ارسالها: 5
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Nov 2013
تشکر های اهدا شده: 1
تشکر های دریافت شده :21 بار در 4 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر وحید شایگان نژاد
داروي مورد استفاده : آکرووس - Roche
محل سکونت : اصفهان
2018/04/25, 02:46 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2018/04/25, 03:07 PM، توسط مارییا.)
با سلام دوستان.من 4ساله ازدواج کردم و یک ساله عروسی.شوهرم و خانوادش را هم در جریانه مریضیم گذاشتم.وحتی با دکترم هم صحبت کردن
با سلام دوستان من چهار ساله ازدواج کردم ویک ساله عروسی.قبل از ازدواج شوهرم و خانوادشا در جریان بیماریم گذاشتم حتی با دکترمم صحبت کردند و بهشون گفتن بیماری خفیفه.خلاصه مادرم بهش گفت هزینه دارو دخترم را تقبل میکنم و بیشتر از پسرهام ارث به دخترم میدم.و یه خانه هم مادرم برام خرید.به شوهرم گفت پشتوانه هم بهش میدم که یه زمین بهم داد.الان منا یک ناهه اورده خانه پدرم و میگه باید شش دنگ خانه پدرت به نامت سه من برا پشتوانه خودت میگم بیست سال دیگه متوجه میشی.پلاک های نخاع هم فعال شده.میگه مادرت بهم قول مشتوانه میلیاردی داده..بهم میگه دور زدن یه پسر و بازی کردن با دختر بی گناهش منطقه.البته یکم برادر هام سره ارث بخثشونه.پیش مشاور خودم رفتم بهم گفت مالا میخواد تا باهات ادامه بده اگه بیماریت نکشه این تو را میکشه.خودش هم میگه من بیشتر از این نمیتونم اذیتت کنم اگه مادرت ان خانه را به نامت نکنه.نمیدانم اگه چیزی به نامم کرد اینده من با شوهرم چطوریه؟البته به دایی هام گفته من همسرم را دوست دارم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
و مادرم هم یک ساله سرطان سینه داره.میگه اگه اتفاقی برا مادرت افتاد کی میاد پشتوانه میلیاردی رت برات درست کنه.من با قول هایی که مادرت بهم داد رندگی شروع کردم
بهم گفته اگه این کارا نکنی دیگه بیشتر از این ادامه نمیدهم چون هم به خودم هم به تو دارم ظلم میکنم.یکم دیگه که کشش بدید سردی در وجود دوتاییمون جرقه میزنه.ولیبه خودم میگه دوستت دارم که این کارا را میکنم به خاطه اینده خودت این کارا میکنم
ارسالها: 271
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2014
تشکر های اهدا شده: 1809
تشکر های دریافت شده :4194 بار در 1125 پست
سال تشخيص بيماري : 1392
دكتر معالج : دکتر حسين اشرفيان
داروي مورد استفاده : زیفرون - زیست دارو دانش
محل سکونت : کرج
(2018/04/25, 02:46 PM)مارییا نوشته است: با سلام دوستان.من 4ساله ازدواج کردم و یک ساله عروسی.شوهرم و خانوادش را هم در جریانه مریضیم گذاشتم.وحتی با دکترم هم صحبت کردن
با سلام دوستان من چهار ساله ازدواج کردم ویک ساله عروسی.قبل از ازدواج شوهرم و خانوادشا در جریان بیماریم گذاشتم حتی با دکترمم صحبت کردند و بهشون گفتن بیماری خفیفه.خلاصه مادرم بهش گفت هزینه دارو دخترم را تقبل میکنم و بیشتر از پسرهام ارث به دخترم میدم.و یه خانه هم مادرم برام خرید.به شوهرم گفت پشتوانه هم بهش میدم که یه زمین بهم داد.الان منا یک ناهه اورده خانه پدرم و میگه باید شش دنگ خانه پدرت به نامت سه من برا پشتوانه خودت میگم بیست سال دیگه متوجه میشی.پلاک های نخاع هم فعال شده.میگه مادرت بهم قول مشتوانه میلیاردی داده..بهم میگه دور زدن یه پسر و بازی کردن با دختر بی گناهش منطقه.البته یکم برادر هام سره ارث بخثشونه.پیش مشاور خودم رفتم بهم گفت مالا میخواد تا باهات ادامه بده اگه بیماریت نکشه این تو را میکشه.خودش هم میگه من بیشتر از این نمیتونم اذیتت کنم اگه مادرت ان خانه را به نامت نکنه.نمیدانم اگه چیزی به نامم کرد اینده من با شوهرم چطوریه؟البته به دایی هام گفته من همسرم را دوست دارم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
و مادرم هم یک ساله سرطان سینه داره.میگه اگه اتفاقی برا مادرت افتاد کی میاد پشتوانه میلیاردی رت برات درست کنه.من با قول هایی که مادرت بهم داد رندگی شروع کردم
بهم گفته اگه این کارا نکنی دیگه بیشتر از این ادامه نمیدهم چون هم به خودم هم به تو دارم ظلم میکنم.یکم دیگه که کشش بدید سردی در وجود دوتاییمون جرقه میزنه.ولیبه خودم میگه دوستت دارم که این کارا را میکنم به خاطه اینده خودت این کارا میکنم سلام.
خیلی معذرت میخوام ها ببخشید اگه حرف من ناراحتتون میکنه ولی با حرفهایی که شما میزنین من فک میکنم این بنده خدا کاسب باشه تا عاشق.
سرگذشت من
سر گذشتی بود
که اشتباها بر من گذشت.
تشکر شده توسط : | glassheart , mj.ny-luise , zahra :) , hadisss , عسل راد , مُنا_منتظر المهدی , nahid , Maryam95 , minas , پریا حقیقت پور , Fariba 3345 |
|
ارسالها: 304
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2013
تشکر های اهدا شده: 2542
تشکر های دریافت شده :2930 بار در 667 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : مارلا - Novartis
محل سکونت : تهران
چرا بعضی از ام اسی ها فکر می کنن چون این بیماری رو دارند باید به هر ازدواجی با هر شرایطی رضایت بدن ؟؟؟!!!!!نمی دونم ....
ارسالها: 15
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2017
تشکر های اهدا شده: 137
تشکر های دریافت شده :179 بار در 53 پست
سال تشخيص بيماري : 18/10/1395
دكتر معالج : دکتر ناصرمقدسی
داروي مورد استفاده : رسیژن
محل سکونت :
(2018/04/29, 07:33 PM)سها نوشته است: چرا بعضی از ام اسی ها فکر می کنن چون این بیماری رو دارند باید به هر ازدواجی با هر شرایطی رضایت بدن ؟؟؟!!!!!نمی دونم .... عزیزم ولی من از اون ام اس ها هستم که از یک سال ونیم قبل که متوجه شدم،دور ازدواج رو خط کشیدم و فقط به خودم فک میکنم
حالا شاید قبلش به هر خواستگاری که ۷۰درصد معیارهامو داشت فک میکردم.ولی به لطف ام اس دیگه زحمت فک کردن به هیچ کیسی رو به خودم نمیدم
ارسالها: 3,460
موضوعها: 262
تاریخ عضویت: May 2009
تشکر های اهدا شده: 20628
تشکر های دریافت شده :23484 بار در 6265 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده : تبازیو
محل سکونت : تهران
2018/05/01, 06:27 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2018/05/01, 06:30 PM، توسط nahid.)
(2018/04/25, 02:46 PM)مارییا نوشته است: با سلام دوستان.من 4ساله ازدواج کردم و یک ساله عروسی.شوهرم و خانوادش را هم در جریانه مریضیم گذاشتم.وحتی با دکترم هم صحبت کردن
با سلام دوستان من چهار ساله ازدواج کردم ویک ساله عروسی.قبل از ازدواج شوهرم و خانوادشا در جریان بیماریم گذاشتم حتی با دکترمم صحبت کردند و بهشون گفتن بیماری خفیفه.خلاصه مادرم بهش گفت هزینه دارو دخترم را تقبل میکنم و بیشتر از پسرهام ارث به دخترم میدم.و یه خانه هم مادرم برام خرید.به شوهرم گفت پشتوانه هم بهش میدم که یه زمین بهم داد.الان منا یک ناهه اورده خانه پدرم و میگه باید شش دنگ خانه پدرت به نامت سه من برا پشتوانه خودت میگم بیست سال دیگه متوجه میشی.پلاک های نخاع هم فعال شده.میگه مادرت بهم قول مشتوانه میلیاردی داده..بهم میگه دور زدن یه پسر و بازی کردن با دختر بی گناهش منطقه.البته یکم برادر هام سره ارث بخثشونه.پیش مشاور خودم رفتم بهم گفت مالا میخواد تا باهات ادامه بده اگه بیماریت نکشه این تو را میکشه.خودش هم میگه من بیشتر از این نمیتونم اذیتت کنم اگه مادرت ان خانه را به نامت نکنه.نمیدانم اگه چیزی به نامم کرد اینده من با شوهرم چطوریه؟البته به دایی هام گفته من همسرم را دوست دارم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
و مادرم هم یک ساله سرطان سینه داره.میگه اگه اتفاقی برا مادرت افتاد کی میاد پشتوانه میلیاردی رت برات درست کنه.من با قول هایی که مادرت بهم داد رندگی شروع کردم
بهم گفته اگه این کارا نکنی دیگه بیشتر از این ادامه نمیدهم چون هم به خودم هم به تو دارم ظلم میکنم.یکم دیگه که کشش بدید سردی در وجود دوتاییمون جرقه میزنه.ولیبه خودم میگه دوستت دارم که این کارا را میکنم به خاطه اینده خودت این کارا میکنم
دوست عزیز ، من چیزی که دو سال پیش نوشتید رو کمی یادم بودو رفتم دوباره خوندم. همسرتون اون موقع گفتن خانوادت باید خونه بهت بدن و به نام دخترتون بزنن. الان که بعد از دو سال مادرشما هم یه خونه براتون خریدن و هم زمین ، بازم میگن شش دانگ خانه پدریتون رو هم به نام شما بزنن ؟ واقعا درست فهمیدم ؟
شما یه دختر هم دارید ؟
ما همون دو سال پیش هم خیلی تعجب کردیم از چنین تقاضایی و الان هم متعجب تریم.ولی شما میگید به خاطر آینده میگن . چرا این قدر از آینده میترسن ؟ بیماری ام اس چه خرج زیادی میتونه داشته باشه که ایشون میترسن ؟ مگه بیمه نیستید ؟
الان مادر شما هم به پول برای مداوای خودشون نیاز دارن ، نباید تحت فشار گذاشته بشن ! الان هزینه درمان شما بیشتره یا مادر محترمتون ؟
ایشون به دنبال نفع شخصی خودشونن از بیماری شما!
عذرخواهی میکنم از چیزایی که نوشتم ولی واقعا عصبی کننده س .
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
ارسالها: 263
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2017
تشکر های اهدا شده: 2506
تشکر های دریافت شده :2587 بار در 711 پست
سال تشخيص بيماري : 1394
دكتر معالج : دکتر حمزه لو,دکتر الهام جعفری
داروي مورد استفاده : سینووکس - سیناژن
محل سکونت : تهران
ان کس که دوست داری نیمه دیگر تو نیست !
او تویی ، اما در جای دیگر
ارسالها: 1
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2018
تشکر های اهدا شده: 4
تشکر های دریافت شده :11 بار در 2 پست
سال تشخيص بيماري : 1392
دكتر معالج : احمد چيت ساز
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : همه جاي ايران سراي من است-رفسنجان
ارسالها: 154
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Sep 2013
تشکر های اهدا شده: 6928
تشکر های دریافت شده :5042 بار در 1703 پست
سال تشخيص بيماري : .
دكتر معالج : .
داروي مورد استفاده : ام اس ندارم
محل سکونت : my room
مشکل فقط ام اس نیست..
اصلا هرکس یه مشکل جسمی کوچیک داشته باشه همینه
بعضیا اصلا بزرگترین مریضیشون سرماخوردگی بوده یا فوقش عفونت اداری
واسه همینم هست که تا میشوند یک نفر بیماره ازش دور میشن فکر میکنند چه خبره!!
از اینجور آدمها متنفرم
حالا من خودم ام اس ندارم ولی مدتها بود درگیر تشخیص یه بیماری دیگربودم توی این مدت به دونفر گفتم قضیه رو ...یکیش که نمیتونست هزینه هاشو بده و کلا رفت ولی توهین نکرد...اون یکی هم گفت نمیتونم با یه مریض زندگی کنم...حالا خودشون چه ضمانتی از طرف خدادارن که تا آخر عمر بیماری صعب العلاح نمیگیرن؟؟
حالا به غیر اونا یه مشکل دیگه هم دارم که درمان نشده مونده و تاالان هم کسی خوشش نیومده بااین مشکلم کنا ربیاد مخصوصا مادرها و خواهرها که برای جلسه اول خواستگاری میان به درک من که نه گشنه موندم ونه محتاج اینام ...مجرد باشم و اعصابم آروم باشه بهتره تا متاهل باشم و منت بذارن که تو مریض بودی گرفتیمت
می خندم .چون مشکلات تموم نمیشن.بلکه از شکلی به شکل دیگر خودشون رو نشون میدن.خداهست!
ارسالها: 8
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2017
تشکر های اهدا شده: 5
تشکر های دریافت شده :22 بار در 9 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : دکتر عبدالرضا ناصر مقدسی
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ور - اکتوورکو
محل سکونت : تهران
2018/07/04, 01:59 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2018/07/04, 02:05 PM، توسط sanam60.)
(2018/04/25, 02:46 PM)مارییا نوشته است: با سلام دوستان.من 4ساله ازدواج کردم و یک ساله عروسی.شوهرم و خانوادش را هم در جریانه مریضیم گذاشتم.وحتی با دکترم هم صحبت کردن
با سلام دوستان من چهار ساله ازدواج کردم ویک ساله عروسی.قبل از ازدواج شوهرم و خانوادشا در جریان بیماریم گذاشتم حتی با دکترمم صحبت کردند و بهشون گفتن بیماری خفیفه.خلاصه مادرم بهش گفت هزینه دارو دخترم را تقبل میکنم و بیشتر از پسرهام ارث به دخترم میدم.و یه خانه هم مادرم برام خرید.به شوهرم گفت پشتوانه هم بهش میدم که یه زمین بهم داد.الان منا یک ناهه اورده خانه پدرم و میگه باید شش دنگ خانه پدرت به نامت سه من برا پشتوانه خودت میگم بیست سال دیگه متوجه میشی.پلاک های نخاع هم فعال شده.میگه مادرت بهم قول مشتوانه میلیاردی داده..بهم میگه دور زدن یه پسر و بازی کردن با دختر بی گناهش منطقه.البته یکم برادر هام سره ارث بخثشونه.پیش مشاور خودم رفتم بهم گفت مالا میخواد تا باهات ادامه بده اگه بیماریت نکشه این تو را میکشه.خودش هم میگه من بیشتر از این نمیتونم اذیتت کنم اگه مادرت ان خانه را به نامت نکنه.نمیدانم اگه چیزی به نامم کرد اینده من با شوهرم چطوریه؟البته به دایی هام گفته من همسرم را دوست دارم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
و مادرم هم یک ساله سرطان سینه داره.میگه اگه اتفاقی برا مادرت افتاد کی میاد پشتوانه میلیاردی رت برات درست کنه.من با قول هایی که مادرت بهم داد رندگی شروع کردم
بهم گفته اگه این کارا نکنی دیگه بیشتر از این ادامه نمیدهم چون هم به خودم هم به تو دارم ظلم میکنم.یکم دیگه که کشش بدید سردی در وجود دوتاییمون جرقه میزنه.ولیبه خودم میگه دوستت دارم که این کارا را میکنم به خاطه اینده خودت این کارا میکنم
من بودم محال بود ادامه بدم فقط میخواد پولاتو بالا بکشه بره با یه دختر دیگه کیف و حال کاملا مشخصه ...... الانم میگه دوستت دارم که تورو نرم کنه .......
(2018/01/08, 09:59 PM)Miss_M نوشته است: من اگه یه آدم سالم بودم، ام اس نداشتم، هیچ وقت با یه ادم مریض ازدواج نمیکردم. با این وجود چه انتظاری باید از دیگری داشته باشم که بیاد با منی که ام اس دارم ازدواج کنه!این حق هر آدمیه که بخواد شریک زندگیش سالم باشه
دقیقا
ارسالها: 197
موضوعها: 22
تاریخ عضویت: Oct 2010
تشکر های اهدا شده: 226
تشکر های دریافت شده :887 بار در 283 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر شاه بیگی
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ماب
محل سکونت : تهران
سلام ولی به نظر من اینا همه به قسمت بستگی داره و انواع بیماری ها به خصوص بیماری ما مانع هیچ کاری نمیشه من 15 ساله ام اس دارم 5ساله ازدواج کردم و خیلی از دوستان ام اسی رو میشناسم که بعد از بیماری ازدواج کردن ولی یکی از دوستان صمیمی من که هیچ مشکلی نداره هنوز مجرده پس الکی گردن ام اس نندازین
من از معبود یکتایم فقط یک چیز میخواهم
نگیرد هرگز از قلبم امید استجابت را...
|