2012/01/08, 04:18 PM
واسه قسمت الف بایس بگم یک دوستی داشتم واسه تحویل پروژه دانشگاه ( پایان نامه ) که زمانی که انتخاب واحد کردیم من یک استادی برداشتم که دوست جان هم آمد بیخ دل من نشست گفت منم می خوام با همین بردارم
زووووووووووووووووووور و اصرار که خلاصه کد درس رو ثبت نهایی کرد و تموم شد. من کاری بهش نداشتم تا اینکه موقعی که رفتیم با استاد صحبت راجع به پروژه استاد گفت : شما چی بر می داری ؟
آخه من از 3 - 4 ماه قبلش روی پروژه ام کار کرده بودم بهش گفتم فلان کار ولی به دلیل مشکلی که دارم می خوام یکمی تخفیف بدین. مثلا اگر به جا 40 تا فرم من 10 تا فعلا ساختم زیاد سختش نکنید.
استاد گیر 3 پیچی داد که بایـــــــــــــــــــــــــــــــــس با یکی مشترک باشی.
منم چون نصف پروژه را انجام داده بودم نمی خواستم کسی رو شریک کنم. منتها این دوست پدر بیامرزه من اینقدر آمد گردن کج جلو من نشست اینطوری :
منم دلم سوخت. گفتم اشکالی نداره بیا با هم .
رفت و با ذوق و شوق به استاد اعلام کرد و خلاصه هر سری می گفتم بیا بریم پیش استاد این کار کنیم اون کار کنیم نمیامد
منم خوب می خواستم کار زودتر تموم شه حرس می خوردم از دست این خانم محترم.
آخه کاری هم بلد نبود ، نه می تونست کد بنویسه نه حتی برنامه نصب کنه روی لپ تاپش که یک روز آمد من براش ویندوز نصب کردم و نرم افزار های مورد نیاز و ... و اونم رفت که بیاد
خلاصه وسط کار چون پروزه بانک اطلاعاتی رو هم با من چسبیده بود منم همه ی کارهاش رو کرده بودم وقتی پروژه پرینت شده را بردم دانشگاه بهش گفتم : تو واقعا روت می شه بری اینو تحویل استاد بدی ؟ حتی یک تلق و شیرازه هم نگرفتی ؟؟؟ من دارم جای تو خجالت می کشم
اونم با کمال پر رویی گفت : من وقت ندارم خودم رو با تو هماهنگ کنم و منم گفتم از من به خیر و از تو به سلامت.
رفتیم اعلام کردیم که ما می خواهیم جدا کار کنیم و اون رفت به استاد گفت سایت شرکت برادرش رو می خواد بسازه و منم که پروزه خودم بود. ( پروژه من سیستم مطب دکتر بود از ثبت بیمار بگیر تا نوبت دهی و ثبت پرونده و ... )
خلاصه که من رفتم پیش یک بنده ی خدایی یکمی کمکم کرد و یک مقداری هم هزینه گرفت واسه کمکش و کلی از دوستان و آشنایان کمک گرفتم و روز تحویل پروژه چون لپ تاپ ندارم و بسته نرم افزاری که تهیه کرده بودم مشکل داشت ( بنا بر دلایل تخصصی که نمیشه توضیح بدم !!!! ) مجبور شدم با کیسم رفتم دانشگاه و دست بر قضا یک قسمتیش که من منظور استاد رو متوجه نشده بودم چی می خواد ایراد بنی اسرائیلی گرفت و کلی منو عصبی کرد.
منم شروع کردم با استاد به دعوا و جدل که تو که حتی نمی دونی این نرم افزار کد نویسی چطوری کار می کنه و حتی نمی تونی کی برد را بگیری دستت چطور این ایراد رو از من می گیری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفت وظیفه من نبوده جواب سوالت رو بدم وظیفه اون کسی که رفتی پیشش کلاس بوده !!!!!
منم گفتم : پولی که بابت این درس بهت دادن واسه استاد راهنما حرومت من راضی نیستم و گفتم اگر به من صفر هم بدی مهم نیست
برگشت به من گفت : خانم فلانی همیشه از شما شکایت می کرد که نمیایید باهاش همکاری کنید تا بیایید پیش من ایرادات کار تون را بگیرم. همش می گفت که مثلا وقتی روز فلان ساعت فلان با من قرار داشتین خودش تنها میومد و می گفته که فلانی نیومد گفته وقت نکردم بیام...
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا می خواستم همونجا استاد رو با تیربار ناکارش کنم و اون دوستم رو برم با باتوم کوه بزنم تو چشش کل کاسه چشمش رو تخلیه کنم که چقدر آدم می تونه دروغ گو باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم بهش : استاد نشون به اون نشون که فلان روز اینطور شد اونطور شد ، ای سوال من بود نه اون ، این مشکل فلان جا بوده و ... کل داستان کد نویسی رو تعریف کردم و خوب چون کل برنامه دستم بود مشکلی نداشتم.
خلاصه که باز گفت : خانم فلانی هم پروژه اش رو تحویل داد و منم گفتم منم می تونم ببرم بیرون واسم کار کنن. ( آخه این خانم دومی که گفت اصلا حالیش نیست چی به چیه منم ازش متنفر بودم با اینکه مثلا شاگرد زرنگ کلاس بود ولی 3 ترم پروژه هاش رو من واسش انجام می دادم )
فقط عصبی شدم و گیر استاد گاگول و دوست خیانت کار ...
بعدش همین دوست خیانت کار پروژه اش رو آورد داد دست من ، منم نامردی نکردم که هم پول زیاد گرفتم هم کارش رو نصفه تموم کردم و بهش دادم .
ولی کلی هم ناراحت شدم که چطور من 16.5 شدم پایان نامه ام را ولی ایشون 20 شد
حالا مهم نیست کلن خواستم داستانی تعریف کرده باشم که بگم این دوست من نقشه کشید منو خراب کنه چون خودش چیزی بلد نبود ولی من دیر متوجه شدم متاسفانه که ای کاش ...
اصلا یاد آوریش منو عذاب میده
سایتی رو هم طراحی کردم واسش آپلود شده ولی خودش خرابش کرده و هزار بار به من اس ام اس داد بیا دانشگاه درستش کن برام منم گفتم من تهرانم نمی تونم بیاو خودت درستش کن.
با اینکه سعی می کنم خاطرات بد رو توی ذهنم نیگه ندارم ولی نمی دونم چرا نمیشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زووووووووووووووووووور و اصرار که خلاصه کد درس رو ثبت نهایی کرد و تموم شد. من کاری بهش نداشتم تا اینکه موقعی که رفتیم با استاد صحبت راجع به پروژه استاد گفت : شما چی بر می داری ؟
آخه من از 3 - 4 ماه قبلش روی پروژه ام کار کرده بودم بهش گفتم فلان کار ولی به دلیل مشکلی که دارم می خوام یکمی تخفیف بدین. مثلا اگر به جا 40 تا فرم من 10 تا فعلا ساختم زیاد سختش نکنید.
استاد گیر 3 پیچی داد که بایـــــــــــــــــــــــــــــــــس با یکی مشترک باشی.
منم چون نصف پروژه را انجام داده بودم نمی خواستم کسی رو شریک کنم. منتها این دوست پدر بیامرزه من اینقدر آمد گردن کج جلو من نشست اینطوری :
منم دلم سوخت. گفتم اشکالی نداره بیا با هم .
رفت و با ذوق و شوق به استاد اعلام کرد و خلاصه هر سری می گفتم بیا بریم پیش استاد این کار کنیم اون کار کنیم نمیامد
منم خوب می خواستم کار زودتر تموم شه حرس می خوردم از دست این خانم محترم.
آخه کاری هم بلد نبود ، نه می تونست کد بنویسه نه حتی برنامه نصب کنه روی لپ تاپش که یک روز آمد من براش ویندوز نصب کردم و نرم افزار های مورد نیاز و ... و اونم رفت که بیاد
خلاصه وسط کار چون پروزه بانک اطلاعاتی رو هم با من چسبیده بود منم همه ی کارهاش رو کرده بودم وقتی پروژه پرینت شده را بردم دانشگاه بهش گفتم : تو واقعا روت می شه بری اینو تحویل استاد بدی ؟ حتی یک تلق و شیرازه هم نگرفتی ؟؟؟ من دارم جای تو خجالت می کشم
اونم با کمال پر رویی گفت : من وقت ندارم خودم رو با تو هماهنگ کنم و منم گفتم از من به خیر و از تو به سلامت.
رفتیم اعلام کردیم که ما می خواهیم جدا کار کنیم و اون رفت به استاد گفت سایت شرکت برادرش رو می خواد بسازه و منم که پروزه خودم بود. ( پروژه من سیستم مطب دکتر بود از ثبت بیمار بگیر تا نوبت دهی و ثبت پرونده و ... )
خلاصه که من رفتم پیش یک بنده ی خدایی یکمی کمکم کرد و یک مقداری هم هزینه گرفت واسه کمکش و کلی از دوستان و آشنایان کمک گرفتم و روز تحویل پروژه چون لپ تاپ ندارم و بسته نرم افزاری که تهیه کرده بودم مشکل داشت ( بنا بر دلایل تخصصی که نمیشه توضیح بدم !!!! ) مجبور شدم با کیسم رفتم دانشگاه و دست بر قضا یک قسمتیش که من منظور استاد رو متوجه نشده بودم چی می خواد ایراد بنی اسرائیلی گرفت و کلی منو عصبی کرد.
منم شروع کردم با استاد به دعوا و جدل که تو که حتی نمی دونی این نرم افزار کد نویسی چطوری کار می کنه و حتی نمی تونی کی برد را بگیری دستت چطور این ایراد رو از من می گیری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفت وظیفه من نبوده جواب سوالت رو بدم وظیفه اون کسی که رفتی پیشش کلاس بوده !!!!!
منم گفتم : پولی که بابت این درس بهت دادن واسه استاد راهنما حرومت من راضی نیستم و گفتم اگر به من صفر هم بدی مهم نیست
برگشت به من گفت : خانم فلانی همیشه از شما شکایت می کرد که نمیایید باهاش همکاری کنید تا بیایید پیش من ایرادات کار تون را بگیرم. همش می گفت که مثلا وقتی روز فلان ساعت فلان با من قرار داشتین خودش تنها میومد و می گفته که فلانی نیومد گفته وقت نکردم بیام...
خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا می خواستم همونجا استاد رو با تیربار ناکارش کنم و اون دوستم رو برم با باتوم کوه بزنم تو چشش کل کاسه چشمش رو تخلیه کنم که چقدر آدم می تونه دروغ گو باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گفتم بهش : استاد نشون به اون نشون که فلان روز اینطور شد اونطور شد ، ای سوال من بود نه اون ، این مشکل فلان جا بوده و ... کل داستان کد نویسی رو تعریف کردم و خوب چون کل برنامه دستم بود مشکلی نداشتم.
خلاصه که باز گفت : خانم فلانی هم پروژه اش رو تحویل داد و منم گفتم منم می تونم ببرم بیرون واسم کار کنن. ( آخه این خانم دومی که گفت اصلا حالیش نیست چی به چیه منم ازش متنفر بودم با اینکه مثلا شاگرد زرنگ کلاس بود ولی 3 ترم پروژه هاش رو من واسش انجام می دادم )
فقط عصبی شدم و گیر استاد گاگول و دوست خیانت کار ...
بعدش همین دوست خیانت کار پروژه اش رو آورد داد دست من ، منم نامردی نکردم که هم پول زیاد گرفتم هم کارش رو نصفه تموم کردم و بهش دادم .
ولی کلی هم ناراحت شدم که چطور من 16.5 شدم پایان نامه ام را ولی ایشون 20 شد
حالا مهم نیست کلن خواستم داستانی تعریف کرده باشم که بگم این دوست من نقشه کشید منو خراب کنه چون خودش چیزی بلد نبود ولی من دیر متوجه شدم متاسفانه که ای کاش ...
اصلا یاد آوریش منو عذاب میده
سایتی رو هم طراحی کردم واسش آپلود شده ولی خودش خرابش کرده و هزار بار به من اس ام اس داد بیا دانشگاه درستش کن برام منم گفتم من تهرانم نمی تونم بیاو خودت درستش کن.
با اینکه سعی می کنم خاطرات بد رو توی ذهنم نیگه ندارم ولی نمی دونم چرا نمیشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
Free chees is found on the mousetrap
To catch anything you want you must pay it's worth
To catch anything you want you must pay it's worth