ارسالها: 26
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2012
تشکر های اهدا شده: 139
تشکر های دریافت شده :119 بار در 39 پست
سال تشخيص بيماري : مادرم بیماره 87
دكتر معالج : نبوی
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2012/07/02, 05:27 PM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/07/02, 05:28 PM، توسط khojaste.)
"خدایــــــــــا"دستم به آسمانت نمی رسد اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم کن....
ارسالها: 185
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Apr 2012
تشکر های اهدا شده: 2265
تشکر های دریافت شده :4044 بار در 811 پست
سال تشخيص بيماري : 1391
دكتر معالج : دکتر حسين اشرفيان
داروي مورد استفاده : سینووکس - سیناژن
محل سکونت : کرج
شانه ات کو ؟
دنیایم باز به هم ریخته ...
ارسالها: 183
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Oct 2011
تشکر های اهدا شده: 3439
تشکر های دریافت شده :1827 بار در 521 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر بابک منشی
داروي مورد استفاده : دارو مصرف نمیکنم
محل سکونت : کمال شهر
ارسالها: 9
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
تشکر های اهدا شده: 6
تشکر های دریافت شده :17 بار در 7 پست
سال تشخيص بيماري : 91
دكتر معالج : nabavi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
ارسالها: 218
موضوعها: 5
تاریخ عضویت: Jul 2012
تشکر های اهدا شده: 684
تشکر های دریافت شده :768 بار در 298 پست
سال تشخيص بيماري : 80
دكتر معالج : who cares?
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2012/07/02, 09:14 PM)27bahar نوشته است: مرسی از توجه تون...من نمیتونم قانعش کنم...خیلی یه دنده اس
میگه نمیخواد من ضعف وخواریشو ببینم ...دکترش هم بهش گفته ازدواج نکنه..دکتر نبوی!
سلام
خب دکترشو عوض کنه! مگه بیماریش در چه مرحله ائیه که همچین نظری رو داده؟
ببینین من به ایشون حق میدم که نگران باشه و به خیال خودش نخواد شمارو قربانی زندگی خودش کنه اما اگه ببرینش پیش مشاور و نظر دکترای دیگه رو هم بپرسین ایشالا نظرش عوض میشه همینکه حس کنه این قضیه برای شما اینقدر مهمه که دنبال کارش رو گرفتین که نظرشو تغییر بدین خودش میتونه خیلی کمک کنه.
دعا می کنم که مشکلتون حل شه
ارسالها: 218
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Nov 2011
تشکر های اهدا شده: 4637
تشکر های دریافت شده :2193 بار در 503 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2012/07/02, 09:14 PM)27bahar نوشته است: مرسی از توجه تون...من نمیتونم قانعش کنم...خیلی یه دنده اس
میگه نمیخواد من ضعف وخواریشو ببینم ...دکترش هم بهش گفته ازدواج نکنه..دکتر نبوی!
شما اول تصمیم بگیر که می تونی پای همه چی وایسی. آینده هر چی پیش بیاد. شاید هم نیاد. در هر صورت اول تصمیم خودت رو بگیر و وقتی دیدی واقعا دوستش داری به نظر من تو خواستنت پافشاری کن. بذار بفهمه چقدر دوستش داری. اونوقت اون هم می پذیره و بیشتر از همیشه عاشقت خواهد بود. فقط مهم ترین مسئله اینه که تصمیمت از روی احساس نباشه. اگه دوستش داری باید پای همه چی بمونی.باز هم می گم شاید هیچ مشکلی هم پیش نیاد. همه چی دست خداست. و عشقی که بین تون هست هر مشکلی رو حل شدنی خواهد کرد.
من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!
ارسالها: 507
موضوعها: 21
تاریخ عضویت: Jan 2012
تشکر های اهدا شده: 13384
تشکر های دریافت شده :13987 بار در 1982 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : ..
داروي مورد استفاده :
محل سکونت : تهران
پافشاری همیشه هم خوب نیستا ، گاهی اوقات هم شاید یه آدم برا خودش دلایلی داره ؛ حتی اگه طرف مقابل مورد علاقه اش هم باشه . رابطه ای که با پافشاری محض شکل بگیره همیشه هم نتیجه درست نمی ده . گاهی باید به نطر طرف مقابل احترام گذاشت . عشق خیلی خیلی واقعی با خودش گذشت هم می یاره . یعنی وقتی کسی عشق رو فقط برای خودش نخواد ؛ انقدر آدم رو به روش رو دوست داره که به خاطرش از خود گذشتگی می کنه ؛ به خاطر عشق از عشق گذشتن ، چیز غریبیه . این البته در جواب بهار جون نبود که ممکنه توو موقعیت خیلی متفاوتی باشه . این یه نظر کلیه درمورد قضیه پافشاری که همه امون توو موقعیتایی باهاش رو به رو بودیم .
Peace begins with a smile
ارسالها: 218
موضوعها: 31
تاریخ عضویت: Nov 2011
تشکر های اهدا شده: 4637
تشکر های دریافت شده :2193 بار در 503 پست
سال تشخيص بيماري : -
دكتر معالج : -
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
2012/07/03, 10:29 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/07/03, 10:36 AM، توسط شيدا رها.)
اگر که دلیل ناتوانی باشه ،اون ناتوانی، بیماری هیچ معنی نداره. این به نظر من عشق واقعی هست. وقتی کسی بهت می گه چون ناتوان خواهم شد از من بگذر، عشق واقعی این هست که نگذری.می شه دستش رو گرفت و از اون شرایط نجاتش داد. این تجربه ی عشق واقعی هست که این شانس رو کسی که داره خوشبخته.
فیلم listen to your heart عشقی که پسر به دختر داره، دختر ناشنوا رو نجاتش می ده و شرایط بهتری براش می سازه. و عشقی که دختر به پسر داره باعث می شه اون پسر تو اوج بیماری سرطان بگه، من عشق واقعی رو تجربه کردم و این شانس رو کمتر کسی داره.
من صبورتر از هر لحظه ای چشم به راه روزهای آینده ی نیامده ام!
ارسالها: 9
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jul 2012
تشکر های اهدا شده: 6
تشکر های دریافت شده :17 بار در 7 پست
سال تشخيص بيماري : 91
دكتر معالج : nabavi
داروي مورد استفاده :
محل سکونت :
(2012/07/03, 10:08 AM)شيدا رها نوشته است: شما اول تصمیم بگیر که می تونی پای همه چی وایسی. آینده هر چی پیش بیاد. شاید هم نیاد. در هر صورت اول تصمیم خودت رو بگیر و وقتی دیدی واقعا دوستش داری به نظر من تو خواستنت پافشاری کن. بذار بفهمه چقدر دوستش داری. اونوقت اون هم می پذیره و بیشتر از همیشه عاشقت خواهد بود. فقط مهم ترین مسئله اینه که تصمیمت از روی احساس نباشه. اگه دوستش داری باید پای همه چی بمونی.باز هم می گم شاید هیچ مشکلی هم پیش نیاد. همه چی دست خداست. و عشقی که بین تون هست هر مشکلی رو حل شدنی خواهد کرد.
مرسی از توجه همه دوستان...من این بیماریو میشناسم...میدونم چه تصمیمی گرفتم اما مشکل فقط طرف مقابلمهووواون هیچ مشاوریو قبول نداره..آدم منحصر به فردیه...باورتون نمیشه که چقدر باهوش و با علوماته...پر از استعداد..مهارت..تجربه..وخلاصه آدم کاملیه...به نظرش میدونه داره چیکار میکنه وکسی نمیتونه تصمیمشو عوض کنه..اما از دکترش(نبوی)حرف شنوی داره...به نظرخودم برم با دکترش حرف بزنم باهاش صحبت کنه..اما میدونم اگه برم پی اون عصبانیش میکنم...موندم والله
ارسالها: 1,618
موضوعها: 71
تاریخ عضویت: Sep 2011
تشکر های اهدا شده: 7897
تشکر های دریافت شده :16585 بار در 4448 پست
سال تشخيص بيماري : 1387
دكتر معالج : دکتر امیررضا عظیمی
داروي مورد استفاده : فینگولید - داروسازی اسوه
محل سکونت : تهران
2012/07/05, 11:42 AM
(آخرین ویرایش در این ارسال: 2012/07/05, 11:44 AM، توسط شهرزاد.)
(2012/07/03, 12:57 PM)27bahar نوشته است: مرسی از توجه همه دوستان...من این بیماریو میشناسم...میدونم چه تصمیمی گرفتم اما مشکل فقط طرف مقابلمهووواون هیچ مشاوریو قبول نداره..آدم منحصر به فردیه...باورتون نمیشه که چقدر باهوش و با علوماته...پر از استعداد..مهارت..تجربه..وخلاصه آدم کاملیه...به نظرش میدونه داره چیکار میکنه وکسی نمیتونه تصمیمشو عوض کنه..اما از دکترش(نبوی)حرف شنوی داره...به نظرخودم برم با دکترش حرف بزنم باهاش صحبت کنه..اما میدونم اگه برم پی اون عصبانیش میکنم...موندم والله
بهار جون میتونی به صورت غیر مستقیم به دکترش بگی که باهاش صحبت کنه ..
واینکه به اصطلاح خوردخورد باهاش حرف بزنه در مورده موضوعی که میخوای به نتیجه برسه و جوری بگه که معلوم نشه این حرفاتون شباهتی به حرفای شما داره که یه وقت خدای نکرده ازتون ناراحت شه
فعلا سکوت را برگزیدیم ............