمیکنی اگه فرد مناسبی برات اومد و شرایط تو قبول کرد حتمن ازدواج کن میگه الان چند ساله مشکلی نداری بهت قول میدم ازدواج کنی خوب خوب بشی البته با یه شوهر خوب و اقا
که به نظرم نباشه همچین شوهری البته ارزو بر جوانان عیب نیست evilgrin0039.gif
توکل به خدا هرچه صلاحمونه همون بشه
امین Angel
شب است و یاد تو مرا پر از بهانه میکند ، چه کرده ای که دل چنین تو را بهانه میکند
 تشکر شده توسط : اميدوار , OMG! , برگ 7 , موناامیدوار , ehsank
حالا با تمام نظراتی که گفته اید"چه کسی این کار رو انجام داده و به طرف مقابلش گفته؟نتیجش چی شد؟Huh

لیلی جان کتاب شفای زندگی مال لوییز هی در مورد چی هستش؟
 تشکر شده توسط : موناامیدوار , مریم امیدوار
سال87یه سری ازدوروبریا تویه حرکت انتهاری ازدواج کردن,داداش کوچیکم برگشت گفت تاتنور داغه توهم نونو بچسبونsmiling
کاشکی چسبونده بودیم حالا دیگه خیلی سخته نه نونی و نه تنوریو این ام اس هم کارارو سخت تر کردهmen
خدا مرا مورد لطفش قرارداده...
 تشکر شده توسط : عسل راد , موناامیدوار , مریم امیدوار , مریم۷۲
(2014/04/08, 01:33 PM)مریییم نوشته است: امروز تو محل کار یه خانوم با روی خندون اومد پیشم خب منم مثل همیشه یه لبخندی به لبام دارم
گفت برادر من شما رو اینجا دیده و از شما خوشش اومده
اومدم بپرسم ببینم قصد ازدواج دارید من که بار اولم نبود اونجا ازم خواستگاری میکردن با همون لبخند بهش گفتم نه من قصد ازدواج ندارم دیدم که دیگه اون لبخندش از بین رفت گفت ندارید گفتم نخیر
وقتی رفت از اتاق بیرون پرده رو زدم کنار دیدم رفت پیش یه آقایی و باهم رفتن بعد چند دقیقه خود اون آقا به بهونه پروندش اومد پمنم که فهمیدم اون بوده با اخم کارشو راه انداختم و رفت
نمیدونم باید چیکار کنم دلم میخواد یه حلقه فورمالیته بندازم تو دستام ولی نمیدونم چجوری جواب این همه همکارا رو بدم
مجبورم همینطوری سر کنم!

عزیزم منم یه مدت همین کار رو کردم و از یه حلقه فرمالیته استفاده کردم. ولی دیدم این فقط برای غریبه ها جواب میده با اشناها چه کار باید کرد.
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...
 تشکر شده توسط : مریم امیدوار
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 351
  • 352
  • 353(current)
  • 354
  • 355
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,343 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,938 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,702 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 94,481 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,134 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
13 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست