وبسایت تخصصی ام اس سنتر | بیماری ام اس | مرجع تخصصی ام اس

نسخه کامل: آيا از برخورد و رفتار پزشك مغزواعصاب خود راضي هستيد؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44
(2012/01/15, 08:41 PM)MAHDI نوشته است: [ -> ]بچه ها مرسی از صحبتای جالبتون. ما اینجا می خوایم در نهایت بفهمیم توقعمون از پزشکمون چیه اونم از طریق خاطرات خوب و بدی که داشتیم.
نکته مهمی هست اونم اینه که ممکنه پزشکی واقعا نسبت به یه پزشک دیگه با سوادتر نباشه اما طرز برخوردش طوری باشه که ما رو به خودش جلب کنه. دقیقا می خوایم به همین طرز برخورد برسیم که برای یه بیمار ام اسی چه برخوردی ناراحت کنندست. شاید با بیان این مطالب بتونیم کمکی جتی به جامعه پزشکی بکنیم که بتونه از خود مخاطبینش بازخورد بگیره

مساله ی مهم برای منم همین برخورد دکتره.. فکر کنم برای همه ی ام اسی ها که آدمای حساسین این برخورده خیلی مهمه
من داروم مشخصه, سیر بیماری تحت کنترله, خودم حواسم به علائمم هست, ولی ماهی یه بار از فاصله ی 300 km میرم مشهد که دکترم با یه ربع حرف زدنش آرومم کنه
من وقتی میرم دکترم رو می بینم کلی آروم میشم و خیلی خوشحال از مطب برمیگردم.. همیشه طوری برخورد می کنه که خیلی چیز مهمی نیست(البته این رفتارش به معنی بی توجهی نیست و تمام علائمی که میگم رو همیشه یادداشت میکنه و اگه خودم هیچی نگم می پرسه) زیاد در مورد جزئیات بیماریم حرف نمی زنه عقیده داره که بعضی چیزا رو ندونم بهتره ولی اگه سوال بپرسم حتما جواب میده. توی روحیه دادن به من و خانواده کارش بیسته. بهش اعتماد دارم.
پزشک من عالــــــــــیه.
خیلی دوسش دارم.خدا بهش سلامتی بده.و به دانشش بیفزاید.انشاالله.
همه ی پزشکا واقعن زحمت خودشونو میکشن. و عالی هستن.
ولی جدا از زحمته اونها ما خودمون باید روحیمون خوب باشه تا قرصو دواهای اونا هم فایده داشته باشه.
یک ماهه پیش حدودن پیششون بودم.در مطب رو باز کردم و با روی کاملن گشاده و خندون بهش سلام کردم.کمم از درد نگفتم: پام بی حسه، درد میکنه.دستم درد میکنه...قلبم تیر میکشه...حالا بهم کورتن میدین؟ Smile (16)
دکترم خندید گفت نه.روحیت خوبه.بتامتازون اگه بی حسی پات اذیتت کرد بزن.وگرنه احتیاج به کورتون نداری.
بزن دست قشنگرو به افتخار خودت.دوست عزیـــــز.چون این روحیه رو مدیون شمام.فقط.
واقعن دکتر صحراییان برای کارای من شدیدن زحمت کشیدن.دوتا شورا پزشکی برام تو بیمارستان سینا تشکیل دادن.دنبالمون توی اون روز بارونی توی حیاط بیمارستان...خدا بهش سلامتی بده...
من بدم نمیاد از اولین برخوردام و تجربه ام با بیماری بگم . روز اولی که دچار تاری خفیف دید شدم . می خندیدم و اصلا فکر نکردم چیز مهمیه تا شب که این تاری بیشتر شد و من به یکی از بیمارستان های تخصصی تهران مراجعه کردم اونجا پزشکی داخل چشمم قطره ریخت که ته چشمم رو ببینه . این در حالیه که قبلش با لحن خیلی بدی دعوام کرد که چرا همون صبح نیومدی . ایشون همین طور که چشم رو با دستکاهی که در دستش بود نگاه می کرد شروع کرد با تاسف سر تکون دادن و رو به یکی ، دو پزشک دیگه شیفت که صداشون کرد . می گفت بیاید ببینید . همینجوری هم کاملا معلومه و اون دو تای دیگه هم سر تکون می دادن و با تاسف به من نگاه می کردند . من که شوکه شده بودم مرتب می پرسیدم چی شده ؟ و اونا در حالیکه به هم اشاره می کرددن که یعنی چیزی نگید . می گفتن چیزی نیست .خودتون رو جای من بذارید . یکی از برزخی ترین شب های زندگیم رو اون شب تجربه کردم . و این خانم دکتر پس از شوی کاملی که اجرا کرد بدون هیچ توضیح ضمنی ، گفت فردا اول وقت به صورت اورژانسی باید ام آر آی بدی
پزشک من اصلا اهل حرف زدن نیست تو این سالها اصلا به من نگفت بیماری رو دارم چون نکات رو یادداشت نمیکنه همه چیزو فراموش میکنه هربار اشتباهی یچیزایی رو حدس میزنه که من مجبورمیشم کاملا همه چیزو از اول توضیح بدم
ولی درمانش فک میکنم خوب بوده
جدیدا پزشکم و تغییر دادم بهتر توضیح میده و منطقی تره اما بدی ای که داره مریضارو چندتاچندتا ویزیت میکنهangry2
شخصا دوست ندارم جلوی یه نفر دیگه مشکلاتم و بگم بلاخره هر بیماری حق داره با پزشکش خصوصی صحبت کنهconfused2
من که سه تا دکتر عوض کردمicon_cry
اولی که تشخیصش اشتباه بود دومی رفت کانادا سومی هم که الان در خدمتش هستیمfighting0030.gif
دکترم خوبه خوش قیافه س wink2اخلاقش هم خوبهN_aggressive (35)
زیاد توضیح نمیده اما وقتی ازش سوالی بپرسم جوابم رو کامل میده حتی گاهی 20 دقیقه واسم تایم میزاره
ما ازش راضی هستیم خدا هم ازش راضی باشهTongue
آقای دکتر صحراییان خیلی آروم و مهربون هستن وقتی با استرس میرم مطبشون با آرامش برمی گردم واین خیلی خوبه کاملاً منطقی و صمیمی با بیمارانشون برخورد می کنند و خیلی هم در نهایت شلوغی مطب برای بیمار زمان اختصاص میدن امیدوارم پاینده باشن و یه روز به همین نزدیکیا درمان قطعی بیماران ام اس رو کشف کننicon_biggrinhappy0065.gif
من خودم بیماریمو با خوندن یه پاراگراف توو درس زیست تشخیص دادم اما دکترا...angry
منم سه تا دکتر عوض کردم.
اولی خوب و مهربون بود و هوامو داشت اما خانواده گفتن بریم پیش یه دکتر بهتر!confused2
دومی رو اصلا دوست نداشتم...بجای اینکه اون به من روحیه بده من مشکلاتمو با شوخی براش میگفتم تا آقا یه لبخندی بزنه!!!!بعدشم که یه معاینه سریع و سیر میکرد و بدون هیچ توضیحی شروع میکرد به نوشتن ده دوازده جور قرص و دارو...angry2
انقدر حول میشدم وقتی میرفتم توو مطبش که میخواستم هرچه زودتر حرفامو بزنمو بپرم بیرونbadtaste
اما...
دکتر جدیدم که فعلا فقط یه بار رفتم پیششون دکتر محترمی هستن و دوسش دارم love28چون احساس کردم حالم براش مهمهicon_question
منم دکتر عظیمی رو دوست دارم چون احساس میکنم سلامتیم براش مهمه.
اما دکترای دیگه اغلب برای آدم دل نمیسوزونن و به راحتی داروهایی تجویز میکنن که عوارض زیادی داره.
یا در مقابل شکایت از بیماری فقط میگن داری به خودت تلقین میکنی!
من شاید پیش پنج تا دکتر رفتم اما دکتر عظیمی رو دلسوزتر از همه دیدم.
من كه كلا با دكترم دوستم.10 ساله كه هر 4 ماه يكبار براي چكاپ پيشش ميرم چون داروم مشخصه و بيماريم كنترل شده، معاينه اي در كار نيست.مثل دو تا دوست از كار و بار و زندگي عاطفيم و...اين جور چيزا مي پرسه.البته بگم كه ايشون بسيار دكتر دقيق و موشكافي و وسواسي هستند يادمه كه چهارسال پيش حمله سختي داشتم كه تا مدتها زندگيم مختل شده بود و مجبور بودم هر روز مسير شركت تا خونه رو با آژانس بيام.خدارو شكر كه تشخيص دادند كه علت همه مشكلات من يك جور صرع خفيف بود كه با خوردن قرص خوب شد
صفحه ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42 43 44