آبراهام مزلو سلسله مراتب نیازهایی که انگیزه رفتارهای انسان هستند را ارائه کرده است. این سلسله مراتب غالباً به شکل هرم نمایش داده میشود که در پائینترین سطوح آن، نیازهای اساسی و ابتدایی و در سطوح بالای آن، نیازهای پیچیدهتر قرار دارند .
بلکه نوعی ویروس معده بوده که از یکی از همسفرانش به او سرایت کرده بوده استخودشکوفایی در قلّه این هرم قرار دارد. بنابر نظریه مزلو، هنگامی که سایر نیازها در سطوح پائینتر هرم برآورده شد، فرد میتواند توجهش را بر این نیاز که در رأس هرم قرار گرفته متمرکز سازد. خودشکوفایی چنین تعریف میشود:
«تمایل به ارضاء نفس، یا به عبارت دیگر تمایل به شکوفا شدن در زمینهای که استعداد بالقوهاش وجود دارد.»
ویژگیهای افراد خودشکوفا به قرار زیر است:
خویشتن پذیری
افراد خودشکوفا، خودشان و دیگران را همانگونه که هستند قبول دارند. آنها قادرند از زندگی لذت ببرند بدون آن که مرتکب خلافی شوند. آنها به دیگران بدون توجه به سابقه، وضعیت فعلی یا سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی، به طور یکسان نگاه میکنند.
واقعبینی
ایکی دیگر از ویژگیهای عمده افراد خودشکوفا، حس واقعبینی است. افراد خودشکوفا به جای ترسیدن و هراسان شدن از چیزهای ناشناخته یا متفاوت، قادرند نگاهی منطقی و عقلانی به آنها داشته باشند.
مسأله محوری
افراد خودشکوفا غالباً تحت تأثیر یک حس قوی از اصول اخلاقی و مسئولیت شخصی قرار دارند. آنها از حل مسائل و مشکلات دنیای واقعی لذت میبرند و غالباً درگیر کمک به دیگران برای بهبود زندگیشان هستند.
تجربیات اوج
یکی دیگر از ویژگیهای خودشکوفایی، داشتن متناوب تجربیات اوج است. امّا تجربیات اوج دقیقاً چه هستند؟ به گفته مزلو: «احساس افقهای نامحدود گشوده شده در برابر چشم، احساس قویتر بودن و به طور همزمان ناتوانتر بودن از قبل، احساس سرخوشی و شگفتی و بهتزدگی، احساس قرار نداشتن در زمان و مکان با اطمینان از این که یک چیز خیلی مهم و ارزشمند اتفاق افتاده است، به نحوی که فرد در زندگی روزمرهاش به خاطر این تجربیات تا حدّی تغییر هویت داده و نیرومندتر گردد.»
خودمختاری
افراد خودشکوفا از ایدههای دیگران درباره شادی و خشنودی پیروی نمیکنند. این دیدگاه به فرد اجازه میدهد که در لحظه زندگی کند و از زیبایی هر تجربهای لذت ببرد.
انزوا و خلوت
افراد خودشکوفا برای امور شخصی ارزش قائلند و از تنهایی لذت میبرند. با وجودی که همراهی با دیگران نیز برای آنان خوشایند است، امّا زمانی را برای کشفیات درونی و پرورش توانائیهای بالقوه فردی کنار گذاشتن، جنبه اساسی دارد.
شوخ طبعی فلسفی
افراد خودشکوفا عموماً دارای حس شوخ طبعی متفکرانهای هستند. آنها میتوانند در موقعیتهای مختلف از شوخطبعی لذت ببرند و به خودشان بخندند. امّا هرگز به بهای جریحهدار کردن احساسات دیگران شوخی نمیکنند.
خود انگیختگی
یکی دیگر از ویژگیهای افراد خودشکوفا، تمایل به غیرمتعارف بودن و خودانگیختگی است. با وجودی که این افراد قادر به پیروی از انتظارات اجتماعی پذیرفته شده هستند امّا در افکار و رفتارشان خود را محدود به این ضوابط و معیارها حس نمیکنند.
پویایی
با وجودی که افراد خودشکوفا دارای هدفهای مشخصی در زندگی هستند امّا همواره از پویایی لذت میبرند. برای آنها حرکت به سمت دستیابی به هدف به همان اهمیت و لذتبخشی دستیابی به هدف است.
بلکه نوعی ویروس معده بوده که از یکی از همسفرانش به او سرایت کرده بوده استخودشکوفایی در قلّه این هرم قرار دارد. بنابر نظریه مزلو، هنگامی که سایر نیازها در سطوح پائینتر هرم برآورده شد، فرد میتواند توجهش را بر این نیاز که در رأس هرم قرار گرفته متمرکز سازد. خودشکوفایی چنین تعریف میشود:
«تمایل به ارضاء نفس، یا به عبارت دیگر تمایل به شکوفا شدن در زمینهای که استعداد بالقوهاش وجود دارد.»
ویژگیهای افراد خودشکوفا به قرار زیر است:
خویشتن پذیری
افراد خودشکوفا، خودشان و دیگران را همانگونه که هستند قبول دارند. آنها قادرند از زندگی لذت ببرند بدون آن که مرتکب خلافی شوند. آنها به دیگران بدون توجه به سابقه، وضعیت فعلی یا سایر عوامل فرهنگی و اجتماعی- اقتصادی، به طور یکسان نگاه میکنند.
واقعبینی
ایکی دیگر از ویژگیهای عمده افراد خودشکوفا، حس واقعبینی است. افراد خودشکوفا به جای ترسیدن و هراسان شدن از چیزهای ناشناخته یا متفاوت، قادرند نگاهی منطقی و عقلانی به آنها داشته باشند.
مسأله محوری
افراد خودشکوفا غالباً تحت تأثیر یک حس قوی از اصول اخلاقی و مسئولیت شخصی قرار دارند. آنها از حل مسائل و مشکلات دنیای واقعی لذت میبرند و غالباً درگیر کمک به دیگران برای بهبود زندگیشان هستند.
تجربیات اوج
یکی دیگر از ویژگیهای خودشکوفایی، داشتن متناوب تجربیات اوج است. امّا تجربیات اوج دقیقاً چه هستند؟ به گفته مزلو: «احساس افقهای نامحدود گشوده شده در برابر چشم، احساس قویتر بودن و به طور همزمان ناتوانتر بودن از قبل، احساس سرخوشی و شگفتی و بهتزدگی، احساس قرار نداشتن در زمان و مکان با اطمینان از این که یک چیز خیلی مهم و ارزشمند اتفاق افتاده است، به نحوی که فرد در زندگی روزمرهاش به خاطر این تجربیات تا حدّی تغییر هویت داده و نیرومندتر گردد.»
خودمختاری
افراد خودشکوفا از ایدههای دیگران درباره شادی و خشنودی پیروی نمیکنند. این دیدگاه به فرد اجازه میدهد که در لحظه زندگی کند و از زیبایی هر تجربهای لذت ببرد.
انزوا و خلوت
افراد خودشکوفا برای امور شخصی ارزش قائلند و از تنهایی لذت میبرند. با وجودی که همراهی با دیگران نیز برای آنان خوشایند است، امّا زمانی را برای کشفیات درونی و پرورش توانائیهای بالقوه فردی کنار گذاشتن، جنبه اساسی دارد.
شوخ طبعی فلسفی
افراد خودشکوفا عموماً دارای حس شوخ طبعی متفکرانهای هستند. آنها میتوانند در موقعیتهای مختلف از شوخطبعی لذت ببرند و به خودشان بخندند. امّا هرگز به بهای جریحهدار کردن احساسات دیگران شوخی نمیکنند.
خود انگیختگی
یکی دیگر از ویژگیهای افراد خودشکوفا، تمایل به غیرمتعارف بودن و خودانگیختگی است. با وجودی که این افراد قادر به پیروی از انتظارات اجتماعی پذیرفته شده هستند امّا در افکار و رفتارشان خود را محدود به این ضوابط و معیارها حس نمیکنند.
پویایی
با وجودی که افراد خودشکوفا دارای هدفهای مشخصی در زندگی هستند امّا همواره از پویایی لذت میبرند. برای آنها حرکت به سمت دستیابی به هدف به همان اهمیت و لذتبخشی دستیابی به هدف است.