[حکمت خدا]

حدود سه ساعت پیش خانمی با مادرم حرف زد تا اجازه بگیره برای خواستگاری و از اون جایی که من به مادرم گفته بودم خودتون هر کی میاد رد کنید بدون این که بهم بگین ،مادرم به اون خانم گفت که دخترم میگه نه و الآن نمیخواد ازدواج کنه و اون راضی نیستوکلی بهانه دیگه ولی اون خانم هم دست از اصرار کردن بر نمیداشت که مادرم بهش گفت اجازه بدین با دخترم حرف بزنم امشب بهتون خبر میدیم..
به خدا الآن دارم دیوونه میشم .. ..
اصلا نمیدونم چه کاری درسته،نمیدونم چی بگم،چیکار کنم؟!!اول به مامانم گفتم که امشب زنگ زدن بگین نه..
اما الآن نمیدونم که این کار درسته یا نه! آخه تا کی ندیده و بدون این که در مورد ام اس بگم .....
مادرم میگه بیشتر فکر کن و لااقل بزار بیان و تو پسر رو بسنجیش ببینی چه جور آدمیه اما انگار ته دلم پر از ترس و دلهرست
از اینکه بگم بیان و دوباره قضیه گفتن ام اس و جازدن پسره پیش بیاد میترسم به خدا دیگه تحمل این قضیه رو ندارم تحمل این که بخوان من رو پس بزنن رو ندارم و خوشم نمیاد که این اتفاق دوباره بیفته.....

از طرفی هم اگه با شنیدن ام اس بره مادرم دوباره باید غصه خوردن هاش شروع بشه..
انگار به این احتیاج دارم که یکی بهم بگه چیکار کنم..
نمیدونم واقعا چرا باید اینطوری بشه
چرا کارم باید این همه گره بخوره
نمیدونم چه کنم
خدا خودش به دادم برسه

توکل کن به خدا مریم خانم
این شبا خیلی قشگه که از خدا بخایم هر چی خیرِ پیش بیاد(از این سفره ها معجزه دور نیست...)
منم برات دعا میکنم
آدم از موقعیت هاش استفاده میکنه نتیجه رو هم به خدا واگذار کنه بهتره

[مریم۷۲]

خیلی ازتون ممنونم حکمت خدای عزیز
این که دیگه گذشت و حتما قسمتم نبوده...
اما واقعا این که دوستای خوبی دارم این جا ، که به فکرم هستین و برام نگرانید و با ناراحتیم ناراحت وبا خوشحالیم خوشحال میشیدو تو مشکلات و دو راهی ها برام دعا میکنید خیلی حالم رو خوب میکنه و بهم امیدواری میده
ازتون ممنونم..
من متاسفم که از این ماه اونطوری که باید امسال استفاده نکردم،من رو تو دعاهاتون فراموش نکنید..
زیباترین احساسی که تو این چند وقته بهم دست داده امشب بوده، احساس داشتن دوستانی خوب مثل شما..

التماس دعا

[davood]

سلام درست همون مشکلی که من دارم ،منم دقیقا مثل مریم 72 به خاطر ام اس به ازدواج نه گفتم

[helli]

ای بابا! من خودمم به زور می کشم جطور میتونم مسوولیت یه زندگی رو قبول کنم؟همیشه اینطوری نبودما تازگیا حس می کنم نمی کشم دیگه

[ehsan 10054]

ازدواج
باید قبول کنم نمیشه

[مریم۷۲]

آقا احسان اینطوری نگوووو

[kohedard]

سلام درست همون مشکلی که من دارم ،منم دقیقا مثل مریم 72 به خاطر ام اس به ازدواج نه گفتم

داود جان تمام بیمارا این مشکلو دارن فقط شما نیستید

[محسن گرامي]

من اگه ميدونستم كه قراره اين بيماري منو بگيره
هيچ وقت ازدواج نميكردم

[موناامیدوار]

عجبااااااااااااااااااااااااا
چقد شماها ناامیدین....
من که مطمئنم ازدواج میکنم و بالاخره کسی پیدا میشه که واسش مهم نباشه که من چمه...
توروخدا اینجوری نگین.....به دخترا توصیه میکنم که صبوروامیدوارباشن..به اقایونم توصیه میکنم که نترسن
خداوندا مگذار روزی رسد که ناامیدانه درکوچه حسرت به شیون بنشینم وبی توجه به لطف تو باشم...الهی امین

[tinookhe]

بچه ها میدونید ماها به ازدواج احتیاج نداریم چون مسعولیته ماهایه نفرومیخایم همپامون باشه درکمون کنه لطیف باشه درکنارش باشیم تاآرامش بگیریم
لفظ ازدواج فلسفیه