منم نگفتم ام اس ,گفتم بیماری غیرقابل درمان که کنترل میشه تاحدودی.ممکنه اذیت هم کنه چون اصلا معلوم نیست چطوریاست.ممکنه درمان بشه شایدم نشه!من فعلا اینم!!!!!
ضمن اینکه کی 100 درصد با معیارای من میتونه همخونی داشته باشه.میگن 60-70 تا دیدن اکیه یعنی عالیه!
درثانی مشکل من اینه که جلسات اول که همه خودشونو خوب نشون میدن.....طولانی هم بشه ممکنه که نه ,حتما وابستگی ایجاد میشه اگه نشه هم یه حس بد داغونی میاد سراغ طرفین.اصلا طرف فکر میکنه گذاشتم یه مدت بگذره که از نظر احساسی بتونم بیماریمو تحمیل کنم.تهمت بزرگیه ولی میگن همچین چیزی رو....
باور کنین واسه دخترا سنگین تموم میشه.پسرا که به ضایع شدن عادت دارن
(2012/09/15, 01:05 AM)Ali 324 نوشته است: اصلا این طوری نیست !! شما بگید ام اس از اسرار من بوده !! و جلسه ی اول و قبل از اشنایی و تحقیق که مشخص نیست ماها با هم ازدواج کنیم !!
پس دلیلی نداره من قبل از اینکه مشخص بشه همه چی حله اسرارم رو به طرف بگم !! عقلانی نیست !! هر فردی این دلیل رو می پذیره !!
ما به ضایع شدن عادت داریم ؟؟؟؟ اعتماد به نفس کاذب دارید اکثرا شدید !!!
باورتون میشه من توی دانشگاه چند مورد سِریش داشتم که همه بهم میگفتن مراقب باش بله نگی ها !!
منم نگفتم !! ضایع شدن رفتن !!
ادامه پست قبلیم رو خوندید ؟؟
شما گیر اساسی دادین به جلسه اول !والله من جلسه اول نگفتم که!اصلا طرفو میشناختم از قبل.ایمانش رو هم تست کرده بودم نرمال به بالا بود
آره خوندم.بچه دزدی مث مال حرومه میخوام چیکار؟
بله میگفتید مگه چیه خب؟اونا دل ندارن؟
من تو این زمینه ها ناشیم همون بهتر که کیش و مات بمونم شما هم برین بخوابین تا ناظرا کتکمون نزدن
گفتم که ما موظف به انجام وظیفه ایم !! نتیجه رو باید به خدا واگذار کنیم چون ما مدعی خدایی زندگی کردن هستیم !!
مگه من اون بله ای که میخواستم رو شنیدم که به اونا بله بگم !! تازه به خدا تازه دارم بهش می رسم که چقدر به صلاحم بوده که اون خانم پیشنهاد من رو قبول نکرده !!
خیلی سخت بود ! ثمره ی حدود دو سال وقت گذاشتنم بود !! اصلا حرف ام اس هم نشدا !! ولی خدا کمک کرد !! هر چند برام تلخ بود !!
دیگه نگید کیش و مات بمونم !! از رحمت خدا به دوره !! خداییش کلاس کار رو پایین نیارید !! ما معتقدیم در شریعتمون هیچ بن بستی نیست !! اثبات داره ها !!
شبتون بخیر !!
قال الله تعالی :
من با هر بنده ام طوری رفتار می کنم که انگار همین یک بنده را دارم
اما بنده ی من طوری رفتار می کند که انگار همه خدایش هستند بجز من !!!!!!!!
شما نباید در جلسه ی اول به خواستگار بگید ام اس دارید ! چون ام اس از اسرار شخصیه زندگیه شماست و این کار رو هیچ مشاوری توصیه نمیکنه !!
باید در جلسه ی دوم یا سوم صحبت !! اگه هردو تون از هم خوشتون اومد و شرایط هم رو پذیرفتید !! اون هم با انالیز شخصیتی فرد بهش بگید !! انالیز کنید این فرد توانایی شنیدن ام اس را داره یا نه ؟؟ اینجاست که مشخص میشه شما چقدر تونستید از خصوصیات مورد نظر ایشون نمره 100 بگیرید !!
بعد اگه ایشون به شما در همه ی زمینه ها 100 داده باشن اون وقته که نمی تونن شما رو به راحتی کنار بذارن !! حتی با وجود ام اس تون !! اون وقت بحث ایمان پر رنگ میشه !!
(( یعنی یه فردی که کاملا با من مچ( match ) باشه و فقط به دلیل ام اس بگه نمیتونه!!!!یعنی ایمانش ضعیفه؟!))
نه !! یعنی شما خوب نتونستید روی روانش قدم بزنید !! بعد بحث ایمان میاد وسط !!
شوهر های مردم چشم شون رو روی خیلی از معایب می بندند بنا به دلایل زیادی از جمله :
1- چون خودشون هم به احتمال زیاد همون عیب را دارن !! که تونستن هضمش کنن در غیر این صورت دارن زجر میکشن !!
2-بعضی از محاسن باعث شده اون مرد فعلا عیب های خانمش رو نبینه !! ولی فقط فعلا نه همیشه !!
نخیر !! چون واقعا براشون فقط همسرشون مهم بود !!و ایمان قوی هم داشتن !!
خداشانس بده !! من برم خواستگاری میگن : 1370 سکه !!
در مرود بچه هم که گفتید بهتون نمی دن !! من کمکتون می کنم از پرورشگاه بدزدید !!
علی اقا من همه این کارایی که میگی کردم طرفم هم ظاهرا خیلی مذهبی و با اخلاق بود ولی نه تنها ولم کرد بلکه رازم رو هم فاش کرد. بس که دعا کردم و به در بسته خوردم خسته شدم
من یکی بعد از یکسال که مطمئن بودم طرف بدون کوچکترین بحثی میگه اشکال نداره اینم یه بیماریه که ممکنه هرآن منم بهش مبتلا بشم،بهش جریانو گفتم.ولی در عین ناباوری دیدم که طرف خودشو چندین روز تواتاقش زندانی کرد وحسابی گریه کرد اما بامن ازدواج نکرد!این یعنی آخر نامردی
این موارد زیاد واسه من پیش اومده.فکرنکنید فقط یه بار بوده.حداقلش 5بار بود.حق دارم بگم آقایون خودحواهن؟
(2012/09/15, 12:42 PM)moon light نوشته است: من یکی بعد از یکسال که مطمئن بودم طرف بدون کوچکترین بحثی میگه اشکال نداره اینم یه بیماریه که ممکنه هرآن منم بهش مبتلا بشم،بهش جریانو گفتم.ولی در عین ناباوری دیدم که طرف خودشو چندین روز تواتاقش زندانی کرد وحسابی گریه کرد اما بامن ازدواج نکرد!این یعنی آخر نامردی
این موارد زیاد واسه من پیش اومده.فکرنکنید فقط یه بار بوده.حداقلش 5بار بود.حق دارم بگم آقایون خودحواهن؟
این روزا همه خود خواهن!مرد و زن نداره.منم میخوام خودخواه باشم
ميخواهم در آنچه اينجا ميگويم صادق باشم.من 25 سال دارم و بسيار زيبا ، با سليقه و خوشاندام هستم. آرزو دارم با مردي با درآمد سالانه 500 هزار دلار يا بيشتر ازدواج كنم.شايد تصور كنيد كه سطح توقع من بالاست ، اما حتي درآمد سالانه يك ميليون دلار در نيويورك هم به طبقه متوسط تعلق دارد چه برسد به 500 هزار دلار.خواست من چندان زياد نيست. هيچ كس درآنجا با درآمد سالانه 500 هزار دلاري وجود دارد؟آيا شما خودتان ازدواج كردهايد؟ سئوال من اين است كه چه كنم تا با اشخاص ثروتمندي مثل شما ازدواج كنم؟چند سئوال ساده دارم:1- پاتوق جوانان مجرد كجاست ؟2- چه گروه سني از مردان به كار من ميآيند ؟3- چرا بيشتر زنان افراد ثروتمند ، از نظر ظاهري متوسطند ؟4- معيارهاي شما براي انتخاب زن كدامند ؟
امضا ، خانم زيبا
و اما جواب مدير شركت مورگان :نامه شما را با شوق فراوان خواندم. درنظر داشته باشيد كه دختران زيادي هستند كه سئوالاتي مشابه شما دارند. اجازه دهيد در مقام يك سرمايهگذار حرفهاي موقعيت شما را تجزيه و تحليل كنم :درآمد سالانه من بيش از 500 هزار دلار است كه با شرط شما همخواني دارد ، اما خدا كند كسي فكر نكند كه اكنون با جواب دادن به شما ، وقت خودم را تلف ميكنم.از ديد يك تاجر ، ازدواج با شما اشتباه است ، دليل آن هم خيلي ساده است : آنچه شما در سر داريد مبادله منصفانه "زيبائي" با "پول" است. اما اشكال كار همينجاست : زيبائي شما رفتهرفته محو ميشود اما پول من ، در حالت عادي بعيد است بر باد رود. در حقيقت ، درآمد من سال به سال بالاتر خواهد رفت اما زيبائي شما نه. از نظر علم اقتصاد ، من يك "سرمايه رو به رشد" هستم اما شما يك "سرمايه رو به زوال".به زبان والاستريت ، هر تجارتي "موقعيتي" دارد. ازدواج با شما هم چنين موقعيتي خواهد داشت. اگر ارزش تجارت افت كند عاقلانه آن است كه آن را نگاه نداشت و در اولين فرصت به ديگري واگذار كرد و اين چنين است در مورد ازدواج با شما. بنابراین هر آدمي با درآمد سالانه 500 هزار دلار نادان نيست که با شما ازدواج کند به همین دلیل ما فقط با امثال شما قرار ميگذاريم اما ازدواج نه. اما اگر شما کالایی داشته باشید که مثل سرمایه من رو به رشد باشد و یا حداقل نفع آن از من منقطع نشود (می توانید کالاهایی مثل شعور، اخلاق، تعهد، صداقت، وفاداری و ... را در نظر بگیرید) آن وقت احتمالا این معامله برای من هم سود فراوانی خواهد داشت چون ممکن است من حتی فاقد دارایی هایی با مشخصات شما باشم. در هر حال به شما پيشنهاد ميكنم كه قيد ازدواج با آدمهاي ثروتمند را بزنيد ، بجاي آن ، شما خودتان ميتوانيد با داشتن درآمد سالانه 500 هزار دلاري ، فرد ثروتمندي شويد. اينطور ، شانس شما بيشتر خواهد بود تا آن كه يك پولدار احمق را پيدا كنيد.اميدوارم اين پاسخ كمكتان كند.
امضا رئيس شركت ج پ مورگان
عظمت واقعی در آن نیست كه هرگز زمین نخوریم ؛ بلكه در آن است كه هر بار سقوط كردیم، دوباره برخیزیم