•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 327
  • 328
  • 329(current)
  • 330
  • 331
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
دقیقأ چیزی روکه فریبا میگه قبول دارم آخه چندبارتجربش کردم،طرف وقتی میشنوه قضیه رومیزاره میره ومیره ومیره ومیره وپشتشم نگاه نمیکنه...تازگیا به این آخریه که گفتم،میگفت: من یه پرستارم،میدونم ام اس چیه!مسئله ی مهمی نیست!شمام که حالت خوبه!من مشکلی نمیبینم!بعداز فقط یک روز قضیه روکه باخونوادش درمیون گذاشت شنیدم مادرش شدیدأ مخالفت کرده گفته من نمیخوام نوه هام مریض باشن!!!!توروخداببینین تفکرو!!بعدم گفت اینوانتخاب کنی نه من نه تو،نفرینت میکنم و.....پسره خیلی حرف گوش کن بود!!!!!.بعله....اینطوریاست وضعیت ما!!!!!
...
 تشکر شده توسط : OMG! , zenith , fariba 68
بخدا اگه خدا بخاد درست میشه
اگه قراره برن بهتر که همون اول برن نه اینکه بعد یه مدت پشت ادمو خالی کنند
ولی همه هم اینطور نیستن خیلیا خیلی منطقی می پذیرند
بیا و همیشه کنارم بمان.کنارم که باشی
یعنی<رسما تعطیلی تمام دردها>
 تشکر شده توسط : zenith , cloner
من عین جمله ی مریم 72 رو از عمه ی خودم شنیدم نباس به حرفه همچین ادمایی اهمیت داد بیخیال همشون بدم میاد از ادمایی که کاری جز دل شکستن ندارن خدا رو شکر که کسی و دارم که 1لحظه هم پشتم رو خالی نکرده واسمون دعا کنین
 تشکر شده توسط : مریم۷۲ , مرتضی , zenith , neda.n , cloner
(2014/01/08, 09:42 PM)OMG! نوشته است:
(2014/01/08, 08:02 PM)M4RY4M نوشته است: من لحظه ی اولی که فهمیدم به طرف مقابلم گفتم مشکلم رو ازش خاستم ترکم کنه ولی اون قبول نکرد الانم بیچاره2ساله با همه چی کنار اومده ولی من خودم نمیتونم کنار بیام با ام اس سختمه امیدوارم خدا کسی رو که بتونه درکتون بکنه رو بهتون بده
اجازه نده این بیماری کنترل زندگیت رو به دست بگیره و برات تصمیم بگیره Angel

میدونم حق با شماس ولی این یکی دسته خودم نیس با همه بد اخلاقی میکنم گریه میکنم دلم میخاد مثه قبل باشم ولی نمیشه
 تشکر شده توسط : OMG! , zenith
حرف همه دوستان منطقی هستش

این ضعف فرهنگی راجع به طیفی از بیماری ها هستش که خدا رو هزار مرتبه شکر بیماری که ما داریم خیلی خیلی مختصر هستش

صبح داشتم لینک زیر رو میخوندم خیلی ناراحت شدم

http://www.tabnak.ir/fa/news/370149/%D8%...8%A7%D9%86

توکلتون به خدا باشه هرچی خیر باشه همون میشه
MS خر است !

smilingsmiling
 تشکر شده توسط : OMG! , zenith , naze , cloner
(2014/01/09, 11:43 AM)M4RY4M نوشته است:
(2014/01/08, 09:42 PM)OMG! نوشته است:
(2014/01/08, 08:02 PM)M4RY4M نوشته است: من لحظه ی اولی که فهمیدم به طرف مقابلم گفتم مشکلم رو ازش خاستم ترکم کنه ولی اون قبول نکرد الانم بیچاره2ساله با همه چی کنار اومده ولی من خودم نمیتونم کنار بیام با ام اس سختمه امیدوارم خدا کسی رو که بتونه درکتون بکنه رو بهتون بده
اجازه نده این بیماری کنترل زندگیت رو به دست بگیره و برات تصمیم بگیره Angel

میدونم حق با شماس ولی این یکی دسته خودم نیس با همه بد اخلاقی میکنم گریه میکنم دلم میخاد مثه قبل باشم ولی نمیشه

زیاد به خودت سخت نگیر منم وقتی فهمیدم ام اس دارم تا یه چند سالی توو شوک بودم و کم و بیش روحیه و رفتارم همینطوری بود که شما میگی. کم کم بهتر شدم و با وضعیت موجود کنار اومدم ولی هنوزم با قبل خیلی فاصله دارم ولی نگران نباش کم کم اوضاع بهتر میشه ایشالاlove51
زدن حرفای خوب و تشویق به امیدواری کار آسونیه و همه مونم بلدیم ولی وقتی پای عمل میاد سخت میشه و خیلیامون نمی تونیمconfusedBlush
 تشکر شده توسط : zenith , مریم۷۲ , M4RY4M
میدونم من تو این 2سال حمله ای نداشتم جز همون حمله ی اولالان 2ساله استرس دارم که هر لحظه اتفاق بدی واسم میوفته این فکرا باعث نارحت شدن طرف مقابلم هم میشه جای اینکه اون گله کنه من گله میکنم و نق میزنم هر حرفی بهم برمیخوره
 تشکر شده توسط : zenith , OMG!
(2014/01/09, 09:46 AM)مریم۷۲ نوشته است: دقیقأ چیزی روکه فریبا میگه قبول دارم آخه چندبارتجربش کردم،طرف وقتی میشنوه قضیه رومیزاره میره ومیره ومیره ومیره وپشتشم نگاه نمیکنه...تازگیا به این آخریه که گفتم،میگفت: من یه پرستارم،میدونم ام اس چیه!مسئله ی مهمی نیست!شمام که حالت خوبه!من مشکلی نمیبینم!بعداز فقط یک روز قضیه روکه باخونوادش درمیون گذاشت شنیدم مادرش شدیدأ مخالفت کرده گفته من نمیخوام نوه هام مریض باشن!!!!توروخداببینین تفکرو!!بعدم گفت اینوانتخاب کنی نه من نه تو،نفرینت میکنم و.....پسره خیلی حرف گوش کن بود!!!!!.بعله....اینطوریاست وضعیت ما!!!!!

آره دیگه وقتی با خونواده شون درمیون میذارن، قضیه تموم میشه! من که به پسره گفتم اگه میخواد بره و پشت سرشم نگاه نکنه درک می کنم ولی به هیچ وجه راضی نیستم به کسی از جمله خونواده اش در مورد بیماری من حرفی بزنه بهش گفتم البته اگه خواست تحقیقی بکنه از کسی که در این زمینه تخصص داره بپرسه و نه اینکه بخواد از روی اینترنت و حرف مردم در مورد این بیماری اطلاعات کسب کنه میتونه حتی بیاد و از پزشک خودم سوال کنه. اونم گوش کرد و به کسی نگفت فقط با مشاورش حرف زده بود که اونم قانعش کرده بود که این مورد مهم نیست! تازه پسره فیلم طلا و مس رو هم دیده بود ولی بازم به خاطر بیماری من جا نزدSmile (16)

پ ن: یه نفرو می شناسم که پسره به خاطر ازدواج با دختری که ام اس داشته قید خونواده شم زده و الانم باهاشون در ارتباط نیست خواهرش پزشک بوده سعی کرده منصرفش کنه ولی اون گوش نکرده و گفته حتی اگه یه روزی خانومم فلج شد خودم کاراشو انجام میدم و برام مهم نیستlove28

(2014/01/09, 02:10 PM)مرتضی نوشته است: حرف همه دوستان منطقی هستش

این ضعف فرهنگی راجع به طیفی از بیماری ها هستش که خدا رو هزار مرتبه شکر بیماری که ما داریم خیلی خیلی مختصر هستش

صبح داشتم لینک زیر رو میخوندم خیلی ناراحت شدم

http://www.tabnak.ir/fa/news/370149/%D8%...8%A7%D9%86

توکلتون به خدا باشه هرچی خیر باشه همون میشه
ممنون بابت لینکicon_question
 تشکر شده توسط : مریم۷۲
پسری که من باش در ارتباطم خودش نمیخاس به خونوادش بگه ولی با پافشاری من با خونوادش در میون گذاشت اونام گفتن که مهم اینه که خودمون کنار بیام باهم و مشکلی با مریضیه من ندارن بعد این قضیه استرس منم کم شد اگه وضع مالیهش خوب شه احتمالا این تابستون ازدواج میکنیم ولی من بازم میترسم اتفاق بدی بیافته کاش میشد اینده رو دیدتا چند وقت پیش اصرار میکردم که تنهام بزاره ولی الان دیگه چون قسمم داده اذیتش نمیکنم
 تشکر شده توسط : OMG! , همسر یک قهرمان
(2014/01/09, 02:43 PM)M4RY4M نوشته است: پسری که من باش در ارتباطم خودش نمیخاس به خونوادش بگه ولی با پافشاری من با خونوادش در میون گذاشت اونام گفتن که مهم اینه که خودمون کنار بیام باهم و مشکلی با مریضیه من ندارن بعد این قضیه استرس منم کم شد اگه وضع مالیهش خوب شه احتمالا این تابستون ازدواج میکنیم ولی من بازم میترسم اتفاق بدی بیافته کاش میشد اینده رو دیدتا چند وقت پیش اصرار میکردم که تنهام بزاره ولی الان دیگه چون قسمم داده اذیتش نمیکنم
ایول! قدرشون رو بدون خونواده ی فهمیده ای به نظر میرسنicon_question
توکل به خدا! اگه می دونستیم آینده چی میشه که زندگی کسل کننده میشد. حتما با پزشکت مشورت کن مطمئنا اون بهتر میتونه استرس و ترست رو کم کنه چون بهتر از ما این بیماری رو می شناسه love51
 تشکر شده توسط : همسر یک قهرمان
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 327
  • 328
  • 329(current)
  • 330
  • 331
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,186 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,740 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,428 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,846 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,114 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
9 مهمان