نظرسنجی: آیا شما فرد حساس و زود رنجی بودید؟
بله
88.02%
147 88.02%
خیر
11.98%
20 11.98%
در کل 167 رأی 100%
*شما به این گزینه رأی داده اید. [نمایش نتایج]

  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6(current)
  • 7
  • 8
  • ...
  • 15
  • بعدی 
امتیاز موضوع:
  • 3 رأی - میانگین امیتازات : 3
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
تاثیر زود رنجی بر ام اس
#51
بودم، خیلی زیـــــــــاد. البته سعی میکردم بروزش ندم و بیشتر خودخوری میکردم....

نیستم، دیگه زودرنج نیستم. تحملم خیلی بالا رفته، خیلی زیاد. آدم بسیار قوی ای شده ام که رفتارهای دیگران باعث رنجش خاطرم نمیشه..

سه دلیل را عامل این تغییر شخصیتی و روحی میدونم:
1- رژیم گوشتخواری و گرمی (پرنده شکاری و گوشتخوار را با پرنده گیاهخوار مقایسه کنید. یا شخصیت لوس و آسیب پذیر گربه خانگی را با گربه وحشی مقایسه کنید.)
2- احساس بهبودی و سلامتی
3- تغییر نگرشم نسبت به خودم و دیگران و جامعه (دو دلیل اول باعث این سومی شدند.)

بیشتر آدمها از کسانی دلخور و رنجیده میشند که هرگز اونها را ندیدند، نمیشناسند و نخواهند دید! کسی که در خیابون نگاه میکنه و نگاه سنگینش باعث ناراحتی میشه. به این نتیجه رسیدم همه اختیار دارند هرطوری دوست دارند در موردم فکر کنند و نظر بدند (چه اهمیتی داره!) منهم میتونم از کنارشون بگذرم و اونها را نادیده بگیرم و از وجود خودم و زندگیم لذت ببرم. در مورد آشنایان هم فرقی نمیکنه، ما که نمیتونیم همه را طبق سلیقه خودمون بسازیم، پس بهترین کار بی تفاوت بودنه...
smilingicon_question
من هم ام اس داشتم.
 تشکر شده توسط : rahaei , برگ 7 , g.someira , maryamgoli , minoshka , احسيني
#52
منم نسبتا زود رنجم البته کم شده.
یه کتابی هست به نام قانون شفا، ترجمه گیتی خوشدل.به نظر من،کتاب جالبیه..در این کتاب قانون عفو و رها کردن را به عنوان دوتا از قوانین شفا یاد کرده.این دو قانون به آدم کمک میکنه تا کمتر خودخوری داشته باشه و زود رنج نباشه..مطالعه این کتابو به همه توصیه می کنم.
أللّهُمَ إجعَلْ نَفْسی مُطمَئِنَةً بِقَدَرِک
 تشکر شده توسط : برگ 7 , sooorooosh , MEGA , minoshka , احسيني
#53
(2011/08/13, 05:28 PM)parisa2011 نوشته است: من هم قبل از ام اس حساس و زود رنج بودم و بغض می کردم خیلی کمال گرا بودم طوریکه اصلاً دلم نمی خواست در هر کاری که انجام میدم نقصی باشه و درونگرا هستم و نمی تونم به راحتی حرفمو بزنم و زود گریه ام می گیره (با اینکه می دونم خصلت خوبی نیست )

عزیزم من هم همینطوری بودم و دلم می خواست کارهام کامل و بی نقص باشه ولی چون این حساسیتها حالات بیماریم رو بدتر می کرد نتیجه گرفتم که برای اینکه حالم خوب باشه بی خیال بشـــم Wink
به جهان خرم ازآنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
 تشکر شده توسط : ارزو , minoshka
#54
قبل از بیماریم
هم زودرنج بودم
هم خودخور
هم درد این و اون و تو خودم میریختم تووووووووووووپ
هم در مقابل ناراحتیهام سریع از کوره در میرفتم و عکس العمل نشون میدادم
هم اسپاسم هایی داشتم که فکر میکردم طبیعیه
مثل گرفتگی گردن و دردهای کمر و اسپاسم های پا

فکر میکنم همه اینا هشدار بوده که من جدی نگرفتم
ولی وقتی بینایی ام مختل شد و همون موقع عدم تعادل در ایستادن و راه رفتن پیدا کردم با MRI اون پلاکهای عزیز مشاهده شد و تشخیص MS دادن

الانم سعی میکنم زیاد خودخوری نکنم fighting0030.gif
بارها پرسیده بودند
بزرگ شدی میخواهی چکاره شوی؟ ما هیچوقت نگفتیم "خوشبخت" بچه بودیم دیگر، عقل مان نمیرسید
 تشکر شده توسط : maryamgoli , minoshka
#55
منم خودخوری میکردم زییییییییییییااااااااااااااااااااااددددددددددددددد الانم همینطورمangry3
خدایا تمام خنده های تلخ امروزم را می دهم
یکی از آن گریه های شیرین کودکیم را پس بده
 تشکر شده توسط : minoshka
#56
من هم قبل بیماری هم الان خود خوری میکنم
اصلا معتاد خود خوری شدم
اگر بهونه ای برای خود خوری گیر نیارم به گذشته سر میزنم پیدا میکنم
 تشکر شده توسط : minoshka , arezooo82
#57
(2013/05/14, 01:23 PM)soheila.f.d نوشته است: قبل از بیماریم
هم زودرنج بودم
هم خودخور
هم درد این و اون و تو خودم میریختم تووووووووووووپ
هم در مقابل ناراحتیهام سریع از کوره در میرفتم و عکس العمل نشون میدادم
هم اسپاسم هایی داشتم که فکر میکردم طبیعیه
مثل گرفتگی گردن و دردهای کمر و اسپاسم های پا

فکر میکنم همه اینا هشدار بوده که من جدی نگرفتم
ولی وقتی بینایی ام مختل شد و همون موقع عدم تعادل در ایستادن و راه رفتن پیدا کردم با MRI اون پلاکهای عزیز مشاهده شد و تشخیص MS دادن

الانم سعی میکنم زیاد خودخوری نکنم fighting0030.gif



با سلام
من هم از دوران نوجوانی انسان زود رنجی شدم و کلا حساس و رفته رفته این زود رنجی باعث شد که زود از کوره در برم
و هنوزم گه گاه زود رنج هستم و به نظر من همین موضوع باعث ابتلا به این بیماری من شد
همیشه دنبال این هستم که بهترین باشم
کارم رو به نحو احسن انجام بدم و در سطح تاپ باشه و همین موضوع باعث رنجش میشه یعنی باید حساسیت رو کم کرد ولی آیا کسی که به کاری عادت کرده میتونه تغییر پیدا کنه ؟
 تشکر شده توسط : minoshka
#58
منم ازهمون اولش ادم زود رنجی بودم خییییییییییلی زود ناراحت میشدم و از کوره در میرفتم الانم همونجوریم اما با شدت کمترashamed0006.gif
میشه باز هم نفس کشید و زندگی کرد  
#59
سلام دوستان یکی از مشخصه های بیماری ما زود رنجی وحساس بودنه ماها میتونیم برای غصه خوردن از کاه کوه بسازیم.خیلی حالمون بهتر میشه اگه به جای غصه یه چیز خوشمزه بخوریم.تمرین کنیم که حساس نباشیم fighting0030.gif
گفت: احوالت چطور است؟
گفتمش:عالی است،
مثل حال گل!
حال گل در چنگ چنگیزمغول!(قیصر امین پور)
 تشکر شده توسط : minoshka , احسيني
#60
سلام من بیش ازحدزودرنجم زیادی گوشه گیرم از اول همین طوری بودم والان بدترهم شدم خیلی منفی فکرمیکنم همیشه گوشه دلم یه چیزی هست که عذابم میده هیچ وقت راحت نیستم وسر موضوع عشق وعاشقیه مضخرف من ام اس گرفتم به نظرخودم ادم به درد بخوری هستم فقط مایه عذابم ولی خیلی احساساتی ودلسوزم واین خصوصیتم هم به درد نمیخوره فقط باعث شده بیماریم زود پیشرفت کنه تااخرعمرم هم همینطوری میمونم چه خوب بشم چه خوب نشم بیشتروقت ها حالم از این اخلاقهام به هم میخوره که بدبختم کرده ولی دست خودم که نیست چی کارکنم.Huh
 تشکر شده توسط : minoshka
  
  •  قبلی
  • 1
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6(current)
  • 7
  • 8
  • ...
  • 15
  • بعدی 


موضوع های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  بررسی تاثیر گیاه بر بهبود علائم بیماری ام اس arezooo82 12 9,113 2015/11/03, 10:46 AM
آخرین ارسال: niloofary



کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع:
29 مهمان

علت بوجود آمدن بیماری ام اس چیست