ارسالها: 1
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2010
تشکر های اهدا شده: 0
تشکر های دریافت شده :3 بار در 1 پست
سال تشخيص بيماري : 20/6/86
دكتر معالج : دکتر رحیمدل
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : یزد
سلام من کامران هستم 34 ساله به نظر من بیماری ام اس بیشتر بر پایه استرس و اضطراب و نگرانی هستش و نه ژنتیک از صحبتهای شما نگرانی و ترس از آینده موج میزنه بعد از پشت سر گذاشتن بدترین حملات تونستم با غلبه بر استرس و نگرانیم تا حد زیادی جلو پیشرفت بیماریم را بگیرم متاسفانه داخل ایران به خاطر خیلی محدودیتهایی که وجود داره و نتونستن در بروز احساسات و در بیان ساده تر غصه خوردن عامل اصلی و پیشرفت این بیماری هست من بازرگان هستم و صادرات و واردات انجام میدم پس شغل استرس زایی دارم اما تمام این استرسها و نگرانیها هیچی نیست و تنها چیزی که آزارم میده نگران برخورد دیگران هستم با اونکه در ظاهرم هیچی معلوم نمیشه ولی در باطن از اظهار کردن یه احساس عاشقانه و یا دوستی واهمه دارم و از واکنش دیگران نگرانم پس این هم میشه عامل بزرگی در پیشرفت بیماریم بزرگترین و نگران کننده ترین موضوع زندگی من تنهاییم هست وترس از ارتباط گرفتن با دیگران و فقط خودمو به شغلم سرگرم کردم
خدانگهدار
kamran_trade@hotmail.com
ارسالها: 13
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2010
تشکر های اهدا شده: 45
تشکر های دریافت شده :33 بار در 10 پست
سال تشخيص بيماري : 1388
دكتر معالج : بیتا شالبافان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : اهواز
سلام ،دوست عزیز.این شعرو خیلی دوست دارم تقدیم به شما
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم
موج ز خود رفته ای تیز خرامید و گفت هستم اگر می روم گر نروم نیستم
ارسالها: 274
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 2685
تشکر های دریافت شده :1747 بار در 503 پست
سال تشخيص بيماري : 75
دكتر معالج : دکتر معتمدیان - دکتر نظرباغی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : ارومیه
من الان که پروفایل فرزانه جونو می خوندم متوجه این تاپیک شدم که فکر می کنم قبل از اینکه من تو سایت ثبت نام کنم ، نوشته شده ولی به هر حال
من هم تنها فرد در فامیل( چه مادری و چه پدری ) هستم که ام اس دارم و اصلاًقبل ازام اس هیچ اضطراب و فشار روحی هم نداشتم
ارسالها: 413
موضوعها: 8
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 1099
تشکر های دریافت شده :968 بار در 320 پست
سال تشخيص بيماري : 1382
دكتر معالج : دکتر وحید شایگان نژاد
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : اصفهان
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
ارسالها: 345
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1883
تشکر های دریافت شده :2851 بار در 925 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر غلامرضا ترمه چی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
منم هم خودم و هم مادرم ام اس داریم من خیلی خوبم باشگا میرم و هر شب بیشتر از5 کیلومتر رو ترد میل میدوم ولی مادررررررم
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
ارسالها: 52
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 138
تشکر های دریافت شده :144 بار در 51 پست
سال تشخيص بيماري : ٨٩
دكتر معالج : دكتر صحرائيان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2012/02/10, 02:01 PM)doght123 نوشته است: منم هم خودم و هم مادرم ام اس داریم من خیلی خوبم باشگا میرم و هر شب بیشتر از5 کیلومتر رو ترد میل میدوم ولی مادررررررم
مي دونم خيلي سخته شايد تحمل مريضي خود آدم اسونتر باشه.اميدوارم هم شما هم مادرتون خوب باشيد.
ميتونم بپرسم مادرتون در چه سني هستن و الان بيماريشون در چه حدي هست و يه مختصر توضيحي از تاريخ شروع و سير پيشرفت بيماريشون بگين؟
ارسالها: 345
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 1883
تشکر های دریافت شده :2851 بار در 925 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر غلامرضا ترمه چی
داروي مورد استفاده : بتافرون - Bayer Ag
محل سکونت : تهران
2012/02/11, 11:19 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/02/11, 11:21 AM، توسط مهدی نصیری.)
مادرم 49سالشه از 4سال پیش متوجه شد بعد از فوت پدر بزگم بتافرون میزنه مشکل اصلیش گرفتگی و مشکل رودشه که این گ
leepyرفتگی باعث شده تعادلش اصلا خوب نباشه در واقع اصلا تعادل نداره همین دیگه قرصم گاباپنتینو از این چیزا میخوره
ضمنا بیماریش به گفته دکترش کاملا خاموشه و پیشرفتی نداره
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
ارسالها: 83
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Dec 2011
تشکر های اهدا شده: 2736
تشکر های دریافت شده :1281 بار در 442 پست
سال تشخيص بيماري : 1386
دكتر معالج : کلانی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
سلام به همگی. دوتا از دختر خاله های پدرم هم ام اس دارن ودوتاشونم به بدترین حالتها رسیدن ولی من مطمئنم که هیچوقت به اون حالت نمیرسم
هممون روز به روز بهتر میشیم
باور نمیکنم ولی ................انگار غرور من شکست..................
اگه دلت میخواد بری...........اصرار من بیفایدست...................
ارسالها: 795
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 14945
تشکر های دریافت شده :22374 بار در 6735 پست
سال تشخيص بيماري : 85-90
دكتر معالج : دكتر عظيمي
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
سلام
منم که
دختر و پسر عموی بابام ام اس داشتن و بد طور داغونشون کرد تا فوت شدن البته اون موقع ها دارو نبود.چند ده سال پیش
شوهر عمه م هم الان ام اس داره که بازم فامیل پدریم میشه
چرخید و چرخید تا به منه مظلوم اصابت کرد
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
ارسالها: 471
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Aug 2011
تشکر های اهدا شده: 6698
تشکر های دریافت شده :4383 بار در 1017 پست
سال تشخيص بيماري : ۸۶
دكتر معالج : دکتر ترمه چی
داروي مورد استفاده : سینومر
محل سکونت : تهران
(2011/01/09, 08:07 PM)Ferfer نوشته است: سلام دوستاي خوبم
اميدوارم كه همتون خوب باشيد.اسم من فرزانه است.فكر كنم عجيب ترين زندكي بين شما رو من داشته باشم.خلاصه شرح حالم توضيح ميدم:
٢٧ سالم بزشكم يه خواهر دارم كه اونم بزشك.سال ٨٦ فهميديم كه مادرم ام اس داره البته خودش هنوز نميدونه و اين بهترين روش بيشكيري ام اس به نظر من.يك ماه بعد از بيماري مادرم خواهرم ام اس كرفت و ٢ هفته بعد اون من خيلي عجيب نه !!!!!!!! همش به علت استرس متاسفانه من و خواهرم به علت شغلمون بيماري ها رو خوب مي شناسيم و اين باعث استرس مضاعف منو خواهرم شد.البته تو خونه كسي هنوز بيماري من رو نمدونه و نخواهد دونست اخه نمي خوام مسبب عود بيماري خواهرم و مادرم بشم.خلاصه اينكه كلي تو كارمون بنهون كاري هست.
سوالم اينه كه اكه هر كدوم از شما تو فاميلتون ام اسي دارين سير بيشرفت بيماري ، زمان شروع، تعداد ونوع حمله هاي اونو با خودتون مقايسه كنين و لطفا برام بنويسن شايد اينجوري بتونيم تا حدودي نقش زنتيك رو بدونيم.راستي مقاله زياد به درد بخوري نتونستم بيدا كنم واسه همين اميدوارم كه شما كمكم كنين...
مرسيييييييييييييييي
فكر كنم جاي درستي مطرح نكردم سوالم ميبرمش تو قسمت برسش و باسخ اونجا جواب بدين لطفا
این خیلی خیلی عجیبه ولی مطمئنا تصادفی هم نیست..من که فکر میکنم قانون جذب تو مورد شما دخیل بوده.حتما بعد از بیماری مادرتون به ام اس خیلی فکر کردید.
واسه من که تو فامیل من تنها کسی هستم که ام اس دارم.
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..