من خانوادهی همسرم هیچ برخورد بدی نداشتن وقتی فهمیدن من ام اس دارن. تازه همون موقع خیلی مهربونانه دخترشون رو بهم دادن و ماچم کردن.و نظرشون این بود که ام اس یک اسمه مهم اینه که تو خودت اعتقاد داری به این حقیقت که هیچ مشکلی نداری و میخوای زندگی خوبی رو برای دختر ما مهیا کنی.پدر خانمم هم بعدش گفت من بهت ایمان دارم پسرم و از اون موقع من خیلی راحت دارم با خانمم زندگی میکنم و کار میکنم بدون هیچ دوشواری و مُشکلی
.لحظه آخر اومدم پشت دست پدر خانمم رو بوس کنم گرفتم گفت بهت افتخار میکنم سروش از پسره خودم بیشتر دوستت دارم .مادر زنم اشک تو چشماش جمع شد.
(توهمات فانتزی سروش تو رختخوابش تو اتاقش)
به نظر من مهم نیست کسی بدونه یا نه این مهم است که خودمون داریم تحمل میکنیم
دوستان عزیزم هر چیزی رو هرچقدر برای خودتون بزرگ جلوه بدید برای دیگرانم همونقدر بزرگ میشه به نظر من این موضوع رو کاملا عادی و ناچیز نشون بدبد. دوستون دارم
پروانه جون راست میگن.مثلا خود من به یکی از خواستگارام ساعت11 شب گفتم ام اس دارم .اون گفت باید به این موضوع فکرکنه وبا پزشکم مشورت کنه.فردای اون شب ساعت7،7ونیم صبح تماس گرفت وگفت بادکترم صحبت کرده وفکراشو کرده ومتوجه شده مانمیتونیم باهم ازدواج کنیم!!!!!!!!!!!!!!(باعث تعجبه که توی اون ساعت کدوم دکتری به این آقا مشاوره داده!!!)
بنظر منهم باید کسی پیدا بشه که خودش اول این موضوعو بپذیره بعد بریم سروقت خانواده هاشون.هرچند که اگه اونم قبول کنه اینقدر خانواده ها(البته اکثر خانواده ها)نسبت به یه بیمارکم لطف و بی انصافن که هرجور شده رای پسرشون یا دخترشونو میزنن.بعضیا فراموش میکنن خودشون هم در معرض بدتر از این بیمارین.یادشون میره خدا ما رو تو هرشرایطی امتحان میکنه
تو سایت خودمون بازدید تاپیک ازدواج 246586 رتبه 1
تو سایت همساده تاپیک ازدواج 86826 رتبه 2
یعنی اینکه ازدواج یکی از مشکلات خیلی جدی بیمارانه!
کارشناسان,مشاورین عزیزانی که کلا کارشون اینه ,بیان بشینن یه فکری بکنن به جای اینکه تحقیقات تکراری- کپی پیسی-عامیانه پسندشون رو هی علم کنن در مورد این تز بدن! لازم هم نیست ما بیایم 100 تا نامه و درخواست بدیم از طریق انجمن ها که آی بیاین ما مشکل داریم ....یه زحمت بکشن چندتا سایت پربازدید رو ببینن دستشون میاد که مشکلات اصلی چیه!
پ ن:خیلی ایده آل فکر میکنم