[hilda]

فربود ما تا نصف راه فکر میکردیم تو هستی نمی دونستیم نمیای
خوب رای نداده بودی دیگهههههههههههههههه
می خواستی رای نداده بیای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ولی واقعاًجات خیلی خالی بود اینو جدی میگم
ازت ممنونم که 5 صبح اومدی بدرقه

[matinfard]

ولی نامردا شونصد تا پست زدین یکی نگفت این فربود بدبخت کله سحر اومد خداحافظی و بدرقه اگه دیگه من اومدم تحویلتون بگیرم

فربود اینا هنوز اثرات افسردگی ناشی از عدم حضور تو در سفره ،
خوب میزان این افسردگی در بعضی ها (!!!) خیلی حادتر بود که به مرحله خودزنی رسیده بود
اما بعد از همه این حرفا...
جات واقعاً خالی بود، خیلی زیاد، یا به قول این رفقای شیرازی جاتون سبز

[hadisss]

وای انگاری جدی جدی حالم خیلی بده و خیلی گیج تشریف دارم
یه مطلب نوشتم برا این تاپیک تا فرستادمش دبدم توی تاپیک به چی فکر میکنی هست

این الان اسپم هست فکر کنم

[ehsan 10054]

سفر خوبی بود
من بعد از 10 سال دوستم بام صحبت کرد
حالا دارم دارو میخورم
یعنی باختم
از فربودم ممنون که اومد بد رقه

[kaveh_plus]

ای کسانی که از من عکس در دوربین هایتان دارید عکسهای من را برایم بفرستید تا من هم چنین کنم

[ز- سادات]

من نیومدم دلم غصه داره

[hilda]

دوست عزیز ما بازم سفر خواهیم داشت ایشالا دفعه ی بعد بتونی بیای و ما هم از دیدنت و آشناییت خوشحال بشیم

[damoun]

سلام به همگی
از اونجایی که من تازه عضو شدم لازم میدونم اول خودمو معرفی کنم، من دامون هستم، 30 سالمه، ام اس ندارم، پسرعمه ی kaveh_plus هستم، تا حالا دو بار افتخار داشتم که در جمع شما حضور داشته باشم، اولی یک دیدار بود در بوستان گفتگو و دومی سفر همدان

و اما سفر همدان : ازتون ممنونم که من رو در جمع فوق العاده و صمیمی خودتون پذیرفتین، به شدت خوشحالم که تو این سفر بودم و دوستای خوبی پیدا کردم و تجربه ی واقعاً لذت بخشی بود...
برای من بیش از مقصد و جاهای دیدنی دور هم بودن با دوستان لذت بخش بود، و این دور هم بودن در جاهای مختلف حس خارق العاده ای بهم می داد ، راستی یه سوال: تا حالا به آب غار دست زدین ؟ قایق سواری تو غار علی صدر واسه من یکی که بی نظیر بود،حتی خوابیدن کف غار هم خوب بود . تو مسیر برگشت تو اتوبوس یه دست فروش محشر داشتیم که مسواک های دو کاره ی کولردار می فروخت ، دمپایی های نانو و... آهان داشت یادم می رفت یکی دیگه هم بود که لواشک های ترشششٍ ترشششششش می فروخت

از حمید تشکر ویژه دارم 1. به خاطر همه ی زحمتایی که کشید و 2. به خاطر اینکه باعث شد به همه به ویژه من خیلی خوش بگذره. از سروش هم خیلی ممنونم که جمع رو شاد نگه می داشت و با هماهنگی با یکی از بچه ها ( شهرزاد یا هیلدا ) لقب بمب خنده را به او اعطا نمودیم از ندا و مهسا سپاسگذارم که تهایت انرژی و صمیمیتشون رو گذاشتن تا به همه خوش بگذره. و از تک تک بچه ها بازم ممنونم.

به امید یه سفر فوق العاده ی دیگه

[neda.n]

راستی یه چیزی ، این صندلیای اتوبوس ما همچین یه نمور شناور بود . مثلا من خیلی عادی و صاف و ساده راه می رفتما ، بعد اینا میومدن همچی ناغافل خودشون رو می کوبوندن به پاهای من الان همیجور الکی الکی نمیدونم چرا پاهام کبود شده بعد اصن من به این آرررووووومی این روغنای کف ماشین و زیر صندلیا نمی دونم چجوری اومدن خودشون مالیدن به شلوارم ، اونوخت الکی الکی ، یعنی خیلی الکی ، شلوار سفیدم به طرز ترسناکی ، سیاه شده واقعا چقدر این دنیا عجیبه
و البته فربود واقعا مرسی اون موقع صبح با دوربینت اومدیم بدرقه .

[نازی ی]

وای تدا تو این عکسم سندرمت بسیار نمود داره البته مهسام دست کمی نداشت !!!! راستی مهسا کفشات احیانا بنتون نیستن؟