•  قبلی
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6(current)
  • 7
  • 8
  • ...
  • 38
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 12 رأی - میانگین امیتازات : 4.17
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بهبود ام اس
#51
دوستان خوب سعیده و مهدی
انتقادهایتان را منطقی و دوستانه بیان کردید. از شما سپاسگزارم. دیروز با خواندن مطالب دوستان خیلی بهم ریختم. تصمیم گرفتم دیگر به فعالیت در این سایت ادامه ندهم. اما تا امروز نظرم عوض شد و تصمیم گرفتم نوعی دیگر بیان کنم.
دوستان عزیز
حق با شماست موضوع خیلی احساسی بیان شد. اما احساس هم مسئله مهمی است، نباید آنرا نادیده گرفت.
"دانش مجوعه ای از اطلاعات است، دانستن توانایی دیدن و فهمیدن است. دانش هیچگاه کسی را دگرگون نمیکند. میتواند تو را یک دانشور بزرگ کند اما دانشور مانند یک رادیوضبط است فقط مطالب را تکرار میکند. اما یک شخص دانا میداند و به اعتبار خود میداند. او به چیزی باور ندارد، میبیند. او یک مسیحی نیست، یک مسیح است. یک بودایی نیست، یک بودا است..." اوشو
من دوران سختی را گذراندم. خدا را شکر میکنم که اکثر شماها در دوران خاموش بیماری بسر میبرید و از صمیم قلب آرزو دارم که هر چه زودتر به هر روش ممکن درمان شوید و هیچگاه مراحل سیر بیماری را تجربه نکنید.
من هر روشی را که پیشنهاد میشد امتحان میکردم. در هر روشی که شکست میخوردم ناامید نمیشدم و بدنبال روش جدیدی میگشتم. شاید چون اطلاعاتم را براحتی در اختیار شما قرار دادم برایتان بی ارزش است و آنرا جدی نمیگیرید و من چون خیلی برای رسیدن به این اطلاعات زحمت زیادی کشیدم، بنابراین خوب هم آنها را بکار بستم.
فقط برای ملاقات آقای خدادادی و دریافت راهنمایی اش برای تغذیه نزدیک 2سال پیگیری کردم (هنوز هم ایشان را ملاقات نکردم!) اما بطریق مکاتبه رژیم غذایی اش را گرفتم. رعایتش هم برایم ساده نبود چون باید از تمام خوراکیهایی که دوست داشتم خودم را محروم میکردم. غذاهایی را که گفته بود طعمشان را دوست نداشتم اما مدت زیادی طول نکشید تا ذائقه ام تغییر کرد و طعمهای جدید برایم دلپذیر شد.
آقای ملکیان را هم موقعی بهم معرفی کردند که کاملا ناتوان شده بودم و امیدم به تزریق سلولهای بنیادی بود. شخصی که ایشان را معرفی کرد خودش دکتر شیمی بود و با توضیحاتی که داد منهم اطمینان کردم. (آقای ملکیان را هم تاکنون ملاقات نکردم و بصورت تلفنی ارتباط داشتم.)
این روزنه امید هر روز نور بیشتری به من تاباند و امروز من خورشید را میبینم.
طبق نظر برخی دوستان حتی اگر من درمان هم نشده باشم باز هم با علم جدید، دارویی نمیتوانست انگشتان دست من را که منحنی شده بودند به حالت اول برگرداند، پایم که حتی تکانی نمیتوانستم بدهم قادر به راه رفتن کند، خستگی مفرطی که همیشه بر من مستولی بود درمان بخشدو و و...
بیماری من دیگر پیش رونده-پس رونده نبود و فقط پیش رونده بود. دکتر معالجم از متخصصان بنام ایران بود (که البته من احترام زیادی برای ایشان قائلم و در تخصصشان هم اصلا شکی ندارم) اما ایشان که داروساز نبودند و تنها میتوانستند داروهای موجود را با دوزهای متفاوت و فاصله های زمانی متفاوت تجویز کنند. تا جایی که لازم میدانستند داروها را تجویز کردند اما نتیجه منفی بود..
داروهای شیمیایی موجود طبق اعلام کلیه منابع باعث کندی روند پیشرفت بیماری میشوند پس داروی شیمیایی ای موجود نیست که بتواند بیماری را به عقب برگرداند. (اگر هم چنین موردی وجود دارد مربوط به مرحله پیش رونده_پس رونده میباشد)
حتی اگر من درمان هم نشده باشم بیماری پیش رونده من به عقب برگشت و پس رونده شد. خیلی هم سریع این اتفاق افتاد در کمتر از یکسال!
پس مسئله کم اهمیتی نبود.
همه ما یک هدف مشترک داریم و طبق قانون سینرجی "زمانی که دو یا چند عنصر،‌ جریان یا عامل با هم همیاری و تعامل داشته باشند معمولاً اثری بوجود می‌آید. اگر این اثر از مجموع اثرهایی که هر کدام از آن عناصر جداگانه می‌توانستند بوجود آورند بیشتر شود در اینصورت پدیده هم‌افزایی رخ داده است. از قدیم گفته‌اند «همکاری نتیجه بهتری می‌دهد». آن نتیجه بهتر همین هم‌افزایی است. مقدار هم‌افزایی‌را می‌توان با محاسبه برآیند کار گروهی و از سوی دیگر محاسبه مجموع نتیجه کار تک تک افراد در حالت کار جدا و تکی و سپس کسر کردن نتیجه محاسبه اول از دوم بدست آورد. در اينصورت ممكن است 2 به علاوه 2 برابر با عددي بيش از 4 شود. ضرب المثل يك دست صدا ندارد هم به نوعي اين مفهوم را تداعي ميكند، چرا كه صدايي كه از يك دست در مي آيد صفر است، پس جمع صدايي كه از دو دست بر مي آيد نيز بايد صفر باشد ولي اينگونه نيست.."
پس ما با داشتن نیرویی عظیم به هر طریق ممکن به این بیماری غلبه خواهیم کرد.
شاد باشید
مریم
 تشکر شده توسط : pariya , behzad100 , ostad2000 , dr.dentist , najva , ثریا , omid
#52
مريم جان دليل مخالفت من با گفته هاي شما همين موضوع بود كه خودتان اشاره كرديد .
ببينيد شما طرز بيانتون اشتباه بود . شما گفتيد من درمان 100 % شدم و حتي نام كاربريتان را هم شفا يافته انتخاب كرديد و اين نشان دهنده اطمينان شما بود . ولي من از چند تا از دوستان شنيدم كه برخي ديگر به اين روش به نوعي دلخوش كردند . پس من مجبور بودم بيام و به طريقي نتيجه گيري رو به همين پست آخرتون بكشونم كه حرف شما مبني بر درمان 100 % ام اس نيست بلكه ممكن است باعث بهبودي علائم ام اس شود و بيماريتان به خاموشي بيانجامد .

پس براي اگاهي همه دوستان لازم بود تمام حرف ها گفته ميشد تا فردي كه قرار است نتيجه گيري كند 2 طرف را ببيند بعد نتيجه گيري كند .

راجع به اين موضوع هم كه گفتيد داروي شيميايي وجود ندارد كه بيماري را به عقب برگرداند بايد بگم كه من هنوزم بر اين موضوع اسرار دارم كه چنين چيزي ممكن هست و بازم ميگم كه خودم چنين شخصي رو ديدم و اين كه شما با دارو نتونستيد بيماريتان را به عقب برگردانيد ( خاموشي ) دليل بر امكان نداشتن نيست بلكه ممكن است شرايط بدني شما با داروهاي موجود سازگار نباشد .

در نهايت اگر حرفي زده شد كه باعث رنجش شما شد از طرف خودم و مابقي دوستان ازتون معذرت خواهي ميكنم و اميدوارم به درمان قطعي برسيد .
با آرزوي موفقيت براي شما
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : ثریا , sargol
#53
ممنون حمید جان
اصلا نیازی به عذرخواهی نیست. من از نظرات همه دوستان و تذکرات شما هم سپاسگزارم. من چون هنوز ام ار ای ندادم بنابراین نتوانستم حرفم را اثبات کنم و با دیدگاه شما و سایر دوستان، قضیه را بررسی کردم. اما به همین دلیل شما هم نمیتوانید با اطمینان بگویید که بیماری من در خاموشی است و بهبود پیدا نکردم.
از آنجاییکه بیماری بیشتر دوستان در حال خاموشی است پس عجله ای در کار نیست و بهتر است که من هم تا زمان انجام ام ار ای اصرار زیادی در اثبات قضیه نکنم.
قول میدهم که پس از انجام ام ار ای اولین کاری که بکنم در این سایت اعلام کنم.
شاد باشید
مریم
 تشکر شده توسط : ثریا
#54
مريم جان مطمئنم ميدوني ازادي بيان در سايت وجود داره .
اگه وجود نداشت از همون اول جلوي حرف هاي بدون دليل گرفته ميشد .
موضوع تاپيك اين بحث نيست ولي واقعا من نميتونم حرف هاي شما رو قبول كنم !
شما ميگيد ماست نبايد بخوريم باعث ام اس ميشه و ميگيد من ماست و يه سري چيزهاي ديگه رو حذف كردم و ام اسم خوب شده ( بدون انجام ام ار اي )
من حاضرم تمام چيزهايي كه شما ميگيد واسه ام اس بد هست رو بخورم و تاكيد كنم كه اين ها باعث بهبود من ( بدون انجام ام ار اي ) شده .

من در تمام روزهاي زندگيم ماست مصرف كردم و ميكنم . همين جا هم اعلام ميكنم ام اس من از طريق مصرف ماست بهبود يافته .
حاضرم با تمام دوستان هم ملاقات داشته باشم . هر كس گفت من ام اس دارم اونوقت من تمام حرف هاي شما رو 100% قبول ميكنم .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : Amir , sargol
#55
(2010/09/29, 03:20 PM)hamid نوشته است: مريم جان مطمئنم ميدوني ازادي بيان در سايت وجود داره .
اگه وجود نداشت از همون اول جلوي حرف هاي بدون دليل گرفته ميشد .
موضوع تاپيك اين بحث نيست ولي واقعا من نميتونم حرف هاي شما رو قبول كنم !
شما ميگيد ماست نبايد بخوريم باعث ام اس ميشه و ميگيد من ماست و يه سري چيزهاي ديگه رو حذف كردم و ام اسم خوب شده ( بدون انجام ام ار اي )
من حاضرم تمام چيزهايي كه شما ميگيد واسه ام اس بد هست رو بخورم و تاكيد كنم كه اين ها باعث بهبود من ( بدون انجام ام ار اي ) شده .

من در تمام روزهاي زندگيم ماست مصرف كردم و ميكنم . همين جا هم اعلام ميكنم ام اس من از طريق مصرف ماست بهبود يافته .
حاضرم با تمام دوستان هم ملاقات داشته باشم . هر كس گفت من ام اس دارم اونوقت من تمام حرف هاي شما رو 100% قبول ميكنم .

حمید جان
امیدوارم همیشه خوب باشی. هم شما و هم تمام دوستان. هدف من هم جز این نیست. این که شما ماست بخورید یا نخورید هیچ سود و زیانی به حال من نداره. دلیل اصرارم هم فقط اینه که من هر دو حالت را تجربه کردم. دلیل علمیش را هم بزودی برای اطلاع همه دوستان در سایت قرار میدم. در ضمن، فقط با تغذیه خوب نشدم بلکه داروهای گیاهی هم مصرف کردم.
من بدون انجام ام آر آی هم میتونم ادعا کنم که خوب شدم و همه اطرافیانم هم این را تایید میکنند. همین تایپ کردن میدونید چقدر برای من کار سختی بود! انگشتانم حتی یاری نمیکردند غذا بخورم، نوشتن برام امکان پذیر نبود، برای بلند شدن از روی صندلی باید یک نفر دیگر با کلی زحمت این کار را برام انجام میداد، در حد یک حرکت کوچیک حتی در حالت نشسته نمیتونستم پاهام را تکون بدم و .......
تا 10 سال بعد از اینکه ام اس داشتم هیچکس از این قضیه اطلاع نداشت. تا سالها من حتی هیچ دارویی هم مصرف نکرده بودم. شاید جالب باشه بدونید که خانوادم هنوز هم اطلاع ندارند که من از 16سال پیش به این بیماری مبتلا شدم و فکر میکنند شروع بیماریم زمانی بود که پام شروع به لنگیدن کرد!
بنابراین ادعای من با ادعای شما خیلی فرق داره.
اگر شما شخصی را معرفی کردید که با ام اس پیشرونده روی ویلچر نشست و تمام حالتهایی را که من تجربه کردم را داشت و بعدش دیگه هیچ حالتی از این بیماری را در خودش ندید و تونست دوباره زندگی عادی داشته باشه، منهم تجدید نظر میکنم.
البته خودم شخصی را میشناسم که فقط با قدرت فکر خودش درمان شده و باور دارم که انسان با این قدرت میتونه تمام غیرممکن ها را ممکن بسازه اما اون یه بحث جداست..Angel
من هم ام اس داشتم.
 تشکر شده توسط : omidvar , najva , ثریا , sooorooosh , biparva
#56
مريم جان منم اصلا قصدم اين نيست كه بگم حرف شما درست نيست يا ام اس داريد يا ...
قبلا هم گفته بودم بازم ميگم ، هدف من فقط اينه كه بقيه دوستان جوانب كار رو ببينند . اگه قراره كسي با حرف هاي شما تصميم بگيره در مقابلش حرفهاي من باشه يا بلعكس . من نميگم شما اشتباه ميكنيد فقط تجربياتمو ميگم . اطلاعاتمم از اسمون نياوردم ، يا مشاهدات عيني خودم هست يا گفته هاي پزشكم كه از خودمم بيشتر بهش اعتماد دارم .

گفتيد يه شخص معرفي كنم با وضعيت شما .
اين رو هم قبلا گفتم بازم ميگم :
اوايل بيماريم من با آقايي ملاقات داشتم كه همسر ايشون گفت شوهرش ام اس داره و روي ويلچر مي نشست . شديدا هم مخالف دكتر رفتن بود و خودشو از تزريق داروي گياهي درمان ميكرد . به مرور زمان شوهرش تعادلش رو از دست داده بود و روي ويلچر نشست .
زماني كه من ديدمشون اون اقا به كمك فقط يك عصا جلوي چشم خودم راه رفت . خانومش گفت بعد از ويلچري شدن به زور برديمش دكتر و تزريق بتافرون رو شروع كرد و الان تونسته تعادلش رو بدست بياره و راه بره .

من اون اقا و خانم رو فقط همون بار ديدم و نميشناسمشون كه معرفي كنم .
باور كردن گفتم به اعتماد شما نسبت به من بستگي داره كه اينو مطمئنم حداقل 70-80 درصد اعضاي سايت خوشبختانه به حرف هاي من اعتماد دارند .


من خيلي علاقه دارم بدونم اخرين ام ار اي شما واسه چه تاريخي هست ؟
تشخيص ام اس توسط كدام پزشك بود ؟
شما در انجمن ام اس عضو هستيد يا نه ؟


من به كرار از پزشكم شنيدم كه افراد زيادي واسشون ام اس تشخيص داده شده ولي كاملا اشتباه بوده و اصلا ام اس نبوده . بيماريهاي مشابه بوده .

بازم ميگم اصلا قصدم زير سوال بردن روش درمانتون نيست . اصلا من خودم اونو قبول دارم . ولي ميخوام دو بعد قضيه گفته بشه . تا كسي كه قراره تصميم بگيره با توجه به گفته هاي شما و من بتونه راحت تر تصميم عاقلانه اي بگيره .


اينم بگم كه اگه از همان ابتدا دارو مصرف ميكرديد اصلا به مرحله عدم تعادل نميرسيديد كه بخواييد روش هاي خاص رو امتحان كنيد .
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
 تشکر شده توسط : zaynab
#57
manam betaferon khoodam shode man odam shode bood mahi ye bar vali alan shokr ba beta veghean hessee salamati daram
پرواز را به خاطر بسپار پرنده رفتنی است
 تشکر شده توسط : hamid
#58
(2010/10/02, 06:47 PM)hamid نوشته است: مريم جان منم اصلا قصدم اين نيست كه بگم حرف شما درست نيست يا ام اس داريد يا ...
قبلا هم گفته بودم بازم ميگم ، هدف من فقط اينه كه بقيه دوستان جوانب كار رو ببينند . اگه قراره كسي با حرف هاي شما تصميم بگيره در مقابلش حرفهاي من باشه يا بلعكس . من نميگم شما اشتباه ميكنيد فقط تجربياتمو ميگم . اطلاعاتمم از اسمون نياوردم ، يا مشاهدات عيني خودم هست يا گفته هاي پزشكم كه از خودمم بيشتر بهش اعتماد دارم .

گفتيد يه شخص معرفي كنم با وضعيت شما .
اين رو هم قبلا گفتم بازم ميگم :
1- اوايل بيماريم من با آقايي ملاقات داشتم كه همسر ايشون گفت شوهرش ام اس داره و روي ويلچر مي نشست . شديدا هم مخالف دكتر رفتن بود و خودشو از تزريق داروي گياهي درمان ميكرد . به مرور زمان شوهرش تعادلش رو از دست داده بود و روي ويلچر نشست .
زماني كه منديدمشون اون اقا به كمك فقط يك عصا جلوي چشم خودم راه رفت . خانومش گفت بعد از ويلچري شدن به زور برديمش دكتر و تزريق بتافرون رو شروع كرد و الان تونسته تعادلش رو بدست بياره و راه بره .
من اون اقا و خانم رو فقط همون بار ديدم و نميشناسمشون كه معرفي كنم .
باور كردن گفتم به اعتماد شما نسبت به من بستگي داره كه اينو مطمئنم حداقل 70-80 درصد اعضاي سايت خوشبختانه به حرف هاي من اعتماد دارند .

2- من خيلي علاقه دارم بدونم اخرين ام ار اي شما واسه چه تاريخي هست ؟
3- تشخيص ام اس توسط كدام پزشك بود ؟
4- شما در انجمن ام اس عضو هستيد يا نه ؟


5- من به كرار از پزشكم شنيدم كه افراد زيادي واسشون ام اس تشخيص داده شده ولي كاملا اشتباه بوده و اصلا ام اس نبوده . بيماريهاي مشابه بوده .

6- بازم ميگم اصلا قصدم زير سوال بردن روش درمانتون نيست . اصلا من خودم اونو قبول دارم . ولي ميخوام دو بعد قضيه گفته بشه . تا كسي كه قراره تصميم بگيره با توجه به گفته هاي شما و من بتونه راحت تر تصميم عاقلانه اي بگيره .


7- اينم بگم كه اگه از همان ابتدا دارو مصرف ميكرديد اصلا به مرحله عدم تعادل نميرسيديد كه بخواييد روش هاي خاص رو امتحان كنيد .

این احساس مسئولیت شما بعنوان مدیر سایت ستودنی است. من هم سعی میکنم توضیحات کاملتری بدم. برای سادگی پاسخگویی، نوشته هاتون را شماره گذاری کردم.
1- حمید جان من کاملا بهت اطمینان دارم اما موردی را که اشاره کردی نمیشه اسم تجربه روش گذاشت. چون شما فقط یکبار اون آقا را ملاقات کردی و از وضعیت فعلیش اطلاعی نداری. یادمه مقاله ای در مجله موفقیت خونده بودم بنام "خاطرات یک نفر مبتلا به ام اس" که دختری خاطراتش را نوشته بود که روی ویلچر بود و با ویلچر به بیمارستان برده بودنش، در بیمارستان بعد از پالس تراپی خوب شده بود و با پای خودش از بیمارستان اومده بود.
اونموقع من پالس تراپی را نمیشناختم و خیلی خوشحال شده بودم که درمانی برای این بیماری پیدا کردم. توقع داشتم وقتی به دکترم میگم خیلی هیجان زده بشه ولی عکس العملش خیلی ساده بود و گفت فعلا برات تجویز نمیکنم. اولین بار هم به اصرار خودم پالس انجام دادم بخاطر یه قرار ملاقات میخواستم اثری این بیماری را نداشته باشم که تا چند روز خوب بودم اما بعدش به حالت قبل برگشتم.
این را هم باید بگم که من مثل اون آقا بخاطر عدم تعادل روی ویلچر ننشستم. بخاطر عدم تعادل بارها زمین خوردم، زخمی شدم حتی کارم به بیمارستان کشید اما باز هم ادامه دادم و هر بار هم بهانه های مختلفی میاوردم: سرم گیج رفت، پام پیچ خورد، چشمم تار شد، پله تیز بود، زمین کج بودwink2
مطمئن باش شرایط اون آقا با شرایط من خیلی فرق داشته. بعضی افراد تاب مقاومت ندارند و سریع تسلیم میشند و ترجیح میدند سوار ویلچر بشند اما من حتی وقتی که دیگه عضله ای در ساق پام باقی نمونده بود، حتی نمیتونستم پام را هیچ تکونی بدم، ایستادن برام عذاب آور بود باز هم به کمک چند نفر مسیری را طی میکردم. از دو طرف نگهم میداشتند دو نفر دو تا پام را جابجا میکرد یکی از پشت سر مراقب بود که سقوط نکنم..

2- آخرین ام آر آی من مربوط به سال 85 هست. من 4بار ام آر آی دادم. سال 73 که ام آر آی هیچ پلاکی نشون نداد. سال 77 که پلاکها معلوم شده بودند. سال 82 که به دکتر مراجعه کردم مجدد ام آر آی نوشت و سال 85 که دکترم را عوض کرده بود باز هم ام آر آی دادم.

3- در اینکه من ام اس داشتم شکی نداشته باشید چون با توجه به توضیحات بالا من 4بار ام آر آی دادم.
اولین بار هم یک تیم پزشکی در بیمارستان لبافی نژاد نظر داد. بجز ام آر آی یک سری تستهای دیگه هم انجام دادم (اسم علمیش یادم نیست میتونم نگاه کنم به تستها بگم) یه چیزی شبیه نوار عصب و نوار عضله بود. دکترهایی هم که تحت نظرشون بودم و بیماری من را تایید کردند دکتر شقاقی و دکتر سیگارودی بودند که حتما اسم دکتر سیگارودی راشنیدید. در ضمن بیمه تامین اجتماعی هم بعد از شورای پزشکی برام کارت بیماران خاص را صادر کرد.

4- من یکبار برای عضو شدن به انجمن مراجعه کردم که از برخوردشون خوشم نیومد. اونموقع مشکل چشمگیری نداشتم اما بیشتر کسانی که اونجا دیدم مشکل تعادلی داشتند و دیدنش برام خوشایند نبود. بیشتر دچار تضعیف روحیه میشدم. از خدماتشون جویا شدم و دیدم خدماتشون به دردم نمیخوره چون من برای تهیه داروها مشکلی نداشتم بیمه مکمل هزینه را پرداخت میکرد. سایر خدمات هم مثل استخر و فیزیوتراپی در تهران بود و رفت و آمد از کرج برای من سخت بود. اطلاع رسانی و مجله ها هم برام جالب نبود میتونستم از اینترنت استفاده کنم. بنابراین عضو نشدم. نمیدونم خدماتشون الان گسترده تر شده یا نه؟

5- پاسخ در شماره 3

6- خوشحالم که قبول دارید. البته یک توضیحی هم لازمه که هر دارو گیاهی ای درمان نمیکنه. اتفاقا یکی از دلایل پیشرفت بیماریم استفاده از داروهای گیاهی بود که خیلی برام مضر بودند. یک حکیم باشی که همه قبولش داشتند بهم داده بود. بومیهای اون منطقه خیلی بهش ایمان داشتند. یکی از همکارام معرفی کرد و مسیر خیلی طولانی ای برای دیدنش رفتیم. بقدری دورافتاده بود که در کوههای بین راه گراز و خرس هم دیدیم. بهم تجویز کرد آب زرشک وحشی و آب ماست را بخورم. منهم خوردمconfused
بنابراین نگرانی شما کاملا منطقی هست و خوبه که شما مثل من اهل ریسک کردن نیستید و سعی دارید پس از اطمینان اینکار را انجام بدید.
ولی من پس از طی فراز و نشیب های زیاد به اینجا رسیدم و بهتره قبول کنید که آزموده را آزمودن خطاست

7- تا حدودی صحبتتون درسته. اگر زودتر دارو مصرف میکردم شاید دیرتر بیماریم پیشرفت میکرد. اما بیماریم من درست از وقتی شروع به پیشرفت کرد که دارو مصرف کردم شاید دلیلش این بود که وقتش گذشته بود شاید هم دلایل دیگری داشت. در ضمن من به عدم تعادل نرسیدم من به فلجی رسیدم. عدم تعادل مراحل اولیه پیشرونده شدن بیماریم بود.
و اینکه همه کسانی که از اول دارو مصرف کردند همیشه خوب نبودند و بیماریشون برای همیشه نهفته نبود. شاید شرایط فیزیکی هر بیمار با دیگری تفاوت داشته باشه. من هم جزء کسانی بودم که بدنم همه داروها را پس میزد.
بنابراین روشهای عام موجود برام مفید نبودند ولی از یک نظر خوشحالم که اینطور شد چون اگر داروها اثر خوبی داشتند من همیشه یک بیمار میموندم که زندگی عادی داشت ولی با یک عالمه مشکلات از جمله تزریقات مکرر، خستگی و بقیه حالتهای این بیماری و در انتظار برای رسیدن دارویی جدید..
اما الان هیچکدام از این حالتها را ندارم. منتظر نیستم. فقط یک هدف عالی دارم:
خدمت به جامعه بشریت.
من هم ام اس داشتم.
 تشکر شده توسط : ostad2000 , parisa2011 , رزمینا
#59
شما مگه شرايط اون اقا را ميدونيد كه به من اطمينان ميديد كه شرايط شما با اون فرق داشت ؟
مشكل شما اينه كه از خيلي چيزها ساده ميگذريد واسه همينه كه به راحتي درمان با دارو گياهي رو قبول كرديد با اينكه 90% جاها درمان هاي خاص با داروي گياهي رو رد ميكنند .

شما گفتيد يه نفر رو مثال بزنم تا باور كنيد منم يه مثال زدم همين . قصدم از مثال زدن اين نبود كه بگم اون اقا تعادل نداشت ، فلج كامل شد يا نشد يا ...

سال 82 و 85 ام ار اي شما داراي پلاك بود ؟‌پلاك فعال ؟
شما گفتيد تزريق ميكرديد . داروي مصرفيتون چي بود ؟

ببينيد از سال 77 تا الان جهان پزشكي خيلي فرق كرده . بد نيست يكبار ديگر به دكتر مراجعه كنيد . شايد اصلا ام اس نباشه . ( به خدا از خودم حرف نميزنم . اين چيزا رو شنيدم كه فرد 5-6 سال يا بيشتر تحت درمان بوده ولي تشخيص ام اس غلط بوده )

ازموده را ازمودن خطاست ! درست ولي نه يك در مقابل 100
اتفاقا توي اين مورد دقيقا ازموده بايد ازمايش بشه .

خوشحالم كه قصدتون خدمت به جامعه بشريت هست ولي اميدوارم باعث بدبخت شدن بشريت نشيد .

فكر ميكنم بحثمون تا همين جا كافي باشه . اگه كسي بخواد راهي انتخاب كنه ميتونه با گفت و گو هامون به نتيجه برسه . يا راه شما رو انتخاب ميكنه يا راه چند ميليون بيمار ديگر رو .

موفق باشيد
مث حس ی عشق تازه بودی
مث افسانه بی اندازه بودی ...
#60
به نظر من هم دیگه صحبتی نمونده که در موردش بحث کنیم.

منظور من هم در مورد اون آقا دقیقا همون بود که شما شرایطش را به طور دقیق نمیدونید. بعضیها زود روی ویلچر می نشینند یا شاید هم اون آقا حمله های پیش رونده و پسرونده داشتند. داروهای شیمیایی موجود هم همونطور که همه میدونند فقط حمله ها را به تعویق میاندازند و اثر درمانی ندارند. اما اگر فقط پیشرونده بود نمیتونست از روی ویلچر بلند بشه. میتونید از دکترتون هم بپرسید.

برای خاتمه بحث نیازی به حذف صورت مسئله نیست. بیماری من کاملا اثبات شده با وجود پلاکهای فعال در ام آر آی ها و انجام تست سوماتوسانسوری اووکدپتنشیال اعصاب تیبیالیس (S.E.Pاندامهای تحتانی و فوقانی و V.E.P چشم و A.E.P شنوایی) و سایر آزمایشهای کامل و وجود همه علائم بالینی این بیماری.

در ضمن، زیر نظر یکی از متخصصان بنام مغز و اعصاب ایران بودم که مردم در همه شهرها میشناسندش و بهش اطمینان دارند. منهم بهش اطمینان دارم ولی بجز تخصص پزشک میبایست دارویی هم برای تجویز وجود داشته باشه.

ساده بینی من هم اصلا مشکلی برام ایجاد نکرده بلکه مشکلاتم را حل کرده.

این هدف عالی که در موردش صحبت کردم به این سادگیها نیست و مطمئن باشید که سنجیده عمل خواهم کرد. منظورم از جامعه بشریت هم کل دهکده جهانی هست نه جامعه کوچیکی مثل دوستان عزیز این سایت که البته تک تک ما عضوی از آن دهکده هستیم.

روی سخن من بیشتر با کسانی هست که از تمام روشهای موجود نتیجه نگرفتند و میگم دوست عزیز ناامید نشو و امیدوار باش که یک نفر در یک جایی با یک روش دیگری نتیجه گرفته و همیشه باید امیدوار بود.icon_biggrin

در پایان آرزوی شادابی و سلامتی برای همه دارمlove51
من هم ام اس داشتم.
 تشکر شده توسط : ostad2000 , ثریا , sooorooosh , رزمینا
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6(current)
  • 7
  • 8
  • ...
  • 38
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  جراحی selective dorsal rhizotomy برای بهبود در راه رفتن i_sh 1 1,901 2019/11/02, 09:08 AM
آخرین ارسال: Silverlight
Rainbow توصیه های غذایی برای بهبود ام اس dr.dentist 118 118,829 2017/09/22, 02:58 PM
آخرین ارسال: samiramiss
  مشاركت در طرح بهبود روش هاى درمان بيماران ام اس Biomedical Engineering 4 3,169 2017/06/04, 03:51 PM
آخرین ارسال: Biomedical Engineering
  آیا آسیکلوویر می تواند برای بهبود موقت بکار رود؟ farda20032020 3 3,601 2016/11/01, 01:16 PM
آخرین ارسال: الهه درد
  زمان بهبود حمله بدون درمان استروییدی مینا میلانی 15 11,891 2015/03/25, 12:01 PM
آخرین ارسال: arman alagha
  تاثير جنسيت جنين در بهبود وضعيت مادر مبتلا به ام اس mehdernet2 5 5,287 2014/04/11, 07:00 AM
آخرین ارسال: neghar



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
13 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست