•  قبلی
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4(current)
  • 5
  • 6
  • ...
  • 8
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 5 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
شباهت بيماري ام اس در اعضاي يك خانواده
#31
سلام من کامران هستم 34 ساله به نظر من بیماری ام اس بیشتر بر پایه استرس و اضطراب و نگرانی هستش و نه ژنتیک از صحبتهای شما نگرانی و ترس از آینده موج میزنه بعد از پشت سر گذاشتن بدترین حملات تونستم با غلبه بر استرس و نگرانیم تا حد زیادی جلو پیشرفت بیماریم را بگیرم متاسفانه داخل ایران به خاطر خیلی محدودیتهایی که وجود داره و نتونستن در بروز احساسات و در بیان ساده تر غصه خوردن عامل اصلی و پیشرفت این بیماری هست من بازرگان هستم و صادرات و واردات انجام میدم پس شغل استرس زایی دارم اما تمام این استرسها و نگرانیها هیچی نیست و تنها چیزی که آزارم میده نگران برخورد دیگران هستم با اونکه در ظاهرم هیچی معلوم نمیشه ولی در باطن از اظهار کردن یه احساس عاشقانه و یا دوستی واهمه دارم و از واکنش دیگران نگرانم پس این هم میشه عامل بزرگی در پیشرفت بیماریم بزرگترین و نگران کننده ترین موضوع زندگی من تنهاییم هست وترس از ارتباط گرفتن با دیگران و فقط خودمو به شغلم سرگرم کردم
خدانگهدار
kamran_trade@hotmail.com
 تشکر شده توسط : TootFarangi , ساغر , Ferfer
#32
سلام ،دوست عزیز.این شعرو خیلی دوست دارم تقدیم به شما
ساحل افتاده گفت گرچه بسی زیستم هیچ نه معلوم شد آه که من کیستم
موج ز خود رفته ای تیز خرامید و گفت هستم اگر می روم گر نروم نیستم
 تشکر شده توسط : Ferfer
#33
من الان که پروفایل فرزانه جونو می خوندم متوجه این تاپیک شدم که فکر می کنم قبل از اینکه من تو سایت ثبت نام کنم ، نوشته شده ولی به هر حال
من هم تنها فرد در فامیل( چه مادری و چه پدری ) هستم که ام اس دارم و اصلاًقبل ازام اس هیچ اضطراب و فشار روحی هم نداشتم
 تشکر شده توسط : Ferfer
#34
وای من دوتا دختر کوچولو دارم بزرگه که فقط 4 سالشه خیلی حساس و زودرنجه خیلی خیلی خیلی نگران شدم با دیدن این تاپیگsad2sad2sad2sad2sad2sad2sad2sad2sad2sad2sad2sad2
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی
که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی
 تشکر شده توسط : Ferfer
#35
منم هم خودم و هم مادرم ام اس داریم من خیلی خوبم باشگا میرم و هر شب بیشتر از5 کیلومتر رو ترد میل میدوم ولی مادررررررم
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
 تشکر شده توسط : ساغر , Ferfer , najva
#36
(2012/02/10, 02:01 PM)doght123 نوشته است: منم هم خودم و هم مادرم ام اس داریم من خیلی خوبم باشگا میرم و هر شب بیشتر از5 کیلومتر رو ترد میل میدوم ولی مادررررررم

مي دونم خيلي سخته شايد تحمل مريضي خود آدم اسونتر باشه.اميدوارم هم شما هم مادرتون خوب باشيد.
ميتونم بپرسم مادرتون در چه سني هستن و الان بيماريشون در چه حدي هست و يه مختصر توضيحي از تاريخ شروع و سير پيشرفت بيماريشون بگين؟
#37
مادرم 49سالشه از 4سال پیش متوجه شد بعد از فوت پدر بزگم بتافرون میزنه مشکل اصلیش گرفتگی و مشکل رودشه که این گConfusedleepyرفتگی باعث شده تعادلش اصلا خوب نباشه در واقع اصلا تعادل نداره همین دیگه قرصم گاباپنتینو از این چیزا میخوره
ضمنا بیماریش به گفته دکترش کاملا خاموشه و پیشرفتی نداره
گل زرد و گل زرد و گل زرد/بیا باهم بنالیم از سر درد.عنان تا در کف نا مردمان هست/ستم بر مرد خواهد کرد نامرد
 تشکر شده توسط : Ferfer
#38
سلام به همگی. دوتا از دختر خاله های پدرم هم ام اس دارن ودوتاشونم به بدترین حالتها رسیدن ولی من مطمئنم که هیچوقت به اون حالت نمیرسمwink2 هممون روز به روز بهتر میشیمconfused
باور نمیکنم ولی ................انگار غرور من شکست..................

اگه دلت میخواد بری...........اصرار من بیفایدست...................
 تشکر شده توسط : ارزو , Ferfer
#39
سلام
منم که Tongue دختر و پسر عموی بابام ام اس داشتن و بد طور داغونشون کرد تا فوت شدن البته اون موقع ها دارو نبود.چند ده سال پیشTongue شوهر عمه م هم الان ام اس داره که بازم فامیل پدریم میشهicon_cry چرخید و چرخید تا به منه مظلوم اصابت کردicon_cry
دور نرو...
بیا کنار دلم
من غیر از اینها که می نویسم
نوازش هم بلدم...
 تشکر شده توسط : Ferfer
#40
(2011/01/09, 08:07 PM)Ferfer نوشته است: سلام دوستاي خوبم
اميدوارم كه همتون خوب باشيد.اسم من فرزانه است.فكر كنم عجيب ترين زندكي بين شما رو من داشته باشم.خلاصه شرح حالم توضيح ميدم:
٢٧ سالم بزشكم يه خواهر دارم كه اونم بزشك.سال ٨٦ فهميديم كه مادرم ام اس داره البته خودش هنوز نميدونه و اين بهترين روش بيشكيري ام اس به نظر من.يك ماه بعد از بيماري مادرم خواهرم ام اس كرفت و ٢ هفته بعد اون من خيلي عجيب نه !!!!!!!! همش به علت استرس متاسفانه من و خواهرم به علت شغلمون بيماري ها رو خوب مي شناسيم و اين باعث استرس مضاعف منو خواهرم شد.البته تو خونه كسي هنوز بيماري من رو نمدونه و نخواهد دونست اخه نمي خوام مسبب عود بيماري خواهرم و مادرم بشم.خلاصه اينكه كلي تو كارمون بنهون كاري هست.
سوالم اينه كه اكه هر كدوم از شما تو فاميلتون ام اسي دارين سير بيشرفت بيماري ، زمان شروع، تعداد ونوع حمله هاي اونو با خودتون مقايسه كنين و لطفا برام بنويسن شايد اينجوري بتونيم تا حدودي نقش زنتيك رو بدونيم.راستي مقاله زياد به درد بخوري نتونستم بيدا كنم واسه همين اميدوارم كه شما كمكم كنين...
مرسيييييييييييييييي 

فكر كنم جاي درستي مطرح نكردم سوالم ميبرمش تو قسمت برسش و باسخ اونجا جواب بدين لطفا


این خیلی خیلی عجیبه ولی مطمئنا تصادفی هم نیست..من که فکر میکنم قانون جذب تو مورد شما دخیل بوده.حتما بعد از بیماری مادرتون به ام اس خیلی فکر کردید.
واسه من که تو فامیل من تنها کسی هستم که ام اس دارم.
به یاد آرزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریاد..
 تشکر شده توسط : Ferfer , ارزو
  
  •  قبلی
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4(current)
  • 5
  • 6
  • ...
  • 8
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  ام اس را برای خانواده همسر آینده کی و چطور مطرح کنم؟! siamak.m.h 59 20,437 2018/08/31, 09:45 AM
آخرین ارسال: siamak.m.h
  ام اسي هاي با مدت زمان بيماري بيش از 10 سال mehdernet2 33 21,455 2014/09/13, 09:48 AM
آخرین ارسال: omid882
Question اعضای خانواده چطوری میتونن به بهبود روحیه بیمار کمک کنن؟ dr.dentist 21 12,999 2013/05/29, 08:46 PM
آخرین ارسال: movahedi
  چه بيماري خود ايمني ديگه اي شبيه دويك و ام اس وجود داره.؟ warrior 2 8,947 2013/02/24, 11:00 AM
آخرین ارسال: maryamnaji11
  سير بيماري ostad2000 3 3,902 2010/08/23, 05:51 PM
آخرین ارسال: hamid



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
2 مهمان