ارسالها: 982
موضوعها: 23
تاریخ عضویت: Aug 2013
تشکر های اهدا شده: 14810
تشکر های دریافت شده :15238 بار در 3330 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر فرشته اشتری
داروي مورد استفاده : ریتوکسی ماب
محل سکونت : تهران
2014/05/21, 10:13 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/21, 10:30 AM، توسط glassheart.)
باید کاری کنی، آروم بگیرم
ارسالها: 15
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 8
تشکر های دریافت شده :67 بار در 14 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : shayegan
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
سلام دوستان امروز اولین کورتونو زدم ولی سمت راستم بیشتر ورم کرده و سنگین شده همه اینا به کنار موندم چطور به مامانم بگم
ارسالها: 289
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 733
تشکر های دریافت شده :2172 بار در 640 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : فرشته خانوم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اصفهان
عزیزم یکم تحمل داشته باش کورتن اونجایی که التهاب داشته روسنگین میکنه اما بعدکه کامل قطع شدبه مرورزمان سنگینیوبرمیداره فقط بایدتحمل داشته باشی تزریق آمپولاتوکه سروع کردی روزبه روز بهترمیشی نگران نباش
ارسالها: 126
موضوعها: 4
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 119
تشکر های دریافت شده :330 بار در 133 پست
سال تشخيص بيماري : 1385
دكتر معالج : دکتر سیامک عبدی
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : تهران
همچین شاید یه خورده فیلم هندی بشه ولی اینجوری شد که با نه گفتن کسی که دوسش داشتم شروع شد... بعدش شروع به حمله دوم کرد که کل بدنمو گرفت .. حمله اولش از چشمم بود که با کورتون خوب شده بود همه می دونستن غیر خودم...!
فقط نوشتم که از لحاظ عاطفی باید رو خودتون خیلی کار کنید
خیلی سخته ولی ...
شاید امروز اون روزی باشه که در آینده منتظرشم..ما فقط شاید تجربش کرده باشیم که روزمره امروز شاید آرزوی فردامون بشه..
ارسالها: 8
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Mar 2014
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :25 بار در 8 پست
سال تشخيص بيماري : 89
دكتر معالج : اشرفیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2014/05/23, 02:00 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/23, 02:03 PM، توسط مژگان 68.)
یکی از ارزوهام این بود که کاشکی بیماریم با یه عمل جراحی خوب میشد تا بخواد واسه همیشه و تا اخرعمرم باهام باشه .ازش متنفرم.
کلا از زندگیم جا موندم و میدونم همش پوچهههههههههههههههه.تا کی باید تحمل کنیم؟
ارسالها: 289
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 733
تشکر های دریافت شده :2172 بار در 640 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : فرشته خانوم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اصفهان
من اول چشمم تاره تارشد بعدبهش محل ندادم تااینکه کم کم تعادل نداشتم حتی 4شنبه سوری رفتم آتیش بازی بعد رفتم دکتر گف ناراحتی روحی داری وقرص خواب تجویزکردبعد1هفته دیگه نمیتونستم رآبرم حتی انگشتای پاموتکون بدم یاحتی تنهادسشویی برم کم کم دست چپمم سنگین شد به پامم رسید بعد1هفته میتونستم رآبرم اما هنوزسنگین بودم تااینکه ام آر آی گرفتم بعدم رفتم دکتر گف سریعابستری 14تا کورتن بمن زدن با12تا ب کمپلکس وب 12 خودم فهمیدم ام اس دارم وفقط1هفته ناراحت بودم بعد که حالم روبه بهبودی رفت بیخیال شدم الانم هنوز کامل التهابام برطرف نشده تازه یک ماه ونیمه پالس گرفتم اما خودم ازپس کارام برمیام
پس چون میگذردغمی نیست
تشکر شده توسط : | rey123 , 111reza , saeid.jahansouz , hadisss , venoos , همراز , kohedard , الی کوچولو , زهرا93 , HannahZ , maryam.N , BABA |
|
ارسالها: 12
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2014
تشکر های اهدا شده: 263
تشکر های دریافت شده :178 بار در 42 پست
سال تشخيص بيماري : 1393
دكتر معالج : دکتر الهه اعلایی
داروي مورد استفاده : بتافرون
محل سکونت : tehran
اول دکتر به خودم گفت اونوقت تنها بودم
همه چیو برام توضیح داد و گفت باید بیمارستان بستری بشی
بعد خودم به خانوادم گفتم
البته ی کم مخم هنگ کرده بود
تنهاست..........
اما......................
هرگزنمیزاره تنها بمونی.
همین..............................
ارسالها: 195
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 3182
تشکر های دریافت شده :5722 بار در 1976 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر محمدعلی صحراییان
داروي مورد استفاده : آونکس - Biogen
سینووکس - سیناژن
محل سکونت : قم
من اون موقع که دچار ام اس شدم سنم کم بود و ام اس هم خیلی شایع نشده بود . برای همین اصلا نمیدونستم ام اس چیه.
فکر میکردم یه مدت دارو بخورم خوب میشه.
نه پدر و مادرم بهم گفتن چیه نه دکترم. تو مدرسه هم هیچکس نمیدونست.
2 - 3 ماه بعد یه روز که داشتم از مدرسه بر میگشتم پشت شیشه داروخونه یه کتاب دیدم که بزرگ نوشته بود ام اس اونو خریدم و خوندم.
تازه اون موقع وارد مرحله شوک بیماریم شدم و فهمیدم وای خدای من.....
پدر و مادر و دکترم لطف کردن و اجازه دادن خودم کشفش کنم.
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...
ارسالها: 216
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
تشکر های اهدا شده: 5388
تشکر های دریافت شده :2737 بار در 1149 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : ابراهيمي
داروي مورد استفاده : رسیژن
محل سکونت : همدان
2014/06/22, 09:16 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/06/22, 09:20 PM، توسط kohedard.)
دکترم بعد ام ار ای که دادم نگاه کرد بهم گفت ام اس داری زود باید بستری بشی منم زدم زیره گریه که الان گریه نکن کی گریه کن از دنیا واقعا سیرم کرده این لعنتی کاش سرطان میگرفتم حداقلش خودش راحتم میکرد ولی ام اس نابود میکنه ادمو ولی راحت نمیکنه اینم از شانس بد منه
دیگه چی بگیم دست خودمن که نبود
ارسالها: 289
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: May 2014
تشکر های اهدا شده: 733
تشکر های دریافت شده :2172 بار در 640 پست
سال تشخيص بيماري : 93
دكتر معالج : فرشته خانوم
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اصفهان
هیشکی سخترازمن نبوده 1هفته مونده بود به نامزدیم که فهمیدم وهرچی ام به نامزدم گفتم ومیگم ام اس دارم اصلا اهمیت نمیده ومیگه آخه تو که چیزیت نیس ام اس کیلوچند
|