2012/01/05, 04:50 PM
از این 7 موردی که گفتید من مورد 6 واقعا تجربه کردم.
یادمه حدود 5 سال پیش من در جمعی کاملا مردونه کار می کردم که متاسفانه جو خوبی هم نبود و افرادی که همکارم بودند خیلی با خانم ها خوب نبودند و مرتب سعی در تحقیر خانم ها داشتند . در همین حین رفتارم کم کم تغییر کرد. اونها گریه رو یه ضعف زنانه می دونستند و من هم تصمیم گرفتم که هرگز گریه نکنم در صورتی که همیشه گریه برای من یه ابزار تخلیه روحی بود. این تغییر رفتار کم کم تو روحیه من اثر منفی گذاشت طوری که خیلی زودرنج تر از قبل شدم. به عبارتی غصه هام هی تلنبار می شدند.اما تجربه گریه زیر دوش خیلی اتفاقی بود از سر غرور جلوی کسی گریه نمیکردم ولی یه بار که طاقتم تموم شده بود زیر دوش شروع به گریه کردم و بعد کاملا تخلیه شده بودم و حتی می تونم بگم حالم خیلی خوب هم شده بود. از اون زمان به بعد وقتی خیلی عصبی می شم همین کار رو می کنم . آب و گریه هر دو آرامش دهنده اند.
یادمه حدود 5 سال پیش من در جمعی کاملا مردونه کار می کردم که متاسفانه جو خوبی هم نبود و افرادی که همکارم بودند خیلی با خانم ها خوب نبودند و مرتب سعی در تحقیر خانم ها داشتند . در همین حین رفتارم کم کم تغییر کرد. اونها گریه رو یه ضعف زنانه می دونستند و من هم تصمیم گرفتم که هرگز گریه نکنم در صورتی که همیشه گریه برای من یه ابزار تخلیه روحی بود. این تغییر رفتار کم کم تو روحیه من اثر منفی گذاشت طوری که خیلی زودرنج تر از قبل شدم. به عبارتی غصه هام هی تلنبار می شدند.اما تجربه گریه زیر دوش خیلی اتفاقی بود از سر غرور جلوی کسی گریه نمیکردم ولی یه بار که طاقتم تموم شده بود زیر دوش شروع به گریه کردم و بعد کاملا تخلیه شده بودم و حتی می تونم بگم حالم خیلی خوب هم شده بود. از اون زمان به بعد وقتی خیلی عصبی می شم همین کار رو می کنم . آب و گریه هر دو آرامش دهنده اند.
با درد بساز چون دواي تو منم، در كس منگر كه آشناي تو منم