•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 325
  • 326
  • 327(current)
  • 328
  • 329
  • ...
  • 429
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 43 رأی - میانگین امیتازات : 4.33
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
ازدواج و ام اس
مردی رو میشناسم خانومش ام اس داره مثل شیر هم از خانومش نگه داری میکنه هم از بچه هایش
هم مرد خوب است وهم رن خوب وبالعکس
[size=large]
 تشکر شده توسط : سمیرا67 , nader_wanton , همسر یک قهرمان , ساناز66 , zenith , visko , e.ehsan , kamyab
(2013/12/27, 03:20 PM)ابراهیم نوشته است: چرا نمیشه بچه دارشد؟
به نظرم مصاحبه های دکتر صحرائیان رو تو برنامه فصلی دیگر ببین
درصد ریسکی که بیان میکنه ناچیزه
ریسک مسافرت با وسیله نقلیه تو میسیرهای بین شهری ظاهراً بیشتره

این مورد تقریبا کار همیشگی بنده هستش

هیچ مشکلی هم ندارم

آدم نباید خودش رو محدود کنه که فلان دکتر این رو گفت

تازه وقتی هم که محدودیت میاد سراغش باید باهاش مبارزه هم بکنه

رندگی کلا ریسک هستش پس بیخیال درصدشsmiling
 تشکر شده توسط : ساناز66 , zenith , alireza1111 , Amir
من همسرم قبل از تشخیص بیماری من فوت شدن شاید یکی از دلایل ابتلای من استرس واظطراب بعد فوت و قبل از فوت همسرم بوده الانم هیچ مشکلی ندارم دکترم همیشه تشویق به ازدواج میکنه منو اما با کی تا میگی ام اس داری وحشت میکنن و پا پس میکشن نمیگن که الان خوبه حالش اگه کنارش بمونم بهترم خواهد شد اما افسوس من متهم شدم به تنهایی تا ابد
 تشکر شده توسط : afsaneh , همسر یک قهرمان , hadisss , visko , zenith , kiana
Aكي شما رو متهم كرده؟
(2013/12/27, 03:20 PM)ابراهیم نوشته است: چرا نمیشه بچه دارشد؟
به نظرم مصاحبه های دکتر صحرائیان رو تو برنامه فصلی دیگر ببین
درصد ریسکی که بیان میکنه ناچیزه
ریسک مسافرت با وسیله نقلیه تو میسیرهای بین شهری ظاهراً بیشتره

به نظر من مشکلی نیست ولی بقیه تا بحث ازدواج پیش میاد فوری نامحتمل ترین حالت که همانا ازدواج 2 تا ام اسی هست رو پیش میکشن بعد بحث بچه دار شدن این 2 تا رو پیش می کشند و در نهایت به این نتیجه میرسن که نه حسن! خطرناکه حسن. یوقت سراغش نریاsmiling
به نظرم کسی که واقعا کسی رو دوست داره با شنیدن اسم ام اس دست از عشقش نمی کشه! ولی اشتباه ما اینه که به کسی فرصت نمیدیم وارد دنیامون بشه و یا همینکه خواست وارد شه دم ورودی همچین خودمون با اسم این بیماری می ترسونیمش که پا به فرار بذارهbaybay
 تشکر شده توسط : visko , soshyanc
(2013/12/27, 12:37 PM)kamyab نوشته است:
(2013/12/27, 12:33 PM)مریییم نوشته است: ازدواج دو تا ام اسی واقعا دل و جرئت میخواد
اینکه هر دو طرف با اطمینان اینکارو بکنن

اره دل و جرات می خواد ولی بستگی به شدت و نوع بیماری شون هم داره
Undecided
چی بگم والا
بی خیال بهش فکر نکنیم بهتره

به نظرمنم ازدواج دو ام اسی مشکل نداره یه ویژگی خوبی که داره اینه که دوتا ام اسی حرف همو بهتر درک میکنن به قول معروف کبوتر با کبوتر باز با باز اگه یه ام اسی تاحالم ازدواج کنه البته اگه سوژه پ یداشه خب خوبه چون دیگه مزدوج شده اما ازدواج دوتا ام اسی بامحدودیت کمتر خیلی خوبه چون این دونفروشرایط همو بهتردرک می کننbaybay
وقتشه جونم قدم بزاری توخونم
قهوموباعشق بریزی توی فنجونم******
 تشکر شده توسط : OMG! , visko , zenith , برگ 7 , Amir
(2013/12/30, 05:27 PM)راز(Reihane) نوشته است:
(2013/12/27, 12:37 PM)kamyab نوشته است:
(2013/12/27, 12:33 PM)مریییم نوشته است: ازدواج دو تا ام اسی واقعا دل و جرئت میخواد
اینکه هر دو طرف با اطمینان اینکارو بکنن

اره دل و جرات می خواد ولی بستگی به شدت و نوع بیماری شون هم داره
Undecided
چی بگم والا
بی خیال بهش فکر نکنیم بهتره

به نظرمنم ازدواج دو ام اسی مشکل نداره یه ویژگی خوبی که داره اینه که دوتا ام اسی حرف همو بهتر درک میکنن به قول معروف کبوتر با کبوتر باز با باز اگه یه ام اسی تاحالم ازدواج کنه البته اگه سوژه پیداشه خب خوبه چون دیگه طرف مزدوج.شده

تایید میشه!
همچین میگیم 2 تا ام اسی انگار 2 تا آدم فضایی اند.smiling
 تشکر شده توسط : visko , e.ehsan , zenith , kamyab
[/align]سلام دوستان عزیز
تجربۀ من در مورد ازدواج شاید براتون جالب باشه از این جهت که خیلی تراژیک هست
من آبان ماه 91 متوجه بیماریم شدم، با بدترین علائم؛ همزمان چشم راستم کم بینا شد، وزوز شدید گوش، دست و پای راستم و رفته رفته کلِ سمت راست بدنم کرخت شد و ...
اما حدود چهار سال قبل از همۀ این اتفاقات، با آقایی که خواستگارم بودن آشنا شدم . ایشون به هیچ وجه جواب رد رو قبول نمیکردن و معتقد بودن باید بیشتر با هم صحبت کنیم تا به تفاهم برسیم .... تا 4 سال..... خوب منم کم کم داشتم قبول می کردم!!!
(در نظر داشته باشید که ایشون دکترای پرستاری داشتن)
تا پارسال که علائم بیماری من به طرز وحشتناکی بروز کرد،
فکر میکنید این آقای محترم چیکار کردن؟؟؟؟
آنچنان نیست شد که انگار هیچوقت نبوده!!!
اولش خیلی اذیت شدم... ناراحتیای دیگه ای هم به ام اسم اضافه شد مثل دردهای بسیار شدید و عصبی معده و .... البته بیشتر ناراحتی و وحشتم از این بود که فکر میکردم شاید خطر خیلی زیادی تو این بیماری هست که این آقای پرستار، کاملاً میدونن. .....
ولی در نهایت، خوب و منطقی که فکر کردم دیدم چقدر بیماریم بجا و به موقع بوده...
سجدۀ شکر بجا آوردم،
اگر من بعد از ازدواج با این آقا به ام اس مبتلا میشدم واقعاً چی به سرم میومد؟!!
 تشکر شده توسط : OMG! , آرزو , Exhautless , m_s , zenith , nader_wanton , ساناز66 , ahya , kamyab , kiana , visko , برگ 7 , fariba 68
(2013/12/30, 08:23 PM)soshyanc نوشته است: [/align]سلام دوستان عزیز
تجربۀ من در مورد ازدواج شاید براتون جالب باشه از این جهت که خیلی تراژیک هست
من آبان ماه 91 متوجه بیماریم شدم، با بدترین علائم؛ همزمان چشم راستم کم بینا شد، وزوز شدید گوش، دست و پای راستم و رفته رفته کلِ سمت راست بدنم کرخت شد و ...
اما حدود چهار سال قبل از همۀ این اتفاقات، با آقایی که خواستگارم بودن آشنا شدم . ایشون به هیچ وجه جواب رد رو قبول نمیکردن و معتقد بودن باید بیشتر با هم صحبت کنیم تا به تفاهم برسیم .... تا 4 سال..... خوب منم کم کم داشتم قبول می کردم!!!
(در نظر داشته باشید که ایشون دکترای پرستاری داشتن)
تا پارسال که علائم بیماری من به طرز وحشتناکی بروز کرد،
فکر میکنید این آقای محترم چیکار کردن؟؟؟؟
آنچنان نیست شد که انگار هیچوقت نبوده!!!
اولش خیلی اذیت شدم... ناراحتیای دیگه ای هم به ام اسم اضافه شد مثل دردهای بسیار شدید و عصبی معده و .... البته بیشتر ناراحتی و وحشتم از این بود که فکر میکردم شاید خطر خیلی زیادی تو این بیماری هست که این آقای پرستار، کاملاً میدونن. .....
ولی در نهایت، خوب و منطقی که فکر کردم دیدم چقدر بیماریم بجا و به موقع بوده...
سجدۀ شکر بجا آوردم،
اگر من بعد از ازدواج با این آقا به ام اس مبتلا میشدم واقعاً چی به سرم میومد؟!!

واقعا واقعا و 3باره واقعا یکی از مزیت هاش اینه که ذات درونی شخص مقابل و دلیل اصلیش بروز داده میشه

اولش شاید ناراحتی باشه که منکرش نباید شد ولی با گذشت زمان و دید منطقی به موضوع میشه فهمید خواست خدا بوده و به نفعتون

چه شما باشی چه من یا هرکس دیگه ای

الان دیگه غالبا رابطه ها بانکی شده و بیشتر به خاطر منافع تن به رابطه یا ازدواج میدن

واقعیت تلخ جامعه ماستDodgy
 تشکر شده توسط : kiana , visko , OMG! , برگ 7
ام اس هیچیه هیچی هم که نداشته باشه برامون حداقل این مزیت رو داره که توی بحث ازدواج کسی واقعاً پا پیش میزاره که دوسمون داشته باشه و با ماهیت اصلیه ام اس آشنا باشه و بتونه در تمام لحظات قدم به قدم همراهیمون کنه ...
شاید این بیماری برامون لحظات تلخی رو به همراه داشته ولی توی این یه مورد ما رو اکثراً با ذات واقعی اطرافیانمون آشنا میکنه
یقین داشته باش روزی پروانه خواهیم شد ...
بگذار روزگار تا میتواند پیله کند ...
 تشکر شده توسط : naze , kamyab , kiana , visko , برگ 7
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 325
  • 326
  • 327(current)
  • 328
  • 329
  • ...
  • 429
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  داستان ازدواج یک ام اسی آذرستون 36 25,183 2020/07/18, 08:37 PM
آخرین ارسال: یاسمین123
  بیماری خود را قبل از ازدواج با همسر آینده مطرح کنید آیدا 35 10,738 2019/12/01, 08:57 PM
آخرین ارسال: آرزو
  نحوه برخورد خانواده همسر پس از ازدواج عمومهربان 76 43,423 2017/07/26, 09:57 PM
آخرین ارسال: famoon
Heart موافق و مخالف ازدواج shams_taban2000@yahoo.com 160 93,807 2017/07/12, 11:58 AM
آخرین ارسال: famoon
  آمادگی و شرایط مناسب برای ازدواج m_o 0 4,114 2013/02/01, 11:49 AM
آخرین ارسال: m_o



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
6 مهمان