(2014/06/01, 06:28 PM)مریم۷۲ نوشته است: همراز عزیز این کار رو سه دفعه انجام دادم،دونفرشون گفتن که ما نمیتونیم اصلا با ام اس کنار بیایم ورفتن و من هم با این قضیه به هر حال کنار اومدم ولی یکیشون میدونی بعد از چند جلسه و بعد از آشنایی وقتی بهش گفتم ام اس دارم چی گغت بهم؟؟
بهم گفت تو منو مضحکه کردی چرا مسئله به این مهمی رو زودتر بهم نگفتی...
چرا وقتمو گرفتیو چرا با من بازی کردی؟!!!!
نیلو جان و همراز عزیز استرس و نگرانی بدترین حالت این موقعیت هست..
مریم عزیزم سلام. من با حرف شما کاملا موافقم که ممکنه و یا شاید به طور یقین طرف مقابلمون در صورتی که بعد از چند جلسه عنوان کنیم اینچنین برخوردی رو داشته باشن. ولی بیایید کمی خود خواهانه به قضیه نگاه کنیم.همانطور که انها این دید رو دارند.
اگر قرار باشه من با هرکسی که حتی گاه هیچ شناختی نسبت به ایشون ندارم در همان جلسه اول مشکل خودم رو مطرح کنم و طرف بدون اینکه شناختی از ما داشته باشه به صرف داشتن( به قول دوست عزیز فربود بهمنی)یک عارضه ما رو نپذیره دچار چه شکستی میشیم؟ و چندین نفر رو از عارضه بدون مشکل خودمون اگاه میکنیم؟ گاه لازمه در کمال خودخواهی به سلامتی و دنیای بدون استرس و غم خودمون فکر کنیم و این اجازه رو به طرف مقابل بدیم که او نسبت به ما شناخت کافی پیدا کنند( و ببینند ما چه دخترای گل و هنرمندی هستیم


مریم جان مطمئن باش اگر اون فرد لیاقت تو رو داشته باشه به صرف داشتن ام اس پا پس نمیکشه. ارزش وجودی خودت رو حفظ کن. شما گرانبها تر از ان هستی که به صرف داشتن ام اس کنار گذاشته بشی. امیدوارم بهترین ها در مسیر زندگی زیبات قرار بگیره.
تو که یک گوشه ی چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...