دکتر که بهم گفت کلی گریه وزاری...الان باورکنین ب خودم میخندم که چرا اونهمه گریه کردم الان شادم چون msبهم یاد دادن دنیا ارزش یه لحظه غصه خوردنو نداره
انچه مرا قویتر نمیکند نمیتواند مرا هم از پای دراورد
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
|
||||||||||||||||||||||||||||||
دکتر که بهم گفت کلی گریه وزاری...الان باورکنین ب خودم میخندم که چرا اونهمه گریه کردم الان شادم چون msبهم یاد دادن دنیا ارزش یه لحظه غصه خوردنو نداره
انچه مرا قویتر نمیکند نمیتواند مرا هم از پای دراورد
2014/05/04, 11:41 AM
همون اوایل که فقط پاهام گز گز میشد رفتم دکتر عمومی که منو فرستاد پیش دکتر مغز و اعصاب. دکتر گفت ام آر آی بگیر اما چیزی راجع به ام اس نگفت . اومدم خونه و خانوادم گفتن چی شد؟ منم اولش نگفتم که باید ام آر آی بگیرم . وقتی گفتم خواهرم گفت نکنه دکتر بهت گفته ام اسه و تو به ما نمیگی ( با خنده گفت چون داشت شوخی میکرد) گفتم ام اس چیه ( واقعا نمی دونستم چیه) گفت یه بیماریه که اول پاها رو درگیر میکنه و بعد دستها و بعدش کل بدن و بعد طرف میمیره...
اما من نترسیدم چون فکر میکردم موضوع کم اهمیتیه. ام آر آی چیزی رو نشون نداد. کم کم پاهام بی حس شدن و ادامه پیدا کرد و تا زیر گردنم بی حس شد و چند تا مشکل دیگه هم اضا فه شد به این. بعد از 5 ماه توی بیمارستان وقتی بالای سرم رو نگاه کردم دیدم نوشته ام اس. فقط گریه کردم. هم برای خودم هم برای خانوادم که تصور خیلی بدی از ام اس داشتن.
بدون امضا
2014/05/06, 09:43 PM
دکتر برام ام آر آی از سر و گردن نوشته بود...جواب ام آر آی رو گرفتم با مامانم رفتیم پیش دکتر تا توی مطب دکتر ام آر آی رو نگاه نکردم تا دکتر بهم گفت ام آر آی ریپورتم داره گفتم بلههههه...ریپورت رو در اووردم دکتر داشت با تلفن حرف میزد خط اولش رو خوندم...رو کردم به مامانم گفتم مامان اینجاروووووو!!! گفت چیه گفتم هیچی نوشته ام اس!!! باااااورم نمیشد... بعد مامانم گفت بذار دکتر ببینه ببینیم چی میگه...دکتر دید فوقع ما وقع...پس شد آنچه شد...من فقط مامانمو دلداری میدادم که هیچی نیست نگران نباش :))))) طفلی همون موقع ۱۰ سال پیر شد ):
به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم...
2014/05/19, 04:12 PM
من از سال 90 تو ی تصادف احتمال ام اس رو خودم دادم چون طرف چپ بدنم بی حس شده بود برا همین توی اون تصادف اجازه ندادم ام آر آی بگیرن چون نمی خواستم خانواده ام متوج بشنآخه تازه یک سال بود که عمه ام بعد از 20 سال تحمل ام اس از دنیا رفته بود و بابام هنوز تو شوک از دست دادن خواهر عزیزش بود .من که نمی خواستم به این داغ دامن بزنم تا سال 92 با حمله های گاه و بیگاهی که داشتم دست پنجه نرم کردم و بالاخره شهریور 92بعد از یک ماه رمضان جانکاه رفتم دکتر و ایشون با ام آر آی بیماریم رو تأیید کردن البته نکته جالب اینه که ایشون هم نمی گفت بیماری چیه (برای تضعیف نشدن روحیه ی بیمار) و من خودم به ایشون گفتم که من این بیماری رو دارم مگه نه؟ و با تأیید دکتر مطمئن شدم که منم یه بیمار خاصم و نمی دونستم راستی تا این لحظه پدرم و خیلی از اعضای خانوادم نمی دونن که من به خاطر این بیماری هفته ای یک بار آمپول می زنم
همراهی خـــــدا با انسان مثل نفس کشیدن است: آرام ، بیصــدا و همیشگی...
2014/05/19, 10:18 PM
سلام دوستان من دیروز متوجه شدم ام اس دارم دکتر بهم گفت تاحالا تحت درمان پیش کی بودی منم گفتم واسه چی گفت واسه ام است خیلی شوک شدم تنها رفته بودم
فردا باید برم و کورتون بزنم کسی هست اطلاعات بهم بده؟
نسیم عزیز به جمع ام اس سنتر خوش اومدی
مطمئن باش دیدگاهت نسبت به دنیا عوض میشه . توکلت به خدا باشه. اطلاعات نیاز نیست ... کورتون رو اونها تزریق میکنن تو فقط باید رو تخت استراحت کنی اصلا نگران نباش زمانی که دانشگاه قبول شدم ..........البته اون موقع هر 10 نفر یه نفر میتونست بره دانشگاه (زمان تیرکمون شاه) (مثل الان نبود که صندلی خالی زیاد بیاد) ........خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوشحال شدم . . . ریاضیت خوبه؟ . . . حالا بیماریی دارم که از هر هزار نفر یه نفر مبتلا میشه بی زحمت حساب کن الان چه حسی دارم
!.........The world is full of nice peaple, if u can't find one, Be One
دنيا پُر از آدم هاى خوبه ولى اگه نتونستى حتى يكى از اونها رو پيدا كنى، لااقل خودت خوب باش!.........
2014/05/19, 10:32 PM
چه مدته بتافرون میزنین ؟
چرا کورتون نوشته ؟ چه مشکلی دارین ؟ کورتون برای رفع التهابه. نگران نباشید فقط تو مدت کورتون زدن ، نمک و شیرینی نخورید. عصبی هم نشید. التهاب رو از بین می بره و مشکلی مثلا چشمی یا حسی و ... داشته باشید کم کم رفع میشه.
چشم ها را بـایـد شست . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
2014/05/19, 11:15 PM
نسیم عزیزم
خدایی قبول دارم این طرز فهمیدن خیلی بده اما نگران نباش ام اس انقدر ها که فکر میکنی وحشتناک نیست گلم اول از همه یادت باشه بهترین چیزی که نیاز داری الان ارامشه سعی کن اروم باشی سخته میدونم اما ادمهای قوی ام اس میگیرن نسیم جان الان قطعا حمله داشتی که برات کورتون نوشتن بعد از کورتون مشکلی که برات پیش اومده به احتمال خیلی زیاد بطور کامل برطرف میشه ما همه ام اس داریم همه داریم زندگی میکنیم گاهی پیش میاد اذیت شیم اما بدون همه مون توی کاری میکنیم موفقیم چون میخوایم که باشیم چون سعی کردیم با بودنش و بهتر بگم بیشتر با اسمش کنار بیایم بهترین سایتی که میتونه کمکت کنه و اطلاعات خوبی بهت بده اینجاست اطلاعات گذشته رو نخون و بدون اون اطلاعات مربوط به قبل از دارو بودنه هر کاری داشتی و هر سوالی داشتی که بتونم کمکی بکنم در خدمتم نه تنها من بلکه همه ی بچه های اینجا کنارتیم نترس گلم زندگی ادامه داره If you live to be a hundred
I want to live to be ,a hundred minus one day so I never have to live .without you
2014/05/20, 01:14 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2014/05/20, 01:15 AM، توسط nasimomidi.)
ممنونم دوستای خوبم
فقط من الان کلی سوال دارم تو کدوم انجمن یا تاپیک عضو بشم؟
2014/05/20, 11:41 PM
من سال 81 یک سالی پشت سرم سر شدبود بعداز یک سال دچار دو بینی شدم برادرم که دکتر عمومی بود مرا به یک ذکتر متخصص ارجاع داد گفت حتما ام ار برایت بنویسه
شاید باورتون نشه وقتی شندیدم ام اس دارم با خود گفتم اخ جون از کار گرفتگیمو گرفتم من از کارم بیزار بودم ودر ان سال ها حدود 100میلیون تومان ضر رکردم خلاصه 2تا سینو از دست دادم هم سرمایه وهم سلامتی از اول شروع بیماری تا حالا حملاتی زیادی داشته ام عود- بهبود خدا برکت بده به پالس تراپی در این مدت صاحب یک پسر دیگر شده ام وضع مالی را بهتر کردهام ایمانم را قویتر وبه جز خالق هستی از هیج جیز هراس ندارم نکته اخر منشا ام اس استرس وناهنجاری های اجتما عی بر روی افرادی هست که امادگی وزمینه انرا دارند[size=large]
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: |
25 مهمان |