ارسالها: 300
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 402
تشکر های دریافت شده :423 بار در 182 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر کوروش قره گزلی
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : اراک
یاس چر ا� حالا اینقد عصبانی

هنوز که ازدواج نکردی بذار دعواها را واسه
بعد

ازدواجم میکنیم خیلی زود>>>
اگه فکرشا نکنی یه روزی یه جایی یه چیزی
منتظرش باش میاد/>>> 8)
T a n T a n
هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهد
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
(اول از همه بگم که همه این چیرایی که میخوام بنویسم نظر شخصیه منه و ببخشین یه کم دارم رک حرف میزنم)
در مورد اینکه میگین این روزا وفاداری کم پیدا میشه
من کاملا مخالفم
وفاداری برمیگرده به عشق
عشق هم ربطی به زمان مکان نداره ...
شاید الان نسبت به ۳۰ سال قبل بیشتر پیدا میشه ... چون الان شما اجازه دارین برین دانشگاه ... اجازه دارین یکی دیگه رو که خونواده نمیدونن دوست داشته باشین
من خسته شدم از حرفایی که دوستام میگن تو این زمونه دیگه آدم سالم پیدا نمیشه ... بدبختانه وقتی بین عده ی بیشتری از جوونای ما بحث ازدواج میشه به اولین چیزی که فکر میکنن همون سالم بودنه طرفه ... حالا سالم بودن از چه لحاظ خودتونم میدونین کدوم لحاظ و میگم ... این یعنی نشون میده که خیلی از غافله عقبیم ... البته میدونم خیلیا هم شدیدا با حرفای من مخالفا ...
حالا منظور من اینه که تو این زمونه که هی ازش بد میگین شما اجازه دارین که عاشق بشین ...
۳۰ سال قبل به ندرت این چیزا دیده میشد ... پسره تا ۲۰ سالگی درس میخوند دخترم تو خونه بود ... بعد از بیست سالگی پیره میرفت خدمت و تا برمیگشت میرفتن خواستگاری و ... بالاخه اولین باری که پسر و دختر همدیگر و میدیدن ... برای اولین بار با جنس مخالف حرف میزدن و ۱۰۰ درصد عاشق میشدن و ازدواج بعد از ۳ سال که بچه هم به دنیا اومده تازه میدیدن که اصلا تفاهم ندارن .... و مجبورن تا آخر عمر همدیگر و تحمل کنن ...
الان اینجوری نیست .. الان یکی با ۵ الی 10 نفر دوست میشه آخرش به یکی میرسه که میبینه باهاش خوشحاله و عاشقش میشه ... و ...
همه ی اینا رو گفتم تا فقط بگم که وفاداری الان اگه باشه از صمیمه قلبه ... و مطمئنا هم هست
برای اطمینان خودم و مثال میزنم
من الان جدیدا با یه دختری آشنا شدم که تقریبا ۵ ساله میشناسمش ... تو این پنج سال اون تو کاره خودش بود و منم تو کار خودم ... ماهی یه بارم همدیگر و نمیدیدم ۲ سال هم از من بزرگتره ... خلاصه بعد از ۵ سال قرار شد با هم دوست صمیمی بشیم که همون روز اولی که بیرون داشتیم قهوه میخوردیم اولین حرفی که من بهش زدم جریان ام اس رو گفتم ... گفت خوب این و چرا همین اول میگی ؟؟؟ گفتم خوب خواستم بدونی ... تعجب کرده بود که چرا من این و گفتم ... گفتم میدونی ام اس چیه ؟؟ گفت آره فامیلمون� هم ام اس داره ... ولی خوب چرا این و اول گفتی؟؟؟ این و پیش کسی بگی بیشتر مجذوبت میشه ... ثانیا اصلا مسئله مهمی نیست ... کلا هم بی خیال شو ... الان بعد از کلی مدت که گذشته یه بارم نپرسیده که از ام اس چه خبر
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 69
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2009
تشکر های اهدا شده: 7
تشکر های دریافت شده :62 بار در 37 پست
سال تشخيص بيماري : 7/1387
دكتر معالج : دكتر طبسي
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
اقا سينا شما بهتره يه سري به دادگاه خانواده بزني تا فرقه گذشته وحال رو واضح ببيني.شما فكر ميكني دوست شدن با دختر يا پسرهاي زياد خوبه .بهتره آماره دخترهايي رو كه از دوستي با يه سري آدمه فرصت طلب .يا فراري شدن يا ديگه قادر به ادامهء زندگي نيستند(بخاطره آبرويي كه ريخته شده) و خيلي از پسرهايي كه مشكلاته... براشون شون بوجود اومده .به نظره من دوستي يه قانون داره ازدواج هم يه قانون.كه بهتره در هر دو طوري برخود بشه كه به كسي ظلم نشه�
ارسالها: 1,146
موضوعها: 32
تاریخ عضویت: Aug 2009
تشکر های اهدا شده: 167
تشکر های دریافت شده :2748 بار در 1040 پست
سال تشخيص بيماري : ماه رمضان 1386
دكتر معالج : .....
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : یه جایی
سلام سينا جون
اولا من اهل اين جور برنامه ها نيستم دوستي و از اين حرفها كه با هم باشيم بعد از چند سال هم بخوام اين واقعيت رو بگم
بعدشم
اره دخترا فرق ميكنند با پسرها
ولي اگه من به يه اقا پسري بگم ام اس دارم هر چند خفيف كه به زندگيم لطمه اي هم وارد نميكنه
مطمئن باش ول ميكنه ميره اگه خودشم بخواد بمونه خانوادش نميذارند
ولي دخترا خيلي فرق ميكنند چرا مثل دوست شما راحت از اينده ميگه بي خيال ام اس
ولي اينده نگر و واقع بين باش
يه لحظه فكر كن متوجه ميشي من چي ميگم
راز زندگی آرام اینست امروز را در کنار خدا گام بردار و فردا را به او بسپار
ارسالها: 810
موضوعها: 79
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 6532
تشکر های دریافت شده :20468 بار در 4808 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دكتر ساره شاه محمدي
داروي مورد استفاده : دیفوزل - داروسازی دکتر عبیدی
محل سکونت : تهران
ارسالها: 282
موضوعها: 11
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 1726
تشکر های دریافت شده :1541 بار در 519 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : دکتر لطفی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
منم حرفتو قبول دارم ياس عزيز
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
میدونین چیه؟؟؟؟
الان همتون مجبورین با من مخالفت کنین ... (میدونم بعد از این از من بدتون میاد) ....
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 69
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2009
تشکر های اهدا شده: 7
تشکر های دریافت شده :62 بار در 37 پست
سال تشخيص بيماري : 7/1387
دكتر معالج : دكتر طبسي
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
ارسالها: 810
موضوعها: 79
تاریخ عضویت: Jul 2009
تشکر های اهدا شده: 6532
تشکر های دریافت شده :20468 بار در 4808 پست
سال تشخيص بيماري : 1378
دكتر معالج : دكتر ساره شاه محمدي
داروي مورد استفاده : دیفوزل - داروسازی دکتر عبیدی
محل سکونت : تهران
آخه سینا برای من پیش اومده که میگم کسی که اصلا ازش خوشم نیومده یعنی خیلی جواد !! :

بوده�

و مطمنم که از خداشم بوده که بخواد با من دوست باشه یه جورایی از شنیدن این حرف فرار کردد
.gif)
تازه برای دوستی اینطوری شد دیگه چه برسه به ازدواج . من نمی دونم اما� امیدی به اینکه ازدواج کنم ندارم. مگر اینکه کلا ام اسو انکار کنم
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
مهسا جون دلیلش این بوده که اصلا نمیدونسته ام اس چیه
کسی که من میگم کاملا میدونه ام اس چیه ؟؟؟ یعنی اطلاعاتش از منم بهتره ...
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2