(2011/02/19, 08:51 PM)mohamad-s نوشته است: مرسی میلو خانم از کمکتون
من ازش پرسیدم ولی اون چیزی نمیگه، نمیدونم چی میخاد، فقط میگه که نمیخاد یه نفر رو بدبخت کنه، حرفش فقط اینه

به خانواده تون گفتین ؟

(2011/02/19, 09:32 PM)Ferfer نوشته است: اقا محمد قبل از هر جيز تحسين ميكنم به خاطر طرز فكري كه دارين.
من فكر كنم كسي كه دوسش دارين بيماريش رو خوب نميشناسه واسه همينم به شما جواب رد ميده اكه يه خورده بيشتر اين بيماري رو بشناسه ميفهمه اونقدرا هم ترسناك نيست مخصوصا ٣سال هست كه حمله نداشته. 

مرسی فرزانه خانم، گفته بودم تو این 3 سال قبلا یه بار شدید بهش حمله کرده بود، تونسته بودم نظرش رو عوض کنم، نظرش کاملا مثبت بود تا اینکه دو هفته پیش، دوباره کل بدنش بی حس شده بود فرداش که رفته بود دکتر، دکتره به خودش چیزی نگفته بود فقط گفت داداشم رو صدا کرد تو اتاق به اون نمیدونم چی گفته بود، که میگفت داداشم خیلی نگران بود و رنگش پریده بود. بعد اون ماجرا رفتارش عوض شد و خیلی ناامید شده بود و میگه نمیخام کسی رو بدبخت کنم، الانم که چند وقتیه جوابم رو نمیده فقط امروز تونستم یه خورده باهاش چت کنم که اونم خیلی از دستم نارحت بود، آخه تو این مدت اینقدر بهش اصرار کردم که دیگه ازم خسته شده و بقول خودش دیگه از من بدش میاد، حتی خطش رو عوض کرده.
الانم نمیدونم چکارش کنم

---

(2011/02/19, 09:54 PM)Milo نوشته است: به خانواده تون گفتین ؟

مستقیم نه، ولی غیر مستقیم گفتم،
تازه من خونوادم رو اینقدر خوب میشناسن که هیچوقت با من مخالفت نکنند و اونا هم منطقی فکر میکنن، در کل بگم که خونوادم هیچ مشکلی ندارند و نخواهند داشت.

ادمی که این بیماریو داره چون دوست نداره دروغ بشنوه خودشم باید روراست باشه
فرد مورد نطر باید بدونه این یه امتحان هم برای خودش هم برای شریک زندگیش
یه ام اسی قدر ثانیه ثانیه زنگی خودش میدونهیه ام اسی میدونه فنا شدن یعنی چیو زندگی حتی با عمر 100: ساله اش ارزش بدی ریا و دروغ ندارهیه ام اسی هم برای خودش هم برای خانواده اش بهترین ها رو میخوادیه ام اسی انگیزه بهتری برای یه زندگی مشترک داره یه ام اسی یه فرشته استروی زمین...

به نظر من اول باید برید با طرفتون آشنا بشین با هم برین و بیاین و در مورد ام اس بهشون چیزی نگین بعد که طرف عاشقتون شد همینجوری رو هوا نمیگه چون ام اس داری خدافظ میره تحقیق میکنه بعد عاقلانه تصمیم میگیره

سحر جدي گفتي اين و؟

(2011/02/23, 01:00 PM)nazaninn نوشته است: سحر جدي گفتي اين و؟

آره جدی گفتم ببین نازنین کسی که از ام اس یه غول تو ذهنشه معلومه وقتی بهش بگین ام اس میزاره میره
من خودم وقتی با حمید بودم فهمیدیم ام اس داره و واسم مهم نبود چون عاشقش بودم ولی شاید اگه تو اولین دیدار اینو میفهمیدم میگفتم نه
ولی چون عاشق شده بودم اینو پذیرفتم
حالا من میگم مثلا 2 ماهی با هم باشن مثل دوستی بعد قضیه ام اس گفته بشه تا طرف حداقل زحمت یه تحقیق کردنو به خودش بده

يه جورايي حق با توئه از يه زوايايي ايني كه ميگي خيلي منطقيه
اما يه جورايي هم يه چيزي مياد در گوش آدم وول ميخوره ميگه هر چه بادا باد تو صاف باش
هرچند اين روزا ادما از صاف بودن دارن ضربه ميخورن ولي گاهي كاريش نميشه كرد نميتوني زير پا بزاري فكرت و

نازنین اینجا صاف بودن نباید از جانب تو باشه چون تو گناهی نداری اشتباهی نکردی خیانتی نکردی
صاف بودن باید از طرف مقابل باشه ولی این حرفی که زدم واقعا لازمه کسایی که بهشون میگین ام اس دارم و میرن خب واقعا نمیدونن ام اس چیه حق دارن یه جورایی اما وقتی دلشون گیر کنه خیلی راحت از کنارتون رد نمیشن این راه بهتر از این ک آدم اصلا این قضیه رو نگه یا اینکه سریع این قضیه رو بگه

(2011/02/23, 01:04 PM)sahar نوشته است: آره جدی گفتم ببین نازنین کسی که از ام اس یه غول تو ذهنشه معلومه وقتی بهش بگین ام اس میزاره میره
من خودم وقتی با حمید بودم فهمیدیم ام اس داره و واسم مهم نبود چون عاشقش بودم ولی شاید اگه تو اولین دیدار اینو میفهمیدم میگفتم نه
ولی چون عاشق شده بودم اینو پذیرفتم
حالا من میگم مثلا 2 ماهی با هم باشن مثل دوستی بعد قضیه ام اس گفته بشه تا طرف حداقل زحمت یه تحقیق کردنو به خودش بده

چه کار اشتباهی ! اگه طرف گذاشت رفت چی ؟ دختر بیچاره داغون میشه هر کی هرکی رو می خواد با ام اس بخواد از اول هم باید بدونه ، چه کار بدی . من خوشم نیومد .
شما دختر بودی کاری نداشتی پسرا میزارن میرن

سحر الهي كسي تو اين موقعيت قرار نگيره چون اگه بگيره انتخاب راه بين اين دوراهي خيلي سخته