ارسالها: 1,027
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Feb 2011
تشکر های اهدا شده: 7451
تشکر های دریافت شده :7213 بار در 2370 پست
سال تشخيص بيماري : مهر 89
دكتر معالج : دکتر صحراییان
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : تهران
منم این ترم حال نداشتم برم دانشگاه یکی دو تا از اساتید که اصولا حضور و غیاب نمیکنن به اون دو تای دیگه تا گفتم ایجوریه قضیه کارتم رو هم نشون دادم که محکم کاری شه سریع گفتن اشکال نداره
تازه واسم وقت رفع اشکال خصوصی هم گذاشتن
یکی از استادام میگفت به زودی درمانش پیدا میشه تو دلم گفتم نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نمیدونم شاید واسه دلداری میگفت!
خدایا منو ببخش
دیگه بعضی وقتا لازمه
به خود آی,خود تو جان جهانــــــی...
ارسالها: 1,185
موضوعها: 55
تاریخ عضویت: Jun 2009
تشکر های اهدا شده: 2761
تشکر های دریافت شده :7724 بار در 1749 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
من همینجا به عنوان مجتهد مسائل مربوط به ام اس باید عرض کنم
به خاطر پایین بودن سطح آگاهی عموم آزادین هر نوع سوءاستفاده ای که تونستین انجام بدین ....
اینایی که گفتین چیزه خاصی نیست خیلی از این شدیدتراشم شنیدم و دیدم و انجام هم دادم
... وقتی تبر به جنگل آمد ، درختان فریاد زدند و گفتند :نگاه کنید دسته اش از جنس ماست !!. ... 1213.2
ارسالها: 728
موضوعها: 9
تاریخ عضویت: Jan 2011
تشکر های اهدا شده: 7591
تشکر های دریافت شده :7578 بار در 2006 پست
سال تشخيص بيماري : 1390
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : زیتاکس - آریوژن فارمد
محل سکونت : تهران
منم از روز اول گفتم، البته فقط به رئيسم!
اونم خيلى غصه خورد!
وحالاهر وقت ميگم حالم خوب نيست ميگه شما استراحت كن! سلامتيت مهمتره.
خدا خيرش بده.
البته من پاره وقت كار ميكنم.
اما ظاهرا كسى از گفتنش ضرر نكرده كه هيچ، منفعت هم داشته!
ام اس از سلامتى ما سوء استفاده كرد، ما هم ازش سوء استفاده ميكنيم!
فالله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین
ارسالها: 518
موضوعها: 143
تاریخ عضویت: May 2010
تشکر های اهدا شده: 1625
تشکر های دریافت شده :3627 بار در 894 پست
سال تشخيص بيماري : 1380
دكتر معالج : دکتر آیرملو و دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده : متوترکسات
محل سکونت : تبریز ـ الآن تهران
یک مورد جالبی که من دریافتم، از روی تجربه شخصیم و گفتههای شما این هست که در یک محیط غیر پزشکی گویا با بیماران ام.اسی رفتار بهتری میشود تا محیط پزشکی[درمانی]
من در بیمارستان کار میکردم و ابداً درکی از موقعیت من نداشتند. وقتی برای استراحت من در نظر نمیگرفتند. وقتی کارم تمام میشد همکارانم انتظار داشتند بهشان کمک کنم حتی و وقتی مینشستم چپچپ نگاهم میکردند. بعد از نه سال کار با ام.اس در اتاق عمل، وقتی احساس ناراحتی کردم و درخواست تغییر محیط کاری به بخش اداری دادم، چهار پنج ماه مرا سر دواندند و گفتند از کجا معلوم ام.اس داری؟! توی چشمام نگاه میکردند و بازیم دادند. آنقدر گریه کردم که حد ندارد! از این جهت که چرا با یک مشت دکتر و پرستار حرف نفهم طرف شدهام!
آخر سر وقتی کار به استانداری [که بر حسب تصادف در روز پرستار فهمید] و حراست دانشگاه کشیده شد، با این تهدید که حقوقت را کم خواهیم کرد، مرا با کلی منت فرستادند بخش اداری!
تقصیر خودم بود چون از اول نگفتم ام.اس دارم و نق و نوق نکردم و سرسختانه از خودم کار کشیدم و اینها باورشان شد من چیزیم نیست!
در دانشگاه هم مربی تربیت بدنی 1 گفت باید بنشینی توی کلاس ولی تمرین نکنی! بعد هم ازم امتحان گرفت!!! ولی مربی تربیت بدنی 2 فقط ازم تحقیق خواست و نمره خوبی بهم داد!
مرا آفرید، آنکه دوستم داشت.
ارسالها: 215
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Dec 2010
تشکر های اهدا شده: 1962
تشکر های دریافت شده :1783 بار در 789 پست
سال تشخيص بيماري : 88
دكتر معالج : در حال حاضر دکتر صحرائیان
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : قم
صبورانه در انتظار زمان بمان، هر چیز در زمان خود رخ می دهد. حتی اگر باغبان، باغش را غرق آب کند، درختان خارج از فصل خود، میوه نمی دهند.
ارسالها: 246
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2011
تشکر های اهدا شده: 1007
تشکر های دریافت شده :1234 بار در 392 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر منصوره تقا
داروي مورد استفاده : زادیوا - نانوفناوران دارویی الوند
محل سکونت : تهران
2011/05/23, 08:24 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2011/05/23, 08:38 AM، توسط hedieh.)
خوشبحالتون بچه هااااااااااااا
اگه بدونيد بامن سركار چيكار كه نكردن !
بعد از سه سال تازه چندماه پيش فهميدم سنگين ترين كار رو تو شركت به من دادن باور نميكنيد شبا با گريه ميرفتم خونه. از خستگي بشدت درد ميكشيدم و به خودم ميپيچيدم.
بعضي وقتا اونقدر خسته بودم كه بالباساي كارم ميخوابيدم.
خداييش خيلي اذيت شدم ولي وقتي كارمو عوض كردم و بجز رئيسم كسي نميدونه، اون يه فرشته است نمي دونيد چقدرررررررررررررررررررررررررررررر
وضعيتم بهتر شده. قبلا صبحا كه بلند ميشدم به خودم به مردم به صبح به خورشيد به.......... فوش ميدادم و نفرين ميكردم. ولي خداروشكر حالا ساعت زنگ نخورده بيدارم. بشدت حالم خوبه و همكاراي خوبي دارم . هيچكس به ديده ترحم بهم نگاه نميكنه و احترام خاصي برام قائلاً اصلا تا با چشماي خودتون نبينيد باور نميكنيد.
همش عشق و صفاست.
خدارو صدهزار مرتبه شكر
(2011/05/23, 07:21 AM)havaars نوشته است: یک مورد جالبی که من دریافتم، از روی تجربه شخصیم و گفتههای شما این هست که در یک محیط غیر پزشکی گویا با بیماران ام.اسی رفتار بهتری میشود تا محیط پزشکی[درمانی]
من در بیمارستان کار میکردم و ابداً درکی از موقعیت من نداشتند. وقتی برای استراحت من در نظر نمیگرفتند. وقتی کارم تمام میشد همکارانم انتظار داشتند بهشان کمک کنم حتی و وقتی مینشستم چپچپ نگاهم میکردند. بعد از نه سال کار با ام.اس در اتاق عمل، وقتی احساس ناراحتی کردم و درخواست تغییر محیط کاری به بخش اداری دادم، چهار پنج ماه مرا سر دواندند و گفتند از کجا معلوم ام.اس داری؟! توی چشمام نگاه میکردند و بازیم دادند. آنقدر گریه کردم که حد ندارد! از این جهت که چرا با یک مشت دکتر و پرستار حرف نفهم طرف شدهام!
آخر سر وقتی کار به استانداری [که بر حسب تصادف در روز پرستار فهمید] و حراست دانشگاه کشیده شد، با این تهدید که حقوقت را کم خواهیم کرد، مرا با کلی منت فرستادند بخش اداری!
تقصیر خودم بود چون از اول نگفتم ام.اس دارم و نق و نوق نکردم و سرسختانه از خودم کار کشیدم و اینها باورشان شد من چیزیم نیست!
در دانشگاه هم مربی تربیت بدنی 1 گفت باید بنشینی توی کلاس ولی تمرین نکنی! بعد هم ازم امتحان گرفت!!! ولی مربی تربیت بدنی 2 فقط ازم تحقیق خواست و نمره خوبی بهم داد!
سوسن جون حق داري ناراحت باشي ولي اينو بدون كه قبل از اينكه اونا اذيتت بكنن تو خودت خودتو اذيت كردي و اصلا تحمل كردي اين دقيقا كاري كه من كردم عزيزم و شايد باورت نشه روز آخري چجوري از شركتشون امدم بيرون منم اگه خدا كمكم نميكرد خيلي بدتر از اين ميشدم ولي خداروشكر خودشونم باورشون نميشد كه به محض دراومدن از اونجا كه وابسته به نفت بود برم يه جاي هزار مرتبه بهتر ، بنظر من اگر بازم حتي به اندازه يك سر سوزن اذيتي جات و عوض كن. هيچكس و هيچ چيز حق نداره باعث دلخوري ما بشه چه سالم چه بيمار! به اندازه همه ي ادماي دنيا كاراي خوب هست عشقم
باران رحمت الهي هميشه مي بارد تقصير ماست كه كاسه هايمان را بر عكس گرفته ايم
ارسالها: 142
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2010
تشکر های اهدا شده: 502
تشکر های دریافت شده :495 بار در 169 پست
سال تشخيص بيماري : 87
دكتر معالج : امید بخدا
داروي مورد استفاده : سینووکس
محل سکونت : قزوین
بادباچراغ خاموش کاری ندارد،اگردرسختی هستی بدان که روشنی...
ارسالها: 449
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Apr 2011
تشکر های اهدا شده: 439
تشکر های دریافت شده :1869 بار در 644 پست
سال تشخيص بيماري : 1389
دكتر معالج : kasmayi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
دارم دلشوره میگیرم
چقدر دنیات ازم دوره
پس چرا هیچ بارونی
تورو از من نمیشوره
ارسالها: 102
موضوعها: 3
تاریخ عضویت: Mar 2011
تشکر های اهدا شده: 263
تشکر های دریافت شده :213 بار در 76 پست
سال تشخيص بيماري : 83
دكتر معالج : آیراملو
داروي مورد استفاده : رسیژن
محل سکونت : تبریز
بستگی به محیط کارتون داره.من شخصا در محیط کار مطرح نکرده بودم وفقط اداره در جریان بود. تواین یه ماه که به خاطر حمله مرخصی گرفتم نمی دونم از کجا مدیر ها فهمیدند.(تو دو مدرسه تدریس می کنم) یکی ترحم، دلسوزی، درک یا هر چی می خواهیین اسمش رو بگذارین ولی اون یکی اصلا برخورد خوبی نداشت و گویی در دلش شاد هم شده بود که من هم غمی در دل دارم واین دانستن این مساله در دست افراد بی ظرفیت می تونه خیلی هم آزار دهنده باشه!
فقط تجربم رو براتون گفتم.
تا شقایق هست زندگی باید کرد.
ارسالها: 246
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2011
تشکر های اهدا شده: 1007
تشکر های دریافت شده :1234 بار در 392 پست
سال تشخيص بيماري : 1384
دكتر معالج : دکتر منصوره تقا
داروي مورد استفاده : زادیوا - نانوفناوران دارویی الوند
محل سکونت : تهران
باران رحمت الهي هميشه مي بارد تقصير ماست كه كاسه هايمان را بر عكس گرفته ايم