معمولا زماني كه بيمار با علايم شديد اضطرابي مراجعه مي كند، مي گويد: " آقاي دكتر! من حاضرم هر كاري بكنم و هر دارويي بخورم؛ به شرط اين كه اين اضطراب شديدم فقط مقداري كمتر شود."
اما جالب است پس از آن كه با تجويز دارو اضطراب بيمار كاملا برطرف شد، پس از چند هفته طلب كارانه مي پرسد: " پس كي معالجه مي شوم و داروها را قطع مي كنم؟ يعني من مجبورم تا آخر عمر دارو بخورم؟ مبادا به دارو وابسته شوم!"
البته همين بيمار زماني كه براي عيوب بينايي و انكساري به چشم پزشك مراجعه مي كند و عينك براي او تجويز مي شود، چند هفته بعد نمي پرسد: " آقاي دكتر! پس كي مي توانم عينك را كنار بگذارم؟"
گاهي بيمار مي انديشد همان گونه كه براي معالجه گلودرد چركي يك بار نزد پزشك مي رود و با يك نسخه معالجه مي شود، درباره بيماري هاي رواني هم بايد چنين باشد. نه تنها درباره بيشتر بيماري هاي رواني بلكه اصولا در كل پزشكي درمان هاي يك نسخه اي بسيار معدود است و معالجه گاهي چند هفته، گاهي چند ماه و گاه چند سال به درازا مي انجامد.
اضطراب نشانه اي است كه در بسياري از نابساماني هاي رواني ديده مي شود. اغلب واكنش به خطري است كه جنبه روان درماني، مبهم و ناشي از تعارض ناخودآگاه دارد. در نابساماني هاي رواني، اضطراب بارزترين نشانه است.
بر حسب نوع اختلال و وضعيت بيمار، روش هاي درماني گوناگوني به كار برده مي شود.
درمان دارويي يكي از روش هاي موثر معالجه اضطراب و اختلالات اضطرابي است كه مي تواند به تنهايي يا همراه با روش هاي ديگر از جمله انواع روان درماني به كار رود.
گاهي اضطراب، ناشي از عوامل سرشتي و هورمون هاي عصبي يا ناشي از شرايط استرس آور محيطي است كه طبعا درمان در اين موارد ممكن است به درازا بكشد؛ به عنوان مثال، اگر خانمي يك بار در خياباني با موتور سيكلت تصادف كند و بار ديگر كيف او در خيابان سرقت شود، ممكن است از آن پس، بدون دليل از حضور در خيابان دچار ترس(فوبيا) و اضطراب شود.
در اين فرد با حساسيت زدايي تدريجي و روش هاي تن آرامي كه به او آموخته مي شود كم كم كاري مي كنيم تا پس ازمدتي بتواند بدون اضطراب وارد خيابان شود. شايد چند ماه اين كارهاي درماني را همراه با دارو پيگيري كنيم و به نظر طولاني باشد اما يك نكته مسلم است و آن اين كه زندگي بدون اضطراب گرچه با دارو باشد براي بيشتر انسان ها رضايت بخش تر از اضطراب فلج كننده زندگي است.
دكتر فربد فدايي - روانپزشك
اما جالب است پس از آن كه با تجويز دارو اضطراب بيمار كاملا برطرف شد، پس از چند هفته طلب كارانه مي پرسد: " پس كي معالجه مي شوم و داروها را قطع مي كنم؟ يعني من مجبورم تا آخر عمر دارو بخورم؟ مبادا به دارو وابسته شوم!"
البته همين بيمار زماني كه براي عيوب بينايي و انكساري به چشم پزشك مراجعه مي كند و عينك براي او تجويز مي شود، چند هفته بعد نمي پرسد: " آقاي دكتر! پس كي مي توانم عينك را كنار بگذارم؟"
گاهي بيمار مي انديشد همان گونه كه براي معالجه گلودرد چركي يك بار نزد پزشك مي رود و با يك نسخه معالجه مي شود، درباره بيماري هاي رواني هم بايد چنين باشد. نه تنها درباره بيشتر بيماري هاي رواني بلكه اصولا در كل پزشكي درمان هاي يك نسخه اي بسيار معدود است و معالجه گاهي چند هفته، گاهي چند ماه و گاه چند سال به درازا مي انجامد.
اضطراب نشانه اي است كه در بسياري از نابساماني هاي رواني ديده مي شود. اغلب واكنش به خطري است كه جنبه روان درماني، مبهم و ناشي از تعارض ناخودآگاه دارد. در نابساماني هاي رواني، اضطراب بارزترين نشانه است.
بر حسب نوع اختلال و وضعيت بيمار، روش هاي درماني گوناگوني به كار برده مي شود.
درمان دارويي يكي از روش هاي موثر معالجه اضطراب و اختلالات اضطرابي است كه مي تواند به تنهايي يا همراه با روش هاي ديگر از جمله انواع روان درماني به كار رود.
گاهي اضطراب، ناشي از عوامل سرشتي و هورمون هاي عصبي يا ناشي از شرايط استرس آور محيطي است كه طبعا درمان در اين موارد ممكن است به درازا بكشد؛ به عنوان مثال، اگر خانمي يك بار در خياباني با موتور سيكلت تصادف كند و بار ديگر كيف او در خيابان سرقت شود، ممكن است از آن پس، بدون دليل از حضور در خيابان دچار ترس(فوبيا) و اضطراب شود.
در اين فرد با حساسيت زدايي تدريجي و روش هاي تن آرامي كه به او آموخته مي شود كم كم كاري مي كنيم تا پس ازمدتي بتواند بدون اضطراب وارد خيابان شود. شايد چند ماه اين كارهاي درماني را همراه با دارو پيگيري كنيم و به نظر طولاني باشد اما يك نكته مسلم است و آن اين كه زندگي بدون اضطراب گرچه با دارو باشد براي بيشتر انسان ها رضايت بخش تر از اضطراب فلج كننده زندگي است.
دكتر فربد فدايي - روانپزشك