•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27(current)
  • 28
  • 29
  • ...
  • 35
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 9 رأی - میانگین امیتازات : 3.22
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
وقتی فهمیدین ام اس دارین چه احساسی پیدا کردین؟(و کی بهتون گفت)
دکتر که بهم گفت کلی گریه وزاری...الان باورکنین ب خودم میخندم که چرا اونهمه گریه کردم الان شادم چون msبهم یاد دادن دنیا ارزش یه لحظه غصه خوردنو نداره
انچه مرا قویتر نمیکند نمیتواند مرا هم از پای دراورد
 تشکر شده توسط : behzad mkh , free , sange sabor , HannahZ
همون اوایل که فقط پاهام گز گز میشد رفتم دکتر عمومی که منو فرستاد پیش دکتر مغز و اعصاب. دکتر گفت ام آر آی بگیر اما چیزی راجع به ام اس نگفت . اومدم خونه و خانوادم گفتن چی شد؟ منم اولش نگفتم که باید ام آر آی بگیرم . وقتی گفتم خواهرم گفت نکنه دکتر بهت گفته ام اسه و تو به ما نمیگی ( با خنده گفت چون داشت شوخی میکرد) گفتم ام اس چیه ( واقعا نمی دونستم چیه) گفت یه بیماریه که اول پاها رو درگیر میکنه و بعد دستها و بعدش کل بدن و بعد طرف میمیره...
اما من نترسیدم چون فکر میکردم موضوع کم اهمیتیه. ام آر آی چیزی رو نشون نداد. کم کم پاهام بی حس شدن و ادامه پیدا کرد و تا زیر گردنم بی حس شد و چند تا مشکل دیگه هم اضا فه شد به این. بعد از 5 ماه توی بیمارستان وقتی بالای سرم رو نگاه کردم دیدم نوشته ام اس. فقط گریه کردم. هم برای خودم هم برای خانوادم که تصور خیلی بدی از ام اس داشتن.
بدون امضا
 تشکر شده توسط : nahid , free , کارین , behzad mkh , sange sabor , اميدوار
دکتر برام ام آر آی از سر و گردن نوشته بود...جواب ام آر آی رو گرفتم با مامانم رفتیم پیش دکتر تا توی مطب دکتر ام آر آی رو نگاه نکردم تا دکتر بهم گفت ام آر آی ریپورتم داره گفتم بلههههه...ریپورت رو در اووردم دکتر داشت با تلفن حرف میزد خط اولش رو خوندم...رو کردم به مامانم گفتم مامان اینجاروووووو!!! گفت چیه گفتم هیچی نوشته ام اس!!! باااااورم نمیشد... بعد مامانم گفت بذار دکتر ببینه ببینیم چی میگه...دکتر دید فوقع ما وقع...پس شد آنچه شد...من فقط مامانمو دلداری میدادم که هیچی نیست نگران نباش :))))) طفلی همون موقع ۱۰ سال پیر شد ):
به دریایی درافتادم که پایانش نمیبینم...
 تشکر شده توسط : عسل راد , کارین , behzad mkh , sange sabor , Exhautless , اميدوار , BABA
من از سال 90 تو ی تصادف احتمال ام اس رو خودم دادم چون طرف چپ بدنم بی حس شده بود برا همین توی اون تصادف اجازه ندادم ام آر آی بگیرن چون نمی خواستم خانواده ام متوج بشنangry2آخه تازه یک سال بود که عمه ام بعد از 20 سال تحمل ام اس از دنیا رفته بودsad و بابام هنوز تو شوک از دست دادن خواهر عزیزش بود sad2.من که نمی خواستم به این داغ دامن بزنمangry3 تا سال 92 با حمله های گاه و بیگاهی که داشتم دست پنجه نرم کردمfighting0030.gif و بالاخره شهریور 92بعد از یک ماه رمضان جانکاه رفتم دکتر happy0065.gif و ایشون با ام آر آی بیماریم رو تأیید کردنhappy0065.gif البته نکته جالب اینه که ایشون هم نمی گفت بیماری چیه (برای تضعیف نشدن روحیه ی بیمار)confused2 و من خودم به ایشون گفتم که من این بیماری رو دارمparty0048.gif مگه نه؟ و با تأیید دکتر مطمئن شدم که منم یه بیمار خاصم و نمی دونستمparty0048.gif راستی تا این لحظه پدرم و خیلی از اعضای خانوادم نمی دونن که من به خاطر این بیماری هفته ای یک بار آمپول می زنمsad2sadangry3
همراهی خـــــدا با انسان مثل نفس کشیدن است: آرام ، بیصــدا و همیشگی...
 تشکر شده توسط : Exhautless , اميدوار , hadisss , Kamyar , afsaneh , glassheart , 111reza
سلام دوستان من دیروز متوجه شدم ام اس دارم دکتر بهم گفت تاحالا تحت درمان پیش کی بودی منم گفتم واسه چی گفت واسه ام است خیلی شوک شدم تنها رفته بودم
فردا باید برم و کورتون بزنم کسی هست اطلاعات بهم بده؟
 تشکر شده توسط : ابراهیم , FBF , afsaneh , zenith , hadisss , omid_nejad , ساناز66 , glassheart , Exhautless , BABA , 111reza , HannahZ
نسیم عزیز به جمع ام اس سنتر خوش اومدیicon_questionicon_question
مطمئن باش دیدگاهت نسبت به دنیا عوض میشه . توکلت به خدا باشه.
اطلاعات نیاز نیست ... کورتون رو اونها تزریق میکنن تو فقط باید رو تخت استراحت کنیTongue
اصلا نگران نباشSmile (52)

زمانی که دانشگاه قبول شدم ..........البته اون موقع هر 10 نفر یه نفر میتونست بره دانشگاه (زمان تیرکمون شاه) (مثل الان نبود که صندلی خالی زیاد بیاد) ........خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی خوشحال شدم
.
.
.
ریاضیت خوبه؟icon_cry
.
.
.
حالا بیماریی دارم که از هر هزار نفر یه نفر مبتلا میشه بی زحمت حساب کن الان چه حسی دارمlaughing3laughing3
!.........The world is full of nice peaple, if u can't find one, Be One
دنيا پُر از آدم هاى خوبه ولى اگه نتونستى حتى يكى از اونها رو پيدا كنى، لااقل خودت خوب باش!.........




 تشکر شده توسط : nasimomidi , BABA , 111reza
چه مدته بتافرون میزنین ؟
چرا کورتون نوشته ؟ چه مشکلی دارین ؟
کورتون برای رفع التهابه. نگران نباشید فقط تو مدت کورتون زدن ، نمک و شیرینی نخورید. عصبی هم نشید. التهاب رو از بین می بره و مشکلی مثلا چشمی یا حسی و ... داشته باشید کم کم رفع میشه.
چشم ها را بـایـد شست  . ، . جـــور دیـگـر بـایــد دیـــد
 تشکر شده توسط : ابراهیم , zenith , nasimomidi , BABA
نسیم عزیزم love28love28love28
خدایی قبول دارم این طرز فهمیدن خیلی بده
اما نگران نباش
ام اس انقدر ها که فکر میکنی وحشتناک نیست گلمlove51love51love51
اول از همه یادت باشه بهترین چیزی که نیاز داری الان ارامشه
سعی کن اروم باشی
سخته میدونم اما ادمهای قوی ام اس میگیرن wink2wink2wink2
نسیم جان الان قطعا حمله داشتی که برات کورتون نوشتن
بعد از کورتون مشکلی که برات پیش اومده به احتمال خیلی زیاد بطور کامل برطرف میشه
ما همه ام اس داریم
همه داریم زندگی میکنیم
گاهی پیش میاد اذیت شیم اما بدون همه مون توی کاری میکنیم موفقیم چون میخوایم که باشیم
چون سعی کردیم با بودنش و بهتر بگم بیشتر با اسمش کنار بیایم
بهترین سایتی که میتونه کمکت کنه و اطلاعات خوبی بهت بده اینجاست
اطلاعات گذشته رو نخون و بدون اون اطلاعات مربوط به قبل از دارو بودنه
هر کاری داشتی و هر سوالی داشتی که بتونم کمکی بکنم در خدمتم
نه تنها من بلکه همه ی بچه های اینجا کنارتیم love28love28love28love28love28
نترس گلم
زندگی ادامه داره agreement2agreement2agreement2
If you live to be a hundred
I want to live to be
,a hundred minus one day
so I never have to live
love28.without you
 تشکر شده توسط : یه غریبه , hadisss , Kamyar , mahdie , nahid , FBF , ساناز66 , Exhautless , nasimomidi , glassheart , اميدوار , BABA , 111reza , HannahZ
ممنونم دوستای خوبم

فقط من الان کلی سوال دارم تو کدوم انجمن یا تاپیک عضو بشم؟
 تشکر شده توسط : nahid , glassheart , Exhautless , BABA , 111reza
من سال 81 یک سالی پشت سرم سر شدبود بعداز یک سال دچار دو بینی شدم برادرم که دکتر عمومی بود مرا به یک ذکتر متخصص ارجاع داد گفت حتما ام ار برایت بنویسه
شاید باورتون نشه وقتی شندیدم ام اس دارم با خود گفتم اخ جون از کار گرفتگیمو گرفتم
من از کارم بیزار بودم ودر ان سال ها حدود 100میلیون تومان ضر رکردم
خلاصه 2تا سینو از دست دادم هم سرمایه وهم سلامتی
از اول شروع بیماری تا حالا حملاتی زیادی داشته ام عود- بهبود
خدا برکت بده به پالس تراپی
در این مدت صاحب یک پسر دیگر شده ام
وضع مالی را بهتر کردهام
ایمانم را قویتر وبه جز خالق هستی از هیج جیز هراس ندارم
نکته اخر منشا ام اس استرس وناهنجاری های اجتما عی بر روی افرادی هست که امادگی وزمینه انرا دارند
[size=large]
 تشکر شده توسط : FBF , محبوب64 , ساناز66 , glassheart , BABA , 111reza , HannahZ , عسل راد
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27(current)
  • 28
  • 29
  • ...
  • 35
  • بعدی 




کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
25 مهمان