[mahdimotamedi]

بچه ها ما از اين ام اس بيچاره ميتونيم خيلي سوءاستفاده بكنيم.علاوه بر محيط كار.من هم تو تربيت بدني 1 هم تربيت بدني 2 تو هر جفتش 20 گرفتم.بردم فرم بيماريمو نشون استاد دادم همون اولين جلسه بهم گفت كلاس نيا.موقع امتحان پايان ترم هم بازم همون آشو همون كاسه و گفتش تو امتحان نده و20 شدم.البته شانس بيارم از مسئولين دانشگاه آزاد كسي عضو انجمن نباشه كه مدركمو ابطال كنن.

اصلا اين حرفا چيه.....
بيجا ميكنن باطل كنن مگه حق اين كارو دارن اصلا
چه حرفيه
برو كارتتو بكوب رو ميز رييس دانشگاه اگه حرف زيادي زد بيا به من بگو من ميدونم چيكارش كنم

[neghar]

دلم نمیخاد کسی هوامو داشته باشه

[مریییم]

اون اولین بار که بستری شدم خانوم یکی از همکارام رو تو بیمارستان دیدم ولی کلی اصرار کردم که به همسرش نگه
کار منم بقدری استرس زاست که اگر بیماریم رو بدونن بهم میگن برو
حالا بیا بهشون بفهمون من به جای استرس از کارم لذت میبرم
ترجیح میدم هیچوقت نفهمن

[کارین]

چرا که نه؟من تمام همکارانم از این موضوع باخبر هستند.اتفاقابه آدم این حس رو میده که چقدر تو قوی و منحصر به فرد هستی چراکه با وجود بیماریت سرپاوایسادی و به آینده لبخند میزنی آدم های اطرافت ازتو یاد میگیرند که هیچوقت ناامید نشن و اینقدر به این زندگی بیچاره نق نزنن البته این نظرشخصی من بود

[i_sh]

فقط یه خورده تعادلم مشکل دارم. که دارم با ورزش بهترش میکنم که میشه مشکل رو وصلش کرد به تصادف و تکل دو پا تو فوتبالو ...
من اگه تو محیط کار بفهمن ام اس دارم اونجا رو ترک میکنم
5 سال تجربه دارم. تخصصم جوری شده که دنبال کار بگردم راحت پیدا می کنم
بالا پایین داره ولی ...


در ضمن از نظر خستکی هم اونایی که ام اس ندارن خسته تر از من هستن ... تو محیط کار آدم خسته زیاده ..

[ارزو]

دوست داشتم موقعيت كاريم از لحاظ اقتصادي بهتر بود اما چكنيم كه فعلا نميشه
جايگاه شغليمو خيلي دوست ندارم اما شركت خصوصي بسيار مهم كشور هست و كارم خداروشكر سبك و كم استرس هست.از يكنواختي كارم خسته شدم.حس مفيد بودن ندارم.

مديرعامل خيّر و خوبي داريم كه منو خيلي قبول داره.به نظر شما بايد ام اس و باهاش مطرح كنم؟
يكي از مديرهاي خودش كه البته خانوم هم هست، تومور مغزي داره و بهش افتخار ميكنه.
اما با مدير مستقيم خودم دوست ندارم مطرح كنم بيماري رو
تاحالا ام اس مانع كارم نشده اما هفته قبل كه براي اولين بار براي پالس كورتون رفتم الكي گفتم تصادف كوچيكي كردم و نميتونم چند روز بيام.كه خداروشكر به خير گذشت.
دوستان لطفا نظر بدين

[paeeze]

ارزو جان به نظر من تا وقتی خیییلی احتیاج به گفتنش نیست نگو.
منم کار قبلیم فقط آخرش که میدونستم دیگه اونجا نمیمونم بهشون گفتم و اینکه مرخصی های طولانی مدت داشتم ، عکس العملشون هم خوب بود، کارامو نصف کردن ولی خب تهش یه حس ترحم هست دیگه و اینکه گفتی دوست داری رشد کنی تو کارت نه کارای تکراری ، وقتی اونا بفهمن مسلما تو خیلی از کارا که مسولیت زیادی داره و استرس و حجم بالا نمیزارن ورود کنی و شاید تو روحیت تاثیر بزاره.
خیلی عادی با این مورد برخورد کن
دایما فکر کردن به اینکه من چون ام اس دارم نمیتونم این کارا رو انجام بدم خود همین فکر ناتوانی میاره.

[elham 66]

دوست داشتم موقعيت كاريم از لحاظ اقتصادي بهتر بود اما چكنيم كه فعلا نميشه
جايگاه شغليمو خيلي دوست ندارم اما شركت خصوصي بسيار مهم كشور هست و كارم خداروشكر سبك و كم استرس هست.از يكنواختي كارم خسته شدم.حس مفيد بودن ندارم.

مديرعامل خيّر و خوبي داريم كه منو خيلي قبول داره.به نظر شما بايد ام اس و باهاش مطرح كنم؟
يكي از مديرهاي خودش كه البته خانوم هم هست، تومور مغزي داره و بهش افتخار ميكنه.
اما با مدير مستقيم خودم دوست ندارم مطرح كنم بيماري رو
تاحالا ام اس مانع كارم نشده اما هفته قبل كه براي اولين بار براي پالس كورتون رفتم الكي گفتم تصادف كوچيكي كردم و نميتونم چند روز بيام.كه خداروشكر به خير گذشت.
دوستان لطفا نظر بدين

منم موافق گفتنش نیستم عزیزم.
خواهی نخواهی ترحم بوجود میاد.
به نظرم دنبال پیشرفت تو کارت باش.
بعدا اگه دوست داشتی بگو.