2011/12/20, 11:12 PM
(2011/12/10, 03:55 AM)marziye67 نوشته است: من تقریبا هیچ کدوم از افراد خانواده ام از این موضوع که من ام اس دارم اطلاعی ندارن.وقتی در این مورد بحثی پیش میاد اینقده همه برا ام اسی ها(که یکی از آشناهامون ام اس داره) دلسوزی میکنن و میگن اینا دیگه فایده نداره زندگیشون،سخته و آخیییییی این چه عذابی بود که خدا براش فرستاد و از این ترحما و دلسوزیا ، هم خودمو میترسونن هم با خودم میگم خدا اون روزو نیاره که کسی بفهمه.
هرچی سعی میکنم یه چیزایی بگم که براشون عادی بشه فایده نداره میگن نمونه بارزش فلانی
دقیقا
من یادمه خالم اینا رفتن عیادت پسر یکی از آشناهامون که 16 سالشه و ام اس گرفته,خیلی ناراحت بودن ...شوهر خالم میگفت اختمالا زودی بمیره
پرسیدم حالش چطور بود گفتن خوب بود داشت تو حیاط فوتبال بازی میکرد با دوستش
گفتم این که از هممون سالم تره
بعدش صحبتشون رفت طرف برنامه ماه عسل که بچه ها رو دعوت کرده بودن,میگفتن یکیشون تو کما رفته بود چون ام اس داشت
هر کاری میکردم که توضیح بدم دیدم این بنده خداها چند قسمت رو با هم قاطی کردن و حرفام فایده نداره.کلا دید دید بدیه
ما رو دید خودمون بیشتر کار کنیم بهتر جواب میده تا دیگران
به خود آی,خود تو جان جهانــــــی...