2012/10/22, 01:36 PM
واژه وسواس
به گفته راغب در مفردات، وسواس در اصل صدای آهسته ای است که از به هم خوردن زینت آلات برمی خیزد.
سپس به هر صدای آهسته گفته شود و بعد از آن به خطورات و افکار بد و نامطلوبی که در دل و جان انسان پیدا می شود و شبیه صدای آهسته ای است که در گوش فرو می خوانند، اطلاق گردیده.
«وسواس» معنی مصدری دارد، ولی گاهی به معنی «فاعل» وسوسه نیز می آید، و در آیه مورد بحث به همین معنی است.
«خناس» صیغه مبالغه «خنوس» بر وزن خسوف، به معنی جمع شدن و عقب رفتن است، این به خاطر آن است که شیاطین هنگامی که نام خدا برده می شود عقب نشینی می کنند و از آنجا که این امر غالبا با پنهان شدن توأم است، این واژه به معنی «اختفا» نیز آمده است.
بنا بر این مفهوم آیات سوره مبارکه ناس چنین است: «بگو من از شر وسوسه شیطان صفتی که از نام خدا می گریزد و پنهان می گردد، به خدا پناه می برم». اصولاً شیاطین برنامه های خود را با مخفی کاری می آمیزند و گاه چنان در گوش جان انسان می دمند که انسان باور می کند فکر، فکر خود او است و از درون جانش جوشیده و همین باعث اغوا و گمراهی او می شود.
کار شیطان تزیین است و مخفی کردن باطل در لعابی از حق، دروغ در پوسته ای از راست، گناه در لباس عبادت و گمراهی در پوشش هدایت.
خلاصه هم خودشان مخفی هستند و هم برنامه هایشان پنهان است و این هشداری است به همه رهروان راه حق که منتظر نباشند شیطان را در چهره و قیافه اصلی ببینند، یا برنامه هایشان را در شکل انحرافی مشاهده کنند، هرگز چنین نیست، آنها وسواس خناسند و کارشان حقه، دروغ، نیرنگ، ریاکاری، ظاهرسازی و مخفی کردن حق.
اگر آنها در چهره اصلی ظاهر شوند، اگر آنها باطل را با حق نیامیزند و اگر آنها صریح و صاف سخن بگویند، به فرموده علی علیه السلام : «لَمْ یخَفْ عَلَی الْمُرْتادینَ»؛ «مطلب بر پویندگان راه خدا مخفی نمی شود».
آنها همیشه قسمتی از «این» می گیرند و قسمتی از «آن»، و به هم آمیزند تا بر مردم مسلط شوند، چنان که امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه همین سخن می فرماید: «فَهُنا لِک یسْتَوْلِی الشَّیطانُ عَلی أَوْلِیائِهِ»؛
تعبیر «اَلَّذی یوَسْوِسُ فی صُدُورِ الناسِ»(10) و انتخاب لفظ وسوسه و لغت صدور (سینه ها) نیز تأکیدی بر این معنی است.
اینها از یک سو، از سوی دیگر جمله «مِنَ الْجِنَّةِ وَ النّاسِ»(11) هشدار می دهد که وسواسان خناس تنها در میان یک گروه، و در یک قشر و یک لباس نیستند، در میان جن و انس پراکنده و در هر لباس و هر جماعتی یافت می شوند. باید مراقب همه آنها بود و باید از شر همه آنها به خدا پناه برد.
دوستان ناباب، هم نشین های منحرف، پیشوایان گمراه و ظالم، کارگزاران جباران و طاغوتیان، نویسندگان و گویندگان فاسد، مکتب های الحادی و التقاطی ظاهرفریب، وسایل ارتباط جمعی وسوسه گر، همه اینها و غیر اینها در مفهوم گسترده «وسواس خناس» واردند که انسان باید از شر آنها به خدا پناه برد.
چرا به خدا پناه می بریم؟
هر لحظه امکان انحراف برای انسان وجود دارد و اصولاً وقتی خداوند به پیامبرش صلی الله علیه و آله دستور می دهد که از شر وسواس خناس به خدا پناه برد، دلیل بر امکان گرفتار شدن در دام خناسان و وسوسه گران است.
با این که پیامبر صلی الله علیه و آله به لطف الهی و سپردن خویشتن به خدا، از هر گونه انحراف بیمه شده بود، ولی با این حال این آیات را می خواند و به آنها از شر وسواسان خناس پناه می برد، با این حال تکلیف دیگران روشن است.
اما نباید مأیوس شد، چرا که در مقابل این وسوسه گران مخرب، فرشتگان آسمان به یاری بندگان مؤمن و رهروان راه حق می آیند، آری مؤمنان تنها نیستند، فرشتگان بر آنها نازل می شوند و آنها را کمک می کنند: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللّه ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ الْمَلائِکةُ»؛(12) «حتما کسانی که گفتند پروردگار ما خدا است و بعد استقامت کردند، نازل می شود بر آنها فرشتگان».
ولی هرگز نباید مغرور شد و خود را بی نیاز از پند، تذکر و امدادهای الهی دانست، باید همیشه به او پناه برد، همیشه بیدار بود و همیشه هشیار.
قالَ رَسُولُ اللّه صلی الله علیه و آله : «ما مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاّ وَ لِقَلْبِهِ فی صَدْرِهِ أُذُنانِ: أُذُنٌ ینْفُثُ فیهَا الْمَلِک، وَ أُذُنٌ ینْفُثُ فیهَا الْوَسْواسُ الْخَنّاسُ، فَیؤَّیدُ اللّه الْمُؤْمِنَ بِالْمَلِک، فَهُوَ قَوْلُهُ سُبْحانَهُ: «وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»»؛
«هر مؤمنی قلبش دو گوش دارد: گوشی که فرشته در آن می دمد و گوشی که وسواس خناس در آن می دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تأیید می کند و این است معنی آیه «وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ
السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (ع)